دسترسی به آرشیو سختترین بخش تولید «گزارش آشوب» بود/ فیلم تابوت خالی کشمیری شگفتزدهام کرد
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، در میان سالهای پرالتهاب و خاص پس از انقلاب اسلامی ایران، سال ۶۰ به راحتی میتواند لقب ملتهبترین سال را به نام خود کند. سالی که کشور از یک سو درگیر جنگ تحمیلی از طرف همسایه غربی است و از سوی دیگر اخبار مربوط به خیانتها، بمبگذاریها و ترورهای ریز و درشت، صفحات تمام روزنامهها را به خود اختصاص داده است.
در طول سالهای اخیر در آثار مختلف نمایشی، مثل فیلمها، سریالها و مستندهای گوناگون، وقایع اتفاق افتاده در این سال را مشاهده کردهایم، وقایعی که هرکدام از آنها به تنهایی قابلیت تبدیل شدن به سوژه اصلی یک فیلم بلند سینمایی را دارند. آخرین نمونه از آثار مربوط به وقایع دهه شصت، مستند «گزارش آشوب» است، اثری به کارگردانی محمدرضا گیوهچیان و تهیهکنندگی رضا کریمی که از تولیدات موسسه هنری رسانه ای اوج بوده و در جشنواره سینما حقیقت نیز به نمایش درآمد. پخش این مستند ۴۵ دقیقهای از تلویزیون و دست به دست شدن بخشهای جذاب آن در شبکههای اجتماعی، بار دیگر همه توجهات را به آن روزهای عجیب و غریب و ترسناک تاریخ معاصر جلب کرد.
تماشای سال عجیب 1360 در یک روایت واحد تصویری
محمدرضا گیوهچیان کارگردان جوان این مستند درباره دلیل انتخاب این برهه خاص از تاریخ برای ساخت اثرش گفت: اولین دلیلم علاقه شخصی به تاریخ و بررسی حوادث ابتدای انقلاب بود ولی بعد از اینکه بحث ساخت مستند شکل گرفت، دیدیم که این مقطع خاص روزهای کاملا پرماجرایی بودند که ترورهای زیادی در آن انجام شده است. اگرچه مستندهای دیگر به این ترورها به صورت جداگانه پرداختهاند، اما کسی به این اتفاقات در کنار هم و به عنوان یک کلیت واحد اشاره نکرده و ما حس کردیم این زاویه نگاه کاملا بکر و تازه است.
وی افزود: باتوجه به اینکه درصدی از پروسه تولید این مستندعلاقه شخصی بود، بنابراین وقتی کار را شروع کردم مثل این بود که بخشی از پژوهشهای اولیه انجام شده بود. ولی زمانی که به روایت اثر فکر کردیم، دیدیم که بخشهایی از آن به پژوهش نیاز دارد. پس قبل از اینکه به دنبال منابع و آرشیو فیلمها برویم، چند ماه درگیر پژوهش بودیم. حتی در زمان تدوین هم ممکن بود سوالاتی پیش بیاید که چند روز کار را متوقف میکردیم تا به آن سوال پاسخ بدهیم. در نهایت پروسه تولید کار چیزی حدود دو سال طول کشید.
سختیهای دسترسی به آرشیو
او با اشاره به این موضوع که اصلیترین مشکل در ساخت این مستند دسترسی به آرشیو بود، اضافه کرد: آرشیو فیلمها از دسترس ما خارج بود، چون همه آنها در اختیار چند نهاد مشخص است، برخی با ما همکاری کردند و توانستیم آرشیوها را داشته باشیم و برخی دیگر نه. این کار دردسرهای زیادی داشت و نتیجه نهایی کار با ایدهال ذهنی ما فاصله داشت، ولی بر مبنای چیزی که به دست آوردیم مستند را ساختیم.
بیشتر بخوانید:
«شورش علیه سازندگی» روایتی یکدست از زمان از دسترفته
اراده «چشم ها و دست ها» برای ادامه امیدوارانه زندگی
رمزگشایی از انتقام سخت در مستند «اخراج»
وی ادامه داد: اصلیترین نهاد متصدی آرشیو فیلم صداوسیما است که آنها این منابع را به راحتی در اختیار ما نمیگذاشتند. اول باید برای ورود به این نهاد و بعد هم برای دسترسی به همه آرشیوها هماهنگیهایی انجام میدادیم. جدا از اینکه همکاریها و هماهنگیها در این زمینه کم بود، سختیها و بینظمیهایی هم وجود داشت و مثلا گاهی فایلهای آرشیو به درستی مرتب نشده بود. اما با این وجود ما حوصله کردیم تا به چیزهایی که میخواستیم برسیم.
این مستندساز جوان اضافه کرد: مثلا درخصوص ترور آقای کچویی که در بخشهایی از مستند به آن اشاره شد، آرشیوی در اختیار ما قرار ندادند که بیشتر به آن بپردازیم. وقتی شما آرشیو فیلم ندارید، باید کار را با عکس پیش ببرید و استفاده از عکس هم حد و اندازهای دارد. اینها مسائلی است که دست و بال کارگردان را میبندد. ولی ما سعی کردیم با تمام محدودیتها روایت منسجم و جذابی داشته باشیم که با حوصله مخاطب همخوانی داشته باشد و از آن حقیقت تاریخی که به دنبالش هستیم دور نشویم.
فرار از شباهت به «ماجرای نیمروز»
گیوهچیان درخصوص شباهتهای مستندش با فیلم «ماجرای نیمروز» هم گفت: من «ماجرای نیمروز» را چند سال پیش در جشنواره دیدم و فیلم را هم نسبتاً دوست داشتم. منتها ساخت مستند گزارش آشوب ربطی به ماجرای نیمروز نداشت و ما در ابتدای کارمان اصلا توجهی به این فیلم نداشتیم. از جایی به بعد هم که متوجه شدیم شباهتی بین مستند ما و آن فیلم در حال شکلگیری است، خیلی عامدانه سعی کردم دیگر آن فیلم را نبینم. حتی وقتی که تلویزیون هم آن را پخش میکرد نگاه نمیکردم تا از آن تاثیر مستقیم نگیرم. ما اصلا دنبال این نبودیم که شبیه به ماجرای نیمروز باشیم، ولی چون هر دو اثر تقریبا یک بازه زمانی مشترک را بررسی میکنند، نمیتوان کتمان کرد که همپوشانیهایی وجود دارد.
از مورد عجیب کشمیری تا مادری که پسرش را لو داد
کارگردان «گزارش آشوب» در پاسخ به این سوال که با دیدن کدام یک از اتفاقات آن دوران بیشتر شگفتزده شده، اظهار کرد: صحنه دیده نشدهای راجع به ترور شهید رجایی وجود دارد که خیلی عجیب است. کسانی که به این رویداد علاقهمند هستند و بحثهای تاریخیاش را دنبال کردند، میدانند که کسی که این ترور را انجام داد (مسعود کشمیری) خودش عضو شورای امنیت کشور بوده و در این سالها راجع به آن صحبتهای زیادی شده. منتها بخشی از فیلم مراسم تشییع پیکر شهدای حادثه دفتر نخست وزیری وجود دارد که یک تابوت خالی را به عنوان تابوت آقای کشمیری حمل میکنند و این خیلی لحظه عجیبی است. در زمان پژوهشها این موضوع را میدانستم ولی هیچ فیلمی از آن روز ندیده بودم، ولی وقتی که فیلم تشییع جنازه و تابوت خالی را دیدم، خیلی برایم جذاب بود و همان موقع مطمئن شدم که این بخش را حتما در فیلم استفاده میکنم.
وی درخصوص چارچوبهای خاص مستندسازی که برای ساخت این اثر طبق آنها رفتار شده بود نیز عنوان کرد: وقتی شما تصمیم میگیرید مستند بسازید، ضوابطی مثل ریتم کار، حوصله مخاطب و... وجود دارد که باید به آنها پایبند باشید. مثلا درخصوص «گزارش آشوب»، میشد فیلم را طولانیتر کرد ولی نخ تسبیح ما روایت روزهای ملتهب سال ۶۰ بود و سعی کردیم آن را رعایت کنیم. به طور مثال ماجراهای مربوط به آقای کشمیری هم پتانسیل و هم جذابیت کافی را داشت که بیشتر ادامه پیدا کند، اما آن وقت از چیزی که برای کلیت کار تعریف کرده بودیم خارج میشدیم و مستند دچار زیاده گویی میشد و این چیزی بود که به کلیت کار ضربه میزد.
محمدرضا گیوهچیان درمورد بازخوردهای پس از پخش کار از تلویزیون هم گفت: بعد از پخش کار از سیما، بازخوردهای مختلفی داشتیم. بخشهایی از فیلم دست به دست شد و بیشتر راجع به آنها صحبت شد و بحثهایی هم در این میان شکل گرفت که موافقان و مخالفانی داشت. اگرچه در زمان تدوین کار راجع به بعضی صحنهها احتمال میدادیم که بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، مثل بخش مربوط به فیلم تشییع جنازه و تابوت خالی برای کشمیری و بخش مربوط به صحبت مادری که فرزند خودش (که یکی از اعضای منافقین بود) را لو داده بود.
انتهای پیام /۴۱۰۴/
انتهای پیام/