رابطه دوسویه اشتغال غیررسمی و فقر در ایران
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، اشتغال غیررسمی و فقر رابطه ای دو سویه دارند. افراد به دلیل فقیر بودن به اشتغال غیررسمی روی میآورند یا به دلیل اینکه اشتغال غیررسمی را انتخاب کردند فقر را تجربه میکنند. کسب اشتغال غیررسمی برای یک فرد در خانواده فقیر که پیش از این بیکار بوده به معنای کسب درآمد و کاهش شدت فقر آن خانواده است. اما عدم وجود حمایتهای اجتماعی و عدم شمول این مشاغل در قانون کار سبب میشود تا فرد همچنان نتواند از ساده ترین امکانات بهرهمند شده و در فقر خود باقی بماند. در ایران از مجموع ۸/۲۳ میلیون نفر افراد شاغل کل کشور ۶۰ درصد آنان در مشاغل غیررسمی فعال بوده و حتی سهم اشتغال غیررسمی در بسیاری از استانهای فقیر کشور بیش از ۷۰ درصد است.
ریشه اصطلاح بخش غیر رسمی به سیاستهای توسعهای در دهه ۱۹۶۰ باز میگردد. در آن زمان کشورهای توسعه نیافته از سیاستهای موفقی که کشورهای توسعه یافتهای مانند ژاپن و کشورهای اروپایی در پیش گرفته بودند و بدون توجه به موقعیت و شرایط داخل کشورشان، پیروی کردند. نتیجه این اقدام مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها بود و از آنجاییکه ظرفیتهای لازم برای جذب این افراد وجود نداشت بسیاری از آنان به سمت فعالیتهای غیررسمی کشیده شدند. در ایران نیز شکلگیری بازار غیررسمی را همزمان با اصلاحات ارزی میدانند که در آن پیوند نیرویکار با زمین گسست و شرط لازم پدیداری بازارهای کار سیال و متحرک را محقق ساخت. (۱)
طبق تعریف سازمان بینالمللی کار (۲۰۱۶)، کار غیررسمی بهعنوان اشتغال بدون صدور اجتماعی (بویژه صدور اجباری اجتماعی) و عدم وجود حداقل یک قرارداد سه ماهه تعریف میشود. این نوع مشاغل شامل فعالیتهای درآمدزایی است که خارج از قوانین، مالیات، مقررات و نظارت دولت فعالیت کرده و بدون بیمه و رفاه است.
بنگاههای غیررسمی در بسیاری از کشورها بخش عمدهای از بنگاههای فعال اقتصادی را تشکیل میدهند. در میان اقتصاددانان سه دیدگاه مختلف وجود دارد. عدهای بنگاههای غیررسمی را انرژی کارآفرینی میبینند که میتوانند موتور بالقوهای برای توسعه آینده اقتصاد باشند. عدهای نیز با نگاهی بدبینانه به این مشاغل ادعا میکنند که کارگران غیررسمی افرادی با بهروری پایین هستند که با فرار مالیاتی یا رعایت نکردن مقررات به توسعه اقتصاد لطمه میزنند. در مقابل دو دیدگاه مذکور عدهای نیز هستند که غیررسمی بودن را محصول فقر میدانند. آنها معتقدند این شرایط اقتصادی نامناسب است که کارگران و کارفرمایان را به سمت مشاغل غیر رسمی سوق میدهد.
به طور کلی اقتصاد غیررسمی در هر دو موقعیت انقباض و انبساط اقتصادی گسترش مییابد. در شرایط انقباضی مانند اجرای سیاستهای تعدیل در برخی کشورها، یا حالت انبساطی مانند افزایش قیمت نفت برای کشورهای تولیدکننده اقتصاد غیررسمی رشد میکند. در حالت انبساط در مقایسه با حالت انقباض، تقاضای مستقیم و غیرمستقیم بیشتری برای کالاها و خدمات تولید شده توسط بخش غیررسمی ایجاد میشود. (۲)
بنگاههای غیررسمی نوعاً کوچک، ناکارآ و توسط کارآفرینان با تحصیلات پایین اداره میشوند. خوداشتغالی غیرحرفهای، کارگر غیرماهر، افراد در مشاغل حاشیهای، کارگران خانگی و خانوادگی و کارگران در شرکتهای کوچک با حداکثر ۵ کارمند همه کارگران غیررسمی محسوب میشوند. کارگران در کشورهای در حال توسعه عموماً برای تأمین حداقل معاش و رهایی از فقر به بخش غیررسمی گرایش پیدا میکنند. رشد و میزان اشتغال غیررسمی در بیشتر کشورها راهی برای فرار از بیکاری بشمار میرود.
همه کارگران غیررسمی فقیر نیستند و همه فقیرانی که مشغول به کار هستند درگیر اقتصاد غیررسمی نیستند، اما همبستگی قابل توجهی بین اشتغال غیررسمی و فقر وجود دارد. اولین براورد جهانی از اشتغال غیررسمی که توسط سازمان بینالمللی کار در سال ۲۰۱۸ مننشر شد به بررسی رابطه میان غیررسمی بودن و فقر در سطح کشورها و خانوارها میپردازد. این براورد جهانی نشان میدهد از مجموع دو میلیارد کارگر در جهان حدود ۶۱ درصد از آنها در سراسر جهان به اشتغال غیررسمی مشغولند. همچنین براساس گزارش فوق میزان اشتغال غیررسمی در کشورهای در حال توسعه ۹۰ درصد، در کشورهای توسعهیافته با درآمد بالا ۳.۱۸ درصد و در کشورهای نوظهور (با درآمد متوسط) کاملا قابل توجه و معادل ۱۸ درصد است. در سطح خانوارها نیز درصد بالاتری از کارگران غیررسمی، نسبت به کارگران رسمی از خانوارهای فقیر هستند.
هر چند اندازهگیری اقتصاد غیررسمی مشکل است، اما براورد میشود که بیشترین میزان کارگران غیررسمی در بخش کشاورزی هستند که این بخش شامل کشاورزی معیشتی و فروش غیررسمی محصولات قابل عرضه به بازار است. در سطح جهانی، احتمال شاغل بودن افرادی که در مناطق روستایی زندگی میکنند (۸۰ درصد) در مشاغل غیررسمی نسبت به افراد در مناطق شهری (۴۳.۷ درصد) دو برابر است.
حال اگر نگاهی به آمارهای ایران در انتهای سال ۱۳۹۸ بیندازیم، از مجموع ۸.۲۳ میلیون نفر افراد شاغل کل کشور ۶۰ درصد آنان در مشاغل غیررسمی فعال بوده و حتی سهم اشتغال غیررسمی در بسیاری از استانهای کشور بیش از ۷۰ درصد است. همچنین ۵۰ درصد از شاغلان بخش خدمات دارای اشتغال غیررسمی بوده و بیمه نیستند. در حالیکه ۴.۱۵ میلیون نفر در بنگاههای کوچک فعالیت میکنند، ۸۷ درصد مردان و ۸۴ درصد زنان در بخش غیررسمی در بنگاههای یک تا چهار نفر کارکن مشغول به کار هستند. از دیدگاه جمعیتی نیز ۴.۵۹ درصد نیروی کار بنگاههای کوچک، مرد و ۷.۶۱ درصد آنان زن هستند.
سهم اشتغال غیررسمی در اکثر استانهای محروم و مرزی کشور مانند آذربایجان غربی (۷۳ درصد)، خراسان شمالی (۷۲ درصد) و مازندران (۷۱ درصد)، سیستان و بلوچستان، کردستان و کرمانشاه (۷۰ درصد) بسیار بالاست. در استانهایی مانند تهران (۵.۴۸ درصد)، البرز (۷.۴۵درصد)، بوشهر (۸.۴۳ درصد و یزد (۵.۳۵ درصد) کمتر از ۵۰ درصد است. بنابراین آمار نشان میدهد که رابطه فقر و اشتغال غیررسمی در کشور ما نیز مستقیم است. (۴)
اشتغال غیررسمی و فقر رابطه ای دو سویه دارند. افراد به دلیل فقیر بودن به اشتغال غیررسمی روی میآورند یا به دلیل اینکه اشتغال غیررسمی را انتخاب کردند فقر را تجربه میکنند. کسب اشتغال غیررسمی برای یک فرد در خانواده فقیر که پیش از این بیکار بوده به معنای کسب درآمد و کاهش شدن فقر آن خانواده است. اما عدم وجود حمایتهای اجتماعی و عدم شمول این مشاغل در قانون کار سبب میشود تا فرد همچنان نتواند از سادهترین امکانات بهره مند شده و در فقر خود باقی بماند.
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/
انتهای پیام/