دیوار سفارت نباید محل اعلام موضع ما باشد
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سایت الف در مطلبی با این مقدمه به رخدادهای چند روز گذشته برابر سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد پرداخته و مینویسد:
«اول؛ تحلیل غلط از چرایی وجود سفارت خارجی
یک تحلیل سطحی و غلط از تعامل میان دولتها موجود است که باعث میشود در ارزیابی سطح روابط دو کشور دارای روابط دیپلماتیک، نبودن سفارتخانه و تعطیلی آن را هم از گزینههای همیشه روی میز حساب کنیم و این تصور به وجود بیاید که وجود سفارت الزما بیانگر یک رابطه دوستی و برادرانه بین دو دولت است. این تحلیل حتی اگر به شکل تئوریزه و بالفعل در ذهن فرد نباشد اما در ناخودآگاه او موجود است و تصور میشود اگر با کشوری روابط حسنه نداریم، لاجرم میتوانیم هرگاه خواستیم مرزهای تعامل را با بالا رفتن از دیوار سفارت یا در مدل جدید آن، بدون بالا رفتن و با پرتاب کوکتلمولوتف به داخل سفارت درنوردیم. نه این که بود و نبود سفارتخانه در ارزیابی سطح تعامل دیپلماتیک تاثیری ندارد، اما بحث آن است که وقتی تصمیم بر رابطه با تمام دولتها غیر از دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی است، لاجرم وجود سفارتخانههای را دیگر پذیرفته و از بود و نبود آن عبور کردهایم و حال برای اعتراض باید مسیرهای دیگر را بپیماییم و قبول کنیم که وجود سفارتخانه الزاما بیانگر موضع مثبت نسبت به آن دولت نیست و نباید هم باشد. دشمنان ایران در ایران سفارتخانه دارند؛ ایران هم در خاک دشمنانش سفارتخانه دارد. البته دشمن داریم تا دشمن ولی وجود یک سفارتخانه نباید خط قرمز ما باشد. خصوصا که نبودنش آن هم در نتیجه یک شیوه هیجانی و ورود غیرقانونی به داخل سفارت ما را به ناتوانی در تعامل با دنیا متهم می کند و البته حتما روزی که کار به بازگشایی مجدد برسد، حس تحقیر بدی بر روحمان سنگینی خواهد کرد!
سفارت عربستان که بود، رهبرمان به حاکمان سعودی میگفت جاهلیهای امروز دوران و ما هم مرگ بر آل سعود میگفتیم؛ سفارت هم که نباشد، باز موضع ما همین است. موضع ما را که باز و بسته بودن سفارت مشخص نمیکند. روی دیوار سفارت کشور خارجی هم جای خوبی برای اعلام موضع نیست.
دوم؛ انفعال دولت و عدم کنترل احساسات مردم
تعامل یک کشور با دیگر کشورها را دولت آن کشور تنظیم میکند و در واقع وقتی اکثریت یک ملتی، فردی را برای ریاست جمهوری برگزیدند، سیاست خارجی هم یکی از مواردی است که اختیارش را به دست او و همکارش سپردهاند. با این همه، دولت در این مسیر و در مواردی که موجهایی در تعارض با سیاست اصلیاش وجود دارد، باید بتواند مواضع و سیاستهای توجیهی برای اقناع همه ملت داشته باشد. این اقناع از مسیر توجیه سیاستهای دولت و نیز کنترل احساسات ملت میسر خواهد بود. آیا سیاست دولت یازدهم در دوستی با همه کشورها، در مورد دولت سعودی برای مردم قابل توجیه بود؟ به نظر میرسد که نه تنها مردم اقناع نشدند، بلکه در مواردی، عملا به احساسات ضد سعودی مردم بیاعتنایی شد تا شاهد باشیم که آتش موج تلگرامی ضدسعودی و آتش اعتراض به سیاستهای انفعالی دولت یازدهم چگونه راه به کف خیابان گشود و به ساختمان سفارت عربستان در تهران رسید. مردمی که در اوج اعتراض علما و مجلس و مقامات دیگر به اعدام شیخ نمر، با سکوت وزیرخارجه و رییس جمهور خود مواجه شدند، لاجرم با خود اندیشیدند این دولت به فکر عزت و اقتدار ما نیست و باید خود دست به کار شویم!
چرا در ماجرای تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده خشم انقلابی مردم ایران سفارت عربستان را آتش نزد؟ یا در ماجرای کشته شدن حدود ۵۰۰ ایرانی در منا؟ کمی تامل جواب را به ما میرساند. وقتی خلاف میل دولت ایران، ماجرای فرودگاه جده علنی شد، موج ضدسعودی داخل ایران با واکنش دولت در توقف حج عمره روبهرو شد. با این کار دولت یازدهم در واقع خشم انقلابی مردم پاسخی درخور از سوی دولتمردان دریافت کرد. در ماجرای منا گر چه دولت در سفر نیویورک بود و اعتنایی درخور به قضیه نکرد اما پیام رهبری در روز اول و اعلام عزای عمومی، سخنان ایشان در آغاز درس خارج فقه خود در مورد مصیبتی که بر مردم ایران وارد آمده سه چهار روز بعد واقعه و نیز سخنان مهم و مقتدرانه و پدرانه حضرتشان در تهدید دولت سعودی در صورت تعرض به هزاران حجاج باقی مانده در مکه و مدینه و نیز بیحرمتی به بدنهای کشتهشدگان در همان هفته اول حادثه، احساسات ضدسعودی مردم را کنترل کرد. مردم به چشم خویش دیدند بزرگتری دارند که تمام قد برای حمایت از آنان ایستاده و آنچه را که در دل مردم میگذرد، بهتر و عاقلانهتر و رساتر بیان میکند، پس دلیلی نداشت نگران عزت و اقتدارشان باشند و فکر کنند از مسیر غلط حمله به سفارت میتوان کسب اقتدار کرد!
بیایید عنوان چند واقعه را با هم مرور کنیم؛ حمله تروریستی مرگبار به سفارت ایران در بیروت، توطئه پایین آوردن قیمت نفت، کارشکنی در مسیر مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵، تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، سقوط جرثقیل و مرگ یازده ایرانی از جمله دکتر احمد حاتمی، دانشمند فضایی ایران، فاجعه منا و مرگ نزدیک به ۵۰۰ ایرانی، عدم اجازه به ایران برای کمکرسانی غذایی و دارویی به مردم یمن تا حد بمباران فرودگاه صنعا، بیاحترامی به مقامات ایرانی و رد درخواست وزیرخارجه ایران برای گفتوگو در مورد فاجعه منا، عدم صدور ویزا به وزرای ایرانی برای حضور در مکه و ... چنین لیست پر و پیمانی وقتی اغلب با سکوت یا واکنش انفعالی و دیرهنگام دولت ایران مواجه میشود، یعنی ناخودآگاه به بروز رفتارهای غیرعقلانی ناشی از کینه و خشم ضدسعودی کمک میکند. بنابراین باید اذعان داشت آن چه سفارت عربستان را سوزاند، صرفا آتش خشم جوانان نبود، هیزم انفعال دولت هم به کمک آمد.
سوم، کوتاهی نهادهای امنیتی و نظامی
اگر تحلیل غلط اول موجود بود و انفعال دولت هم به کمک آمد و خشم و کینه انقلابی، عقلانیت را قربانی ساخت، چه باید کرد؟ آیا باید نیروی انتظامی بایستد و نگاه کند و بعد هم در پاسخ به انتقادات پیرامون کوتاهی در محافظت از سفارت عربستان بگوید خیلی وقتها نمیشود مردم را زد؟ یعنی یا باید بایستد و نگاه کند یا بزند، حالت سومی را متصور نیستند!
این چیزی هست که شورای تامین استان در مورد آن تصمیمگیری می کند و دستورات لازم صادر و اجرا میشود. با این همه علیرغم همه موج ضد سعودی که ماههاست ایران تجربه میکند و فضای هیجانی پس از اعدام آیتالله نمر و علیرغم حمله به کنسولگری عربستان در مشهد، شورای تامین استان تهران جلسه ویژهای برای چگونگی برخورد با معترضان تهرانی ندارد. معترضان در اقدامی غیرقانونی خیلی راحت به سفارت میرسند، خیلی راحت کوکتل مولوتف به داخل ساختمان سفارت پرتاب میکنند، خیلی راحت درب سفارت را میشکنند و ... فردای حادثه شورای تامین جلسهای برای بررسی حادثه دارد!
این در حالی است که در تجمعات مشابه، حجم نیروی پلیس، موانع فیزیکی و نوع برخورد متفاوت بوده است. برای مثال میتوان به روز بازگشایی سفارت انگلیس در تهران اشاره کرد... بنابراین اگر بخواهند، میشود و میتوانند که مانع شوند.
***
آنچه از انفعال دولت و کوتاهی نهادهای امنیتی – انتظامی گفته شد، از غلط بودن آتش زدن سفارت عربستان و ورود غیرقانونی به آن کم نمیکند. عملی که هم غیرشرعی است، چون خلاف نظر صریح و علنی ولی فقیه انجام شد و از سویی ورود بیاجازه به خاک یک کشور و غصب اموال آن کشور است. هم غیرقانونی است، چون حفظ امنیت اماکن دیپلماتیک بر عهده ماست. هم خطای بزرگ سیاسی است چون ما را که شاکی اعدام ظالمانه آیتالله نمر هستیم، در جایگاه متهم به خشونت مینشاند و یک اعدام ظالمانه را تحتالشعاع قرار میدهد.
در این باب زیاده گفته شده و صرفا اکتفا میشود به این که آنچه شنبه شب مقابل سفارت عربستان در تهران روی داد، گرچه از جهاتی شبیه همان اتفاقی بود که سال ۹۰ برای سفارت انگلیس روی داد اما در واقع امر میتوان مدعی شد که اتفاق بدتری روی داده است چه آن که آن ورود غیرقانونی برنامهریزی نشده و هیجانی انجام شد اما در ماجرای سفارت عربستان وقتی کسانی از آغاز با کوکتل مولوتف به تجمع رفتهاند، یعنی قصد قبلی در کار بوده و برنامهریزی شده عمل کردهاند. از سویی در مورد سفارت انگلیس نظر ولی فقیه از قبل مشخص نبود اما حالا و پس از تصریح رهبری به درست نبودن ورود به سفارت انگلیس، جای کوچکترین توجیهی برای درستی ورود به سفارت عربستان باقی نمیماند.
و در پایان آن که یک روز ریختن داخل سفارت انگلیس و روزی دیگر سفارت عربستان لاجرم از خاص و ممتاز بودن تسخیر سفارتخانهای که به واقع لانه جاسوسی بود و اعضای آن به منظور تبادل با دیکتاتور سابق ایران که در دست دولت آن سفارتخانه بود، به گروگان گرفته شدند، میکاهد و آن را لوث و بیارزش میکند؛ تسخیری که بر خلاف ورود به سفارت انگلیس تایید ولی فقیه زمان را با خود به همراه داشت.»
انتهای پیام/