مفهوم مصرفگرایی تبدیل به یک ارزش شده است
به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، علی رجبی پور - کارشناس فرهنگی؛ جامعه ما دو آسیب روبهروی خود دارد؛ مباحث اقتصاد به قدری برجسته شده است که تمام تفکر تکتک اجزای خانواده تا کل جامعه به سمت اقتصاد است، البته طبیعی هم است. از طرفی بیماری کرونا هم به آن اضافه شده ولی بحث اقتصاد اینقدر برجسته است که هیچکسی، دیگر جز بحث اقتصادی نمیکند. این اولین آسیب بزرگی است که داریم.
دومین بحث این است که همه مقصر را حسن روحانی میدانند؛ که از نظر من اصلاً اینطور نیست. نه اینکه دولت مقصر نیست. اصلاً دولت صددرصد هم مقصر است ولی پارامتر اقتصاد، اصلاً یک شاخهای نیست. موضوع مورد بحث خود مردم ما، خود من و خود شما هستید.
اینکه فکر کنیم روحانی رفت، الان رئیسی میآید و همه چیز درست میشود؛ این طور نیست؛ اگر آن پارامترها حل نشود، اصلاً رئیسی کاری نمیتواند انجام دهد. مثالهایش را مطرح میکنم:
زمانی بود که یک رئیس جمهور آمد و گفت، گفتوگوی تمدنها و آزادی، برخی مردم هم افتادند دنبال این بحث؛ این نشان میدهد ما خیلی راحت میتوانیم توده مردم را سر کار بگذاریم. آن زمان آشوبهای زیادی به پا شد.
یک بار به رضا اسدزاده زنگ زدم گفتم رضا جان سلام، چطوری؟ خوبی؟ راستی این مفهوم آزادی، حالا فرض کنیم دختر و پسری دست هم را گرفتند و به پارک رفتند، آزادند! گفتم خیلی خوب، آیا اینها با هم نمیخواهند یک چیزی بخورند؟ نمیخواهند یک رستوران بروند؟ گفت چرا! گفتم پول نمیخواهند؟ نباید شغل داشته باشند بخواهد ازدواج کند، خانه نمیخواهد؟! گفتم چرا ملت را با این تفکر سر کار میگذارید؟!درست است که انسان آزادی میخواهد ولی میخواهد از این آزادی بهره ببرد، برای بهره بردن از این آزادی چرا اقتصادش را درست نمیکنید؟! طرف نمیتواند اقتصاد را درست کند، بحثهای اینجوری را مطرح میکند.
الان هم یک بحثی وجود دارد، ما روحانی را بهعنوان اصل قضیه مطرح میکنیم. آیا روحانی برود و رئیسی بیاید، یعنی دیگر همه چیز حل است؟ آن چیزی که من دارم میگویم این است که ما به خودمان بیاییم. بگوییم برای این جامعه باید چه کار کنیم؟ جامعهای که دارد رو به اضمحلال میرود.
تا زمانی که ما روحیه فردی داشته باشیم و موفقیت خود مهمتر از موفقیت اجتماعی باشد، اگر من روحیه تیمی نداشته باشم، چطور ممکن است این جامعه، جامعه موفقی شود؟ اگر در یک خانواده یک نفر فقط به فکر خودش باشد، یا همه به فکر خودشان باشند، چطور ممکن است آن خانواده اولاً خانواده شود، دوماً اصلاً چطور مترقی شود و شرایط زندگیاش بهتر باشد؟
از طرفی دیگر، مفاهیمی در جامعه است که حتی اگر امام زمان(عج) هم ظهور کند، نمیتواند کاری کند. این مفاهیم، مفاهیمی است که تا رگ و ریشه تمام خانوادههای ما، حزباللهیهای ما، حتی علما و فرزندان علمای ما هم رسیده است.
در حال حاضر مفهوم مصرفگرایی یک ارزش است. دیگر نگاه نمیکنند از کجا آورده، هر کس بهتر میخورد باکلاس بودن است، هر کس بهتر میپوشد با کلاس بودن است. هر کسی بیشتر مصرف میکند، آدم باکلاس و بالاشهری است، خیلی خوب است! کاش آدم آنجوری باشد! همه را دارند به این سمت میکشانند! فیلمهای سینمای ما و جامعه ما به این سمت است.
در بحث آموزش و پرورش هم همین طور است؛ دانشآموز و معلم ما سر کلاس همهشان دنبال این هستند، کسی دنبال تولید نیست. تا زمانی که در جامعه ما مفهوم موفقیت، مفهوم پیروزی فردی و پول درآوردن باشد، طبیعتاً وقتی که تولید، اشتغالزایی، کار تیمی نباشد، طبیعی است که من نوعی بروم دنبال رانت، اختلاس، حقخوری و دلالی!
تا زمانی که به یکی میگویند فردی که رانت گرفته، زرنگ است، اوضاع همین است؛ شما نگاه میکنید، تک تک این مفاهیم رگ و ریشه دارد! اساساً اگر مردم این تفکری نبودند، روحانی انتخاب میشد؟یعنی ترامپی که اینقدر آدم جانی است، برآمده از مردم آمریکا نیست؟ یعنی ترامپ فقط بد است؟ یا مردم آمریکا دارند به این سمت میل میکنند که فقط خودشان مهم هستند! بزنند همه را بترکانند!
اگر در ساختار آموزش و پرورش ما، مفهوم کار و تلاش؛ الان سر کلاس هر مدرسهای بروید و بگویید تولید خیلی مهمتر است، بچه به شما میخندد. میگوید هر کسی رفته سراغ تولید، بدبخت شده! خانوادهاش به او میخندند و میگویند ببین! این حرفها همه سرکاری است.
این مفهوم باید ساری و جاری شود. در آموزش و پرورش ما بیاید. نسل حاضر و نسل جدید ما باید احساس کنند تولید مهمتر است، وقتی که کشاورز بودن بیارزش و بیکلاسی باشد، زمانی اتفاق میافتد که کشاورز سیباش را کیلویی ۲ هزار تومان بفروشد، دلال سیب را کیلویی ۴۰ هزار تومان بفروشد. بله که پسر آن دلال میرود غیرانتفاعی، پسر آن کشاورز... واقعاً مملکت ما مملکت گرفتاری شده!
چرا باید زندگی پسر یک کشاورزی که دارد سیب تولید میکند پستتر باشد از کسی که آن سیب را میخرد، هیچ کاری نمیکند، با تلفن! اون میآید اینور و تا ۴۰ هزار تومان سیب را میفروشد! گریه ما باید دربیاید! یعنی رئیسی میخواهد چه را حل کند؟ رئیسی میتواند به پسر آن دلال بگوید که تو بی ارزشی! چگونه میتواند این را حل کند تا تفکر مردم ما درست نشود و مشکل نظام آموزشی ما حل نشود؟
پس ما مفاهیم مغفول ماندهای داریم که اصلاً بازی نیست. تا این را حل نکنی اصلاً مسئله جامعهات حل نمیشود.حالا این برای خواص. خواص چیست؟ میگوید شما تا زمانی که خودت نیاز اولیهات امام زمان نباشد امکان ندارد امام زمان ظهور کند. چطور ممکن است یک فردی مثلاً در سوئد احساس کند که به امام زمان نیاز دارد؟ میگوید چون تفکر آنها فقط پول است. جامعه ما هم دارد به این سمت میرود! جامعه ما هم اقتصادزده شده است.
اگر درآمد یکی خوب بود و حالا یک هیئتی گرفت ولی به مسائل باطنی خودش رسیدگی نکرد و اصلاً توجهی نداشت، این باعث نمیشود که ما ظهور امام زمان را به تأخیر بیندازیم؟ این یک موضوعی است که دیگر الان هم اگر بخواهی دربارهاش حرف بزنی، میگوید ولش کن! این را دیگر الان هم وقتش نیست!
یعنی ببینید همین الان همین موضوع چقدر موضوع عقبافتادهای است. اگر من بخواهم در مورد اصلاح باطن صحبت کنم، میگوید علی آقا فعلا ما اینقدر موضوع داریم، آفرین! اصلاً شیطان بزرگ همین کار را کرده! آمریکا همین کار را کرده!
آمده ساختار فرهنگی و ذهنی آدمها، نوع اقتصاد جهانی را طوری به سمت و سویی کشیده که شما وقتی به فروشگاهی مثل فروشگاه شهروند میروید، اگر سبدت به آن بزرگی است، چهارتا دانه چیز درونش باشد، در کنار کسی که کلی بار درون آن سبد گذاشته احساس حقارت میکنی.
حقیر بودن دیگر در بیدینی، بیتعهدی و اصلاح نشدن باطن نیست. هر کسی عزیز است که الان شرایط مالی، شرایط خرج کردن، شرایطی که دیگر حرفهای تکراری است که گذشته زدم! حالا إنشاءالله که بتوانیم به هر نحوی این موضوع به جایش بیاید.
البته اگر این موضوع را هم شروع کنید، میگویند آقا! رئیسی آمد، تا حالا میگفتند همهاش روحانی مقصر است! حالا که رئیسی آمده، میگویند نه! باید خودتان کار کنید! نخیر! ببینیم آقای رئیسی میخواهد چه کار کند؟! واقعاً یک کار ظریفی است که باید با ظرافت انجام شود.
انتهای پیام/۴۱۲۷
انتهای پیام/