دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
05 مرداد 1400 - 18:11
آنا گزارش می‌دهد؛

از پیام‌های دوستانه تا سربریدن‌های منافقین در مرصاد

عملیات مرصاد یا عملیات فروغ جاویدان نام نبردی است که توسط سازمان مجاهدین خلق طرح‌ریزی شد و میان جمهوری اسلامی ایران و سازمان مجاهدین خلق درگرفت.
کد خبر : 597250
مرصاد



به گزارش خبرنگار گروه سیاست خبرگزاری آنا، مرصاد یا فروغ جاویدان در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۶۷ به فرماندهی مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق ۶ روز بعد از انعقاد قرارداد ۵۹۸ شورای امنیت علیه ایران انجام شد که پس از چندروز درگیری نیروهای ارتش جمهوری اسلامی به فرماندهی سپهبد علی صیاد شیرازی پیروز شدند.


در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ خورشیدی امام (ره) قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت اما ۶ روز پس از قبول قطعنامه، نیروهای عراقی توافقات خود را زیر پا گذاشته و دوباره به جنوب و حوالی خرمشهر حمله کردند و حتی توانستند تا آستانه تصرف آن پیش روند، این اقدام سبب شد تا نیروهای دفاعی ایران در جبهه‌های جنوبی مستقر شوند.


در این زمان گروهک مجاهدین، عملیاتی با نام فروغ جاویدان و با شعار از «مهران تا تهران» آغاز کرد و رژیم بعث نیز راه نفوذ را برای این گروهک تروریستی باز گذاشت. آن‌ها با تصور این‌که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ناشی از جدایی ملت و دولت است، سعی در رسیدن به اهداف پلید خود کردند.


مسعود رجوی سردسته منافقین در آستانه این عملیات به نیروهای خود گفت: «هرجا پای بگذاریم، توده‌های مردم به ما خواهند پیوست و زندانیانی که آزاد می‌کنیم، همیار ما برای پیروزی خواهند بود... شما احتیاجی ندارید که چیزی با خود حمل کنید. ما مثل ماهی در دریای جمعیت شنا خواهیم کرد. آن‌ها هر چه بخواهید به شما خواهند داد.» وی همچینین در شب قبل از عملیات گفت: «بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند…» در واقع طولانی شدن جنگ و به‌گمان عده‌ای فرسایشی شدن آن سبب شد که دشمنان از جمله منافقان، صدام و حامیان خارجی او تحلیلی غلط و توهمی از وضعیت کشور داشته باشند. آن‌ها تصور می‌کردند که با طولانی شدن جنگ توان نیروهای ارتش و سپاه تحلیل رفته و مردم به وضعیت موجود بدبین شده‌اند.


تحلیل رجوی در مورد نتیجه جنگ این بود که ایران به دلیل بسته بودن تمامی راه‌های بازگشت به صلح با عراق، ناچار به ادامه جنگ خواهد بود. هر قدر هم جنگ به طول بینجامد، از یک طرف توان نظامی و اقتصادی ایران بیشتر تحلیل می‌رود و از طرف دیگر بازگشت به سمت آتش بس و صلح غیرممکن‌تر می‌شود و این جنگ تا شکست ایران ادامه خواهد یافت.


از پیام‌های دوستانه تا سربریدن‌های منافقین در مرصاد


با اعلام خبر پذیرش قطعنامه از سوی ایران، نقشه‌ها و طرح‌های قبلی سازمان با بن بست مواجه شد. در آن شرایط، سازمان در کنار امیدواری به داشتن پشتوانه خرده عملیات‌های مرزی، حمایت نمایندگان کنگره و سنای آمریکا را نیز یدک می‌کشید. در ۳۰ خرداد ۶۷، ۱۳۸ نماینده کنگره و ۱۴ سناتور آمریکایی طی نام‌های به «جرج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا، از وی خواسته بودند که به جنبش‌های مقاومت داخلی در ایران توجه کند، و در همین راستا حمایت از سازمان را اکیداً توصیه کرده بودند. «مروین دایملی» نماینده کنگره آمریکا در روز دوشنبه ۶ تیر ماه ۶۷ در تظاهرات سازمان در واشنگتن شرکت کرده و طی سخنانی که از یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا هم پخش شد اظهار داشت: «نباید دست از تلاش کشید، مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.»


سازمان در مورخ ۱۳۶۷/۵/۳ساعت ۳ بعدازظهر عملیات خود را موسوم به «فروغ جاویدان» آغاز کرد. در لحظه حرکت مسعود رجوی در محل حاضر شده و اظهارات مختصری برای نیروها ایراد کرد. عراق پیشاپیش حملات گستردهای را در جبهه غرب و جنوب آغاز کرده بود و یک عملیات هوایی برای ایجاد جو رعب و وحشت علیه مردم غرب کشور انجام داد. تقریباً همزمان با شروع عملیات «فروغ جاویدان» ارتش عراق با حجم وسیعی اقدام به حمله گستردهای در منطقه جنوب، با تظاهر به قصد تصرف خرمشهر انجام داد، که هدف آن در حقیقت زمینگیر کردن قویترین لشگرها و تیپ‌های رزمی جمهوری اسلامی بود. برای تکمیل شدن رفع موانع، نیروی هوایی عراق روزهای قبل از آغاز عملیات سازمان، به دفعات مناطق تجمع نیرو در اطراف کرند و اسلام آباد را نیز بمباران کرد. نیروهای سازمان پس از شروع عملیات در ساعت ۴ بعدازظهر از مرزهای بین المللی عبور کرده وارد خاک جمهوری اسلامی شدند. از آنجا که رژیم عراق تجاوز خود را تا شهرهای قصرشیرین و سرپل ذهاب گسترش داده بود، نیروهای سازمان بدون درگیری و عبور از خط وارد شهرهای قصرشیرین و سرپل ذهاب شده و پس از عبور از کرند به سمت اسلام آباد پیشروی کردند و شهر را تصرف کردند.


در این شرایط عراق با توپ گردنه پاطاق را می‌زد. از طرفی هواپیماهای عراقی منطقه شمال گردنه موسوم به «ریجاب» و چند روستای پرجمعیت آن حوالی را بمباران شیمیایی نمود، که عده زیادی کشته و مصدوم بر جای گذاشت. هواپیماهای عراق اقدام به پخش حجم زیادی اعلامیه بر فراز شهرهای مرزی، از جمله کرند غرب نمودند مبنی بر اینکه عراق در حال انجام عملیات گسترده است و از نیروهای نظامی خواسته شده بود که با در دست داشتن آن اطلاعیه خود را تسلیم نمایند و نیز از مردم منطقه تقاضای ترک منطقه شده بود. در واقع سازمان تا بالای گردنه پاطاق هیچ نیروی بازدارنده‌ای جلو روی خود نداشت و تا زمانی که بلندگوی سازمان در اسلام آباد غرب اعلام ننمود کسی باور نمی‌کرد که سازمان دست به چنین عملیاتی زده است و همه گمان می‌کردند نیروهای عراق عاملان این عملیات‌اند.




بیشتر بخوانید:


نقش منافقین در حادثه هفتم تیر





منافقین در قالب تیپهای ۲۰۰ نفره، با تانکهای برزیلی بسیار پیشرفته با ۸۰ آمبولانس و صدها خودروی سبک، دو کامیون اسلحه، آزمایشگاه و بیمارستان‌های صحرایی و به طور کلی بسیار مجهز وارد ایران شده بودند. آنان در سر راه خود بسیاری از مردم بی‌دفاع را به شهادت رساندند. در شهر اسلام آباد اوج این فجایع رخ داد. منافقین در بیمارستان اسلام آباد تمام نیروهای پاسدار و بسیجی که در بیمارستان بستری بودند را سربریدند و ۱۳ نفر از بچه‌های جهاد سازندگی را هم تیرباران و اعدام کردند. منافقین بعد از اسلام آباد راهی کرمانشاه شده بودند که در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه در گردنه چارزبر که بعدها به تنگه مرصاد معروف شد با مقاومت رزمندگان مواجه شده و متوقف شدند. شهید صیاد شیرازی آن موقع فرماندهی هوانیروز را به عهده گرفت و با بمباران ماشین‌های آن‌ها، موقتاً آنها را متوقف کرد و ستون‌های آن‌ها را به آتش کشید. در درگیری تنگه مرصاد منافقین با دادن ۱۵۰۰ کشته زمینگیر شدند و از همان جا تصمیم به فرار گرفتند. مشکلی که رزمندگان با آن مواجه بودند تعقیب منافقین بود. آنان با قرار دادن نیروهای انتحاری در گردنه‌های مختلف، مقاومت جدی از خود نشان می‌دادند تا سایر نیروها موفق به فرار به خاک عراق شوند. این جنگ و گریز تا پل ماهی در نزدیکی سرپل ذهاب ادامه یافت ولی منافقین با انفجار پل ماهی مانع ادامه تعقیبشان شدند.


هواپیماهای عراقی هم در این موقع عملاً وارد کار شدند و با بمباران وسیع رزمندگان، تعداد زیادی از نیروهای ما را به شهادت رساندند.


در آن شب یکی از تیپ‌های باختران راه را اشتباه رفته همین امر باعث شده بود که ترافیک سنگینی در شهر اسلام آباد و در خارج شهر به وجود بیاید. همچنین به علت فرار وسیع مردم از شهر نیروهای سازمان کاملاً متوقف شدند. پس از خروج نیروهای سازمان از اسلام آباد پس از یکی دو درگیری کوچک، در منطقة حسن آباد، یکی از تیپهای سازمان گرفتار درگیری سنگینی شد.


پس از کمک رسانی گردان‌های متعدد از تیپ‌های مختلف به نیروهای درگیر، در نزدیکی‌های صبح مجدداً ستون سازمان به حرکت درآمد اما باز در گردنه چهار زبر، درگیر شد و دنباله ستون متوقف گردید. بر اثر نبرد سنگین در چهارزبر مرتباً تعداد زخمی‌ها زیاد شد و تعداد لاشه‌های کامیون ها و کشته‌ها و... افزایش پیدا کرد و تعدادی از فرماندهان گردان درگیر هم کشته شدند. در این وقت حمله دیگری از سوی سه راهی ملاوی به نیروهای سازمان صورت گرفت. در این میان اسرای حاضر در عملیات غالباً فرار کردند و بینظمی شدیدی بر نیروهای سازمان حاکم شد.


بلافاصله پس از آزادسازی شهر اسلام آباد، یگان های سپاه پیشروی را به سوی کرند آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به این شهر در ساعت سه نیمه شب، ۳ فروند هلیکوپتر ترابری در کرند به زمین نشستند و تعدادی از کادرهای منافقین و رهبری سازمان برابر اطلاعات موجود رجوی و همسرش طی مدت اشغال، در شهر کرند به سر می‌بردند را از شهر خارج کردند. از ساعت ۷ حملات هواپیماها و سپس حملات هوانیروز باختران بر روی نیروهای سازمان شروع شد. همین امر موجب توقف آنها شد. در این میان تعدادی از نیروهای ارتش آزادی بخش ناگزیر از فرار و عقب نشینی شدند. این در حالی بود که تعدادی از بیسیمهای آن‌ها از کار افتاده بود و آمبولانس‌ها مرتباً زخمی‌های سازمان را به عقب بر می‌گرداندند.


صبح روز چهارشنبه نیروهای جمهوری اسلامی از دو جبهه، از طرف پادگان الله اکبر و از منطقة جنوب اسلام آباد، به سمت اسلام آباد هجوم آوردند و مناطق غربی و جنوبی شهر را کلاّ ً زیر فشار قرار دادند، به طوری که حتی در جنوب شهر پیشروی داشتند. در ساعات آغازین روز چهارشنبه نیروهای ارتش آزادی‌بخش با امیدواری به پیشروی به سمت باختران، برای گرفتن تنگة چهارزبر به آن منطقه هجوم آوردند که تلاششان ناکام ماند.


جریان حمله به این ترتیب بود که افراد سازمان تا صبح چهارشنبه در لابه لای شیارهای کوهستان به طور مستتر استراحت می‌کردند، تا اینکه در اولین ساعات بامداد هلیکوپترهای عراقی جهت باز کردن تنگه به کمک ارتش آزادیبخش آمدند و با آمدن آنها دستور تهاجم و حرکت به نیروهای سازمان داده شد. درگیری شدیدی برای گرفتن تنگه آغاز شد و با شکست اولین تهاجمات ارتش آزادی‌بخش، فرار نیروهای سازمان شروع شد. نیروهای جدید با این تصور که راه باز شده است به سمت جلو در حرکت بودند و در همین حال با نیروهایی روبه رو می‌شدند که در حال فرار بودند و علت عقب نشینی را هم توضیح نمی‌دادند. نیروهای تازه وارد نیز با رفتن به صحنة درگیری و حرکت به سمت عقب متوقف شدند.


از پیام‌های دوستانه تا سربریدن‌های منافقین در مرصاد


حملات هوایی مکرر و هجوم هلیکوپتر و کاتیوشا به منطقه، از سوی جمهوری اسلامی، امکان سازماندهی را از آنان گرفت و نیروهای سازمان به تعجیل در ماشینهای انباشته از نفرات، در حالی که بعضی افراد به جاهای مختلف ماشین آویزان بودند عقب نشینی می‌کردند.


غروب روز چهارشنبه درگیری تنگة چهارزبر با عقب نشینی نیروهای ارتش آزادیبخش به پایان رسید و از شب پنجشنبه عقب نشینی کامل آغاز شد. چهارشنبه شب در ساعت ۷ بعدازظهر شدت حملات ارتش جمهوری اسلامی حتی فرصت عقب نشینی را هم از نیروهای سازمان گرفته بود. از صبح روز پنجشنبه نیروهای در حال فرار آنها، در حوالی اسلام آباد مورد چند حمله مختصر قرار گرفتند. مجروحین یا خود را می‌کشتند یا امیدوارِ بازگشت نیروهای تازه نفس می‌ماندند. تعداد زیادی از افراد نیز در کوه و دشت و روستاهای اطراف پراکنده شدند و آخرین خودروهای سازمان با حدّاکثر ظرفیت و در حالی که افرادی به اطراف آن آویزان بودند به داخل خاک عراق بازگشتند.


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب