آغاز نویسندگی بانوی خانهدار در آستانه ۶۰ سالگی/ نگاهم به مذهب و ائمه اطهار(ع) عاشقانه است
به گزارش خبرنگارحوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، بسیاری از زنان سرزمین ما در کنار ایفای نقشهای تعریفشده و بنیادین همچون مادری و همسری و انجام فعالیتهای روزمره زندگی، به صورت تفننی و یا حرفهای دستی به قلم نیز دارند. در کنار چهرههای مطرح سپهر شعر و ادبیات ایران همچون پروین اعتصامی، سیمین دانشور،طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی و... بسیاری از بانوان ناشناخته ایرانزمین هم ذوق ادبی و نویسندگی خود را با نگارش داستانهای کوتاه و یا رمان میآزمایند. چهرههای گمنامی که به موازات اداره امور خانواده و تربیت فرزندان، از دنیای کتاب و ادبیات هم غافل نیستند.
یکی از این چهرهها «شهناز آلوش» است. این بانوی خوشذوق اگرچه از دوران نوجوانی به جهان شعر و ادبیات داستانی علاقهمند بوده، اما تا میانسالی فرصت پرداختن جدی به این امور را نداشته است. او پس از ازدواج در کنار خانهداری، به مطالعات خود ادامه داد و رهتوشه لازم برای نوشتن را اندوخت تا در نهایت در دهه ششم زندگی خود به صورت حرفهای نویسندگی را آغاز کند.
شهناز آلوش در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری آنا عنوان کرد: من متولد سال ۱۳۳۷ در تبریز هستم. سه ساله بودم که به همراه خانواده به تهران آمدیم. از کودکی به خواندن داستان علاقهمند بودم و سعی میکردم در کنار کتابهای درسی، کتابهای داستان کودکان را که البته خیلی هم متنوع نبودند را بخوانم. چیزهایی را هم برای خودم مینوشتم که بیشتر حالت انشا داشت، اما دوست داشتم ادامه بدهم و داستاننویس شوم. در دوران دبیرستان به مثنوی معنوی و دیوان شمس علاقه زیادی داشتم که بعدها تأثیر آن در کتاب «دولت عشق» به خوبی هویدا شد. ضمن این که اشعار پروین اعتصامی را هم خیلی دوست داشتم.
علاقه به نویسندگی و عشق به خانواده
وی اظهار کرد:در سال ۵۵ ازدواج کردم و چون درگیر زندگی شدم، کمی از فضای داستاننویسی فاصله گرفتم. با این حال سعی کردم همچنان مطالعه داشته باشم. خیلی دوست داشتم در دورههای آموزشی مربوط به نویسندگی شرکت کنم اما واقعاً فرصت آن را نداشتم.
این بانوی نویسنده افزود: من سه فرزند پسر و یک دختر دارم که خدا را شکر همه آنها را به شکلی شایسته به ثمر رساندم. دخترم پزشک متخصص است و با این که درگیر کارهای خانه و نوشتن بودم، سعی داشتم در نگهداری از نوه کوچکم هم به او کمک کنم. در این سالها بیشتر خودم را وقف خانواده کردم چون برایم اولویت داشت و معمولاً بعد از انجام کارهای خانه و در حالی که واقعاً خسته بودم به علاقهام یعنی مطالعه میپرداختم. ضمن این که توانستم در رشته روانشناسی هم وارد دانشگاه شوم و لیسانس بگیرم.
آلوشی افزود: از ۶سال پیش و بعد از فارغالتحصیلی فرزندانم کمی از این دغدغهها فراغت پیدا کردم، نویسندگی را به صورت حرفهای شروع کردم. اولین کارم مجموعه داستان کوتاه «مسلمانی که مسلمان شد» بود؛ بعد «خدا و من» و «شاهکار» را نوشتم که بیشتر، تجرببات خودم و اطرافیان در امور معنوی و توسل به ائمه اطهار(ع) بود.
تجربه نوشتن؛ از «معمای خواب» تا «دست مشکیها»
این نویسنده گفت: با این که خیلی دیر و در آستانه ۶۰ سالگی نوشتن را به صورت حرفهای شروع کردم اما سعی کردم آنچه راکه در ذهن و قلبم هست روی کاغذ بیاورم. الان هم بعضی اوقات واقعاً فرصت زیادی ندارم و سعی میکنم یکی دو ساعت در شب از خوابم کم کنم و بنویسم، چون واقعاً وقتی در حال نوشتن هستم احساس میکنم روحم پرواز میکند.
وی عنوان کرد: الان هم حدود ۱۰ کتاب چاپ شده دارم که از بین آنها «معمای خواب» در نشر ریرا به چاپ چهارم و کتاب «تاریکی»(دولت عشق) هم که در انتشارات سرمدی منتشر شده به چاپ دوم رسیده است. علاوه بر اینها، خودم به داستان «دیوانه» که مثل «تاریکی» بر اساس یک رخداد واقعی نوشته شده علاقه زیادی دارم.
بیشتر بخوانید:
هیچگاه از نویسندهشدن پشیمان نشدم!
آلوش گفت: مشغول آمادهسازی دو کتاب هستم که قصه نوجوانی را روایت میکند که زندگیش از هشت سالگی با جنگ تحمیلی گره میخورد.اعضای خانواده اش را در بمباران از دست میدهد و به دنبال انتقام است اما در ادامه به مفاهیم ارجمندتری مثل وطن و مردم میرسد و...
وی افزود: کتاب دیگر«دست مشکیها» است که هم در حوزه محیط زیست و هم برای پیشرفت مادی و معنوی انسان حرفهای تازه ای دارد.دوستانی که نسخه اولیه این کتاب را خواندهاند معتقدند که قابلیت تبدیل شدن به فیلمنامه را دارد، اما متاسفانه من ارتباطی با اهالی سینما و فیلمنامه نویسان ندارم و طبیعی است که حمایتی هم از من و این کار نمیشود. یک از آرزوهای من این است که نویسنده، نویسندگی کند و دغدغه مسائل دیگر را نداشته باشد اما با شرایط اقتصادی فعلی بعید است که این اتفاق بیفتد.
نویسندگی و خانهداری منافاتی ندارد
این داستاننویس عنوان کرد: در داستانهای من، معنویت و مذهب همیشه محوریت دارد. البته نگاه من به مذهب و ارادت به بزرگان دین یک نگاه عاشقانه است و بر این مبنا، این محبت در خون آدمی جاری است. معتقدم که اگر انسان خدای خودش را نشناسد، هیچ وقت نمیتواند خالق آثار هنری باشد.
وی گفت: به آن دسته از خانمهایی که بعد از ازدواج درگیر خانهداری هستند و یا حتی شاغل بوده و فکر میکنند که فرصتی برای مطالعه و پرداختن به علایق ادبی خودشان را ندرند نیز میگویم که من این مسیر را طی کردهام. راه سختی و ناهمواری است، اما شیرینیهای خودش را هم دارد. به نظر من نویسندگی خانمها با خانهداری هیچ منافاتی ندارد. درست است که مسئولیت و سختیهای یک نویسنده خانم که دارای فرزند است و باید به کارهای خانه برسد بیشتر میشود اما اگر هدف داشته باشد و به نوشتن علاقهمند باشد، باید این سختیها را تحمل کند ضمن اینکه هیچ وقت برای نوشتن دیر نیست و نباید این گونه فکر کنیم که چون سن ما بالا رفته است دیگر نمیتوانیم اثری خلق کنیم. بنابراین میگویم فردا هم برای شروع دیر است و از همین حالا قلم به دست بگیرند و طبع و علاقه خودشان در نویسندگی را با خلق اثر در معرض دید دیگران بگذارند.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/