دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
01 مرداد 1400 - 18:16

پای درددل یک مادر زخم خورده از «سگ گردان‌ها»

ارغوانم شش سالش بود که در مکانی دنج و با آرامش در شمال کشور مشغول تفریح و استراحت بودیم که قلاده یک سگ وحشی رها شد و پهلوی دخترم را گاز گرفت.
کد خبر : 596338
سگ گردانی



به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، چند سالی می‌شود که سگ گردانی در خیابان ها، معابر، پارک‌ها و ماشین‌ها به یک مقوله قابل بحث در سطح جامعه تبدیل شده است، اما هنوز هم خیلی‌ها سعی می‌کنند چشم هایشان را به روی این پدیده نوظهور در کشور که برگرفته از مُد کشورهای غربی ـ به منظور جایگزینی حیوانات به جای فرزندداری ـ ببندند و واقعیت‌ها را نسبت به مُدگذاری طبقه مرفه جامعه و متوسط رو به بالا نبینند.


این مقوله آنقدر وسعت یافته که به تازگی شورای شهر نیز یک فوریت برای جداسازی محل گردش حیوانات خانگی از محل بازدید کودکان در بوستان‌های شهر تهران قرار داده و علتش نیز هجوم زیاد مردمی است که حیوانات خانگی شان را در بوستان‌های پایتخت می‌چرخانند و باعث اعتراض و ناراحتی سایر مردم و ترس بچه هایشان می‌شوند. حال بگذریم از وضعیت شهرهای دیگر که در این زمینه آمار درستی وجود ندارد.


به گفته اعضای شورای شهر، طرح مذکور ناظر بر سلامت کودکان و خردسالان بوده که قرار است به صورت تخصصی در کمیسیون‌ها مورد بحث قرار بگیرد. این در حالی است که دیگر خیلی از خانواده‌ها نسبت به بردن بچه هایشان به پارک‌های تهران و حتی خیلی دیگر شهرهای ایران تردید دارند و حضور سگ و گربه‌ها باعث ترس و اضطراب خود و خانواده شان می‌شود.


فارس من نیز به عنوان یکی از سوژه‌های مورد مطالبه مردم که دارای امضاهای زیادی هم هست با تیتر «جلوی گرداندن سگ‌های خانگی در پارک‌ها را بگیرید» پرداخته است. ما هم در این گزارش به پارک‌ها و بوستان‌ها بین مردم رفتیم و از مادران و پدران خواستیم درباره مطالبه خودشان در این باره با ما صحبت کنند.


در ارتباط با آسیب‌هایی که برخی از این سگ‌های وحشی به خانواده‌ها در مکان‌های عمومی مثل پارک‌ها وارد می‌کنند با مادر یک دختر خانم نوزده ساله به گفتگو نشستیم که البته در زمان آن اتفاق تنها شش سال داشته است. مطهره کوشش، مادر ارغون پوراحمد است که سیزده سال پیش توسط حمله یک سگ در پارک مجروح شده و هنوز هم این جراحت بر روان او باقی مانده است. درباره این اتفاق مشروح صحبت‌های خانم کوشش را می‌خوانید:


*لطفا از زمان و مکان اتفاقی که برای دختران در اثر حمله سگ رخ داد برایمان بگویید و اینکه آن زمان ارغوان چند سال داشته است؟


ارغوان، دختر من شش ساله بود که با همسرم به شمال رفته بودیم، در یک جای دنجی که کسی هم اطرافمان نبود در آرامش نشسته بودیم که یک مرتبه یک خانم و آقایی که ظاهرا قلاده سگشان رها شده بود، به دنبال سگ خود دویدند که البته همه این اتفاقات در کسری از ثانیه رخ داد، آن آقا فریاد زد که از جایتان تکان نخورید، چرا که سگ وحشی و پاچه گیر است.


ما هم تکان نخوردیم تا سگ حمله نکند، اما دخترم کوچک بود و یک مرتبه گفت وای سگ! سگ هم یکهو پهلوی او را از روی شلوار جین و لباس طوری گاز گرفت که خون بیرون زد و ما همه حالمان بد و دچار شوک شدیم. چنان بهت کرده بودیم که نمی‌دانستیم چکار کنیم، دیدن دخترم در آن صحنه قابل باور نیست و ما را شوک زده کرد.


*واکنش شما بعد از آن چه بود؟


شما حساب کنید ما آن روز در ساری بودیم تا می‌خواستیم به دکتر و بیمارستان برسیم معلوم نبود چه اتفاقی برای دخترم می‌افتد، سگ پهلوی دخترم را گاز گرفت بود درست نزدیک کلیه او را، فقط شانسی که آوردیم او ننشسته بود که صورتش را گاز بگیرد بلکه فقط شکم و پهلویش بود، طوری گاز گرفت که چهار زخم عمیق و بزرگ روی بدنش ایجاد شد.


به هرحال ما نگران و ناراحت و گریان بودیم همسرم با دکترهای تهران تماس گرفت و آن‌ها هم گفتند که بچه را به بیمارستان ببریم ما چند بیمارستان رفتیم که هیچ کدام تجهیزات واکسیناسیون نداشتند، صاحب سگ هم اصرار داشت که سگ واکسن زده و مریض نیست، اما پزشک‌ها به ما توصیه کردند که بهتر است برای دخترم واکسن بزنیم و پشت گوش نیاندازیم.


خلاصه با هزار زحمت ما به ساری رسیدیم در یک بیمارستان یک نوبت واکسن زدیم که البته می‌بایست چهار ـ پنج نوبت واکسن می‌زدیم که بعد از آن بقیه نوبت‌ها را در تهران زدیم.


*شما به آن خانواده نگفتید که چرا چنین سگی را بیرون آورده اند، پس از آن از آن‌ها شکایت به مراجع قانونی نداشتید؟


آن آقا که سگ همراه داشت می‌گفت که سگ برای خودشان نیست و برای یکی از دوستانش است ما هم فهمیدیم که سگ وحشی است و تربیت شده برای حمله کردن. خودمان هم نمی‌دانیم چطور سگی که وحشی است باید رها بشود و چرا اصلا باید او را به گردش بیاورند؟ این سگ‌ها خودشان غذای خودشان را شکار می‌کنند و باید تنها در برخی محیط‌های خاص نگهداری شوند برای نگهبانی نه اینکه رها شوند، نه لب دریا یا جنگل که مردم نیاز به آرامش دارند.


اتفاقا آن زمان خیلی‌ها به ما گفتند از دست این خانواده شکایت کنیم منتها همسر من دانشگاهی بود، کارش تهران بود و باید برمی گشتیم بعد هم نه قانون و نه حمایتی از این لحاظ بود. آن‌ها هم به ما اظهار شرمندگی کرده بودند دیگر ما دنبال انتقام نبودیم، اما بهرحال چه کسی باید به این مسائل رسیدگی کند. من خواستم صحبت کنم و درباره این مشکل مصاحبه داشته باشم تا برای دیگران این مسائل پیش نیاید.


*بعد از آن برای ارغوان چه اتفاقاتی افتاد؟ چطور وضعیت بیماری و زخم‌ها را تحمل کرد و چه شرایطی را گذراند؟


خب ما به تهران آمدیم، پاستور رفتیم، مدام رفت و آمد و دردسرهای زیاد کشیدیم دخترم مدام باید آمپول‌های هوازی می‌زد که در زخم می‌زدند، شما حساب کنید یک دختر بچه شش ساله چه شرایطی را تحمل کرد، مدام استرس داشت حتی الان هم که یک دختر نوزده ساله دانشجو است باز هم به فضاهای عمومی مثل پارک‌ها یا نمی‌آید یا با ترس و لرز می‌آید اصلا هم آرامش ندارد.


هر جا که می‌خواهیم برویم مدام استرس داریم و فکر میکنیم که نکند یک اتفاقی بیافتد و سگی پارس کند و آرامش دخترم را بگیرد، در هر فضای سبزی این مشکل را داریم. گاهی فکر میکنم واقعا این سگ بازی‌ها و سگ نگه داشتن‌ها برای حمایت از حیوانات است؟ آیا حیوان اهلی و وحشی برای نگه داری در خانه و پارک‌ها با هم فرقی ندارند؟ من واقعا مخالف این هستم که سگ‌ها را به پارک‌ها و مراکز عمومی بیاورند.


*به لحاظ روانی ارغوان چه مسائلی را در این سال‌ها سپری کرد آیا الان مشکلش کمتر شده است؟


دختر من در این چند سال خیلی عذاب کشید اصلا سال‌های اول در خواب مدام شب‌ها حرف می‌زد و با اضطراب می‌خوابید، یا روزها همینطور همه‌اش مضطرب بود و دور و برش را چک می‌کرد نکند سگی اطرافش باشد، تازه این سگ‌های ولگرد خیابانی که اهلی هم هستند باز هم آن‌ها او را می‌ترسانند، خیلی از مردم در پارک‌ها به این سگ‌ها غذا می‌دهند حتی شده خودم هم برای کم شدن اضطراب ارغوان به این سگ‌ها غذا داده ام، اما ارغوان اصلا نمی‌تواند تحمل و این تجربه را فراموش کند.


همه ما به آن آمپول‌ها و داروها و دواها فکر میکنیم، حالمان بد می‌شود این یک تجربه تلخ برای ما شد و دلمان نمی‌خواهد برای کسی تکرار شود الان هم که شرایط طوری شده هر جای عمومی که می‌روی، سگ‌ها و گربه‌ها زیاد هستند.


شما دقت کنید این دست سگ‌ها که قلاده دارند را یک لحظه صاحبانشان نمی‌توانند رها کنند، چون پارس می‌کنند و مردم را گاز می‌گیرند، این‌ها اصلا تربیت شدند برای حمله و مقابله با دزدی حتی همین سگ کوچولوها هم باز پارس می‌کنند و مردم را می‌ترسانند با اینکه وحشتناک نیستند، اما باز هم امکان حمله دارند.


گاهی از یک خانه‌ای که رد می‌شوید و سگی آنجا پارس می‌کند، از پشت دیوار می‌خواهد مردم را گاز بگیرد این سگ اگر اهلی باشد پارس نمی‌کند پس این سگ‌ها به درد جاهای عمومی نمی‌خورند برای نگهبانی و محافظت هستند، اصلا نباید بیرون بیایند حال شما ببینید یک پارکی انتهای فردوس غرب هست به اسم پارک الهام، آنجا یک تپه‌ای دارد که من دیدم مردم سگ هایشان را می‌آورند دختر من که اصلا حاضر نیست آنجا بیاید به نظر من همانجا هم نباید سگ بیاورند.


*شما ساکن غرب تهران هستید؟ وضعیت سگ گردانی در این بخش‌های شهر تهران به چه صورت است


بله این اطراف خیلی پارک‌ها مثل جوانمردان، پردیسان یا دریاچه چیتگر هست که مردم سگ می‌آورند حتی اینجاها را هم ارغوان نمی‌تواند بیاید من حتی شده برای آرام کردن او به سگ‌های اهلی غذا داده ام، اما ارغوان می‌گوید که این ترس در وجودش ریشه کرده و مدام میترسد که سگی به او حمله کند.


خیلی از پارک‌ها این اطراف محلی برای سگ گردانی مردم شده است، نمی‌دانم مردم چه فکری میکنند که سگ‌های وحشی را با قلاده به همراه می‌آورند و تصورشان لابد این است که کسی هم نمی‌ترسد اصلا شاید فکر هم نمی‌کنند که اتفاقی یک زمان برای کسی بیافتد مثل اتفاقی که خیلی ناغافل و سریع برای ارغوان افتاد و ما را دچار بهت و شوک کرد.


*نزد روان درمانگر هم ارغوان را برده اید؟


بله من به توصیه روان شناسان از همین روش مواجهه درمانی استفاده کردم گاهی او را جاهایی که حیوان خانگی هست بردم، تا ترسش بریزد با اینکه جاهایی مثل دریاچه چیتگر سگ هایشان تحت حمایت سازمانی خاص هستند که برای خود دریاچه است، اما بهرحال فایده‌ای نداشت و اصلا نتوانستم کاری بکنم.


*متاسفم از این اتفاقی که افتاده و تبعاتش تا این سال‌ها بر روی ارغوان باقی مانده، فکر می‌کنید چه کاری باید کرد و چه توصیه‌ای به مردم دارید؟


به نظر من واقعا باید جلوی این سگ بازی وحشیانه مردم در مکان‌های عمومی گرفته شود دولت و مسئولان باید کاری جدی بکنند نه اینکه در حد حرف باشد، واقعا جای سگ‌های بزرگ در پارک‌ها نیست این‌ها گاز می‌گیرند و حمله می‌کنند، نباید اجازه بدهند این سگ‌ها به جاهای عمومی بیایند بلکه این سگ‌ها مکان‌های خاص خود را باید داشته باشند که همانجاها پرسه بزنند نه اینکه باعث رعب و وحشت مردم و بچه هایشان در پارک‌ها و دیگر مکان‌ها شوند؛ بنابراین این روزها پارک‌ها به جای محلی برای آرامش و بازی بچه‌ها و خانواده‌ها به سگ گردانی و سلب آرامش توسط عده‌ای تبدیل شده و به نظرم تا بیش از این بدتر نشده است، مسئولان حتی در خود مجلس شورای اسلامی و خود رسانه‌ها باید فکری در این راستا بکنند.


منبع: فارس


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب