زیباکلام: جایگاه مجلس با مدیریت اصولگرایان افت کرده است
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، به گفته این استاد دانشگاه، اصلاحطلبان اساس و محور اصلی و ستون فقرات استراتژی خود را باید شرکت در انتخابات و دعوت مردم به حضور حداکثری در انتخابات بدانند.
تحلیلتان از آرایش سیاسی کشور و وضعیت اصلاحطلبان در دو انتخابات مجلس و خبرگان چیست؟
من فکر میکنم پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان قابل توجه است و شانس پیروزی بالایی دارند. البته مشکلی که اصلاحطلبان با آن مواجه هستند، مساله ردصلاحیتهاست. به نظر میرسد نهادهای ذیربط و صادرکننده مجوز حضور در انتخابات تصمیم به سخت کردن کار برای اصلاحطلبان گرفتهاند اما بازهم اصلاحطلبان میتوانند از این شرایط سخت موفق بیرون بیایند. در خصوص مجلس خبرگان مهمترین دغدغه اصولگرایان آیتالله هاشمی و آیتالله حسن خمینی است که در مورد این دو فرد کاملا بلاتکلیف هستند.
از نظر احراز صلاحیت؟
بله. ردصلاحیت آقای هاشمی بسیار برای جناح راست پر هزینه خواهد بود. چهرهای که سالها رییس مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی بوده است؛ شخصی که هشت سال رییسجمهور بوده است و دست راست مرحوم امام خمینی بوده است. هیچ کسی به اندازه او مورد تایید و وثوق امام نبوده است. او عضو شورای انقلاب بوده و امام جنگ را به او میسپارد. چنین فردی در عین حال سالها رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. ردصلاحیت کردن چنین فردی خیلی چیزها را زیر سوال میبرد. کمتر کسی است که این را باور کند و آن را یک مساله صرف سیاسی نداند. این مساله فقط یک بهرهبرداری سیاسی است. در عین حال اگر آقای هاشمی را ردصلاحیت نکنند، ممکن است او رای بسیار بالایی بیاورد و فاصله او با چهرههای دیگر اصولگرا مثل آیاتیزدی، مصباحیزدی، احمد خاتمی و جنتی ممکن است زیاد باشد. این هم به شکل دیگری برای جناح راست نامطلوب است. مشکل دیگرشان این است که اگر آقای هاشمی ردصلاحیت شود ممکن است پدیدهای که در انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ رخ داد تکرار شود، بازتاب اعتراضی گستردهای پیدا کند و همان طور که شاهد بودیم میلیونها نفر به آقای روحانی رای دادند. این اتفاق مثلا برای سیدحسن خمینی تکرار شود. صرفا به واسطه اینکه شورای نگهبان آقای هاشمی را ردصلاحیت کرده بود، آقای روحانی رای بالایی آورد. این نگرانی برای آنها هست که ممکن است نامزدهایی که به آقای هاشمی نزدیک هستند، مثل آقای روحانی و سید حسن خمینی در صورت تایید صلاحیت رای سنگینی میآورند. در واکنش اعتراضی به ردصلاحیت آقای هاشمی مردم به نامزدهای نزدیک به آقای هاشمی رای بالا خواهند داد. این است که واقعا اصولگرایان دچار یک معضل و گرفتاری بزرگی شدهاند. اگر تایید صلاحیت شود با یکسری از مشکلات و اگر ردصلاحیت شود با مشکلات دیگری مواجه خواهند بود.
جامعه روحانیت جلسهای برای تصمیمگیری حمایت یا عدم حمایت این تشکل از آقای هاشمی داشتهاند. هنوز هم خبری از تصمیم نهایی این تشکل نیست. فکر میکنید حمایت از آقای هاشمی در لیست جامعه روحانیت اساسا چه فوایدی برای لیست آنها میتواند داشته باشد؟ آقای هاشمی به لیست جامعه روحانیت احتیاج دارد؟
من فکر میکنم این جامعه روحانیت است که به حضور آقای هاشمی احتیاج دارد. اگر روحانیت مبارز آقای هاشمی را حمایت کند، شاید آقای هاشمی قلبا راضی نباشد.
هجمههایی که به این دو فرد در زمان نزدیک به انتخابات خبرگان صورت میگیرد، میتواند نشان از این باشد که در لیستشان نیز از آقایان هاشمی و حسن خمینی حمایت نخواهند کرد؟
من فکر میکنم روحانیت مبارز از آقای هاشمی و سید حسن خمینی حمایت نخواهد کرد. این مساله حدس من است. مشکلی که اصولگرایان با آن مواجه هستند این است که آنها در خصوص حمایت یا عدم حمایت از این دو فرد متفقالقول نیستند. چهرهها و شخصیتهای تندرو این جریان که آینده نگری ندارند و به مصالح جناح راست فکر نمیکنند، مخالف حمایت از این دو چهره هستند اما چهرههای معتدلتر و میانه روتر که سعه صدر بیشتری دارند و آینده نظام را در نظر میگیرند، تبعات ردصلاحیت این فرد را میدانند و نگران آنها هستند، مخالف ردصلاحیت این دو چهره هستند. در حال حاضر اصولگرایان نیز با همدیگر کشمکش شدیدی بر سر تایید یا عدم تایید این دو فرد دارند.
تدبیر و برنامه اصلاحطلبان برای این دوره از انتخابات خبرگان را چطور ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان تا اینجا نشان دادند که بر عکس اصولگرایان متحدتر و منسجمتر وارد انتخابات میشوند. به نظر من همه جریاناتی که در طیف اصلاحطلبی هستند، مثل حزب کارگزاران، مردمسالاری، اعتدال و توسعه و دیگر احزاب این جریان میخواهند که لیست واحدی برای دو انتخابات داشته باشند. اگر چه ممکن است در برخی حوزهها اعتراضاتی داشته باشند اما میخواهند که لیست واحد باشد. در همه حوزههای انتخابیه یک لیست واحد از سوی اصلاحطلبان وجود داشته باشد. چرا که اگر غیر از این باشد و احزاب و طیفها لیستهای جداگانه بدهند، خودکشی برای اصلاحطلبان خواهد بود. در این صورت برای شکست اصلاحطلبان نیازی به ردصلاحیت نیز نیست. اگر چنین اتفاقی رخ دهد اصلاحطلبان شکست خواهند خورد. آنها نگران هستند و میبینیم که رایزنیهای زیادی شده که این اتفاق نیفتد. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به ریاست آقای عارف در حال تدوین و برنامهریزی لیستی واحد از سوی اصلاحطلبان هستند. مساله دیگری که در خصوص اصولگرایان هست، این است که مشکل آنها فقط انتخابات مجلس خبرگان نیست. اصولگرایان اصلا در این انتخابات برای مجلس شورای اسلامی هیچ طرح و برنامهای ندارند. یکسری کلیگویی و کلمات زیبا وجود دارد. تنها نکته مشخصی که اصولگرایان میگویند این است که مرز تصمیمگیری آنها را فتنه روشن میکند. به جز این حرف اصولگرایان هیچ چیز دیگری ندارند. یعنی اگر از آنها بپرسید که برای اقتصاد چه برنامه دارید؛ سیاست خارجی را چطور پیش میبرید؛ برای هفت میلیون بیکار چه میکنید؛ برای این محیط زیست فاجعهآمیز ایران چه میکنید؛ برای قیمت نفت چه برنامهای دارید؛ سکوت میکنند. آنها هیچ برنامهای ندارند. تنها برنامهای که دارند این است که مرز ما را فتنه روشن میکند.
اصولگرایان برای پیروزی به ماجرای احراز صلاحیتها دل بستهاند؟
دقیقا. به همین خاطر امیدوار هستند که نامزدهای مطرح اصلاحطلب و لیست اولیه که شخصیتهای رده اول اصلاحطلب در آن جای دارند ردصلاحیت شوند. آنها حتی امیدوارند نیروهای رده دوم اصلاحطلب نیز ردصلاحیت شوند. اصلاحطلبان با چهرههایی شناختهنشده در کار خود بمانند. در این حالت شاید اندکی شانس اصولگرایان زیادتر شود. بتوانند با ١٠ تا ٢٠ درصد آرا نامزدهایشان را وارد مجلس کنند. اگر رقابتی جدی اتفاق بیفتد، اصولگرایان حداقل نیمی از کرسیهایی که الان در مجلس دارند را از دست خواهند داد.
در این شرایطی که اصولگرایان به ردصلاحیتها دل بستهاند و امکانات و قدرت آن را نیز دارند، اصلاحطلبان میتوانند از میدان پیروز بیرون آیند؟می دانیم که در این انتخابات اصلاحطلبان اعلام کردهاند که با صندوقهای رای قهر نمیکنند. در چنین شرایطی چاره اصلاحطلبان چیست؟
اولا اصلاحطلبان اساس و محور اصلی و ستون فقرات استراتژی خود را باید شرکت در انتخابات و دعوت مردم به حضور حداکثری در انتخابات بدانند. ولو اینکه نامزدهایشان ردصلاحیت شوند. در این صورت نیز اصلاحطلبان باید طرفدارانشان را به شرکت در انتخابات دعوت کنند. حتی اگر خودشان در حوزهای نامزدی ندارند از نامزدهای معتدل اصولگرا حمایت کنند. در حوزههای مختلف انتخابیه به هر حال اصولگرایان نامزدهای متعددی خواهند داشت. باید ببینند که رهبری اصلاحات کدام یک از نامزدهای اصولگرایان را ترجیح میدهد و کدام را به جریان اصلاحطلب نزدیکتر میداند و از طرفداران بخواهند که به این افراد رای دهند.
اصلاحطلبان نسبت به رقیبشان چه ظرفیتهایی دارند که میتوانند در این انتخابات از آنها بهره بگیرند؟
به گمان من بزرگترین ظرفیت اصلاحطلبان نشان دادن ناکارآمدی و به بن بست رسیدن جریان اصولگراست. چه در دوران هشت ساله احمدینژاد و سیاستهای فاجعهآمیزی که اصولگرایان در آن زمان داشتند؛ چه در مجلس نهم و دهم. نکتهای که اصلاحطلبان در این انتخابات باید به آن تاکید کنند، بازگو کردن این است که جایگاه مجلس در نظام در نتیجه حضور اصولگرایان افت کرده است. در قضیه هستهای که آنقدر برای کشور حیاتی و مهم بود، اصولگرایان یک بار در زمان احمدینژاد در امر هستهای دخالت نکردند. اصولگرایان در مجالس هشتم و نهم یک بار طی شش سالی که آقای سعید جلیلی مذاکره میکرد او را به مجلس احضار نکردند، ولو جلسهای محرمانه که از او بخواهند، توضیح دهد در این مدت مذاکرات چه نتایجی را به بار آورده است. در خصوص فساد آنها منفعل بودند. هر کاری که در خصوص سیاست خارجی در عراق و یمن و سوریه انجام دادیم مجلس دخالتی نکرده و نقدی نداشت. من فکر میکنم یکی از کارهای مهم اصلاحطلبان باید این باشد که هدف شرکت خود را در انتخابات بازگرداندن مجلس به جایگاه اصلی خود اعلام کنند. مجلس باید در امور کشور نظارت داشته باشد. این مهمترین استراتژی اصلاحطلبان است.
برنامههایی که زمان انتخابات اصلاحطلبان به مردم عرضه میکنند و در شعارهای انتخاباتی و تبلیغاتی خود بازگو میکنند، چه مسائلی باید مورد توجه قرار گیرد؟
بزرگترین و مهمترین و عمدهترین شعار اصلاحطلبان باید این باشد که ما میخواهیم مجلس را به جایگاه واقعی خود بازگردانیم. مانند مجالس اول، دوم و سوم کشور مجلس باید در راس امور باشد تا مجلس جایگاه و شأن واقعی خود را پیدا کند.
انتهای پیام/