رهایی از بندهای دنیا با محبت اولیای الهی
دکتر عزیزالله افشار کرمانی در یادداشت خود با سرمشق قراردادن شیوه و سیره نبی مکرم اسلام (ص) و مشی خاندان رسالت و توجه به حوادث تاریخی مهمی که در ماه «ربیع الاول» اتفاق افتاده آورده است: ماه «ربیع الاول» همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماهها است؛ برای اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است که از آن جمله، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه (س)، آغاز امامت امام مهدی (عج) و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است و میتوان ادعا کرد از اول آفرینش زمین رحمتی مانند آن به خود ندیده است.
همچنین روز اخلاق و مهرورزی. نبی مکرم اسلام آخرین پیام آور الهی است و پیام او دعوتی است به بندگی و عبودیت خداوند سبحان. عبودیتی که ذهن و جان ما آدمیان را از اسارت خواستههای محدود شخصی و اجتماعی آزاد میسازد تا ما آدمیان بتوانیم غایت مسیر کمال خود را کمال بیپایانی بدانیم که همان ذات لایزال الهی است. انسانی که خود را بنده خدا میداند به همه پدیدهها و افعال خود به عنوان ابزاری مینگرد که باید وی را در سیر استکمال به کار آید. بنابراین خداوند سبحان که از همه عالمیان بینیاز است و غنی بالذات است از ارسال رسل و انزال کتاب هدفی جز تعالی بندگان خود ندارد و گوهر هدایت آدمیان همان تقرب آدمیان به خداوند است که معنایی جز ارتقای معنوی آدمیان ندارد.
ارتقای معنوی آدمیان جز با ایمان به خداوند و روز آخرت میسر نمیشود زیرا مسافری که نمیداند از کجا میآید و به کجا میرود جز سرگردانی و بیهودگی از خود و زندگی و عالم هستی فهم دیگری ندارد. پس آنچه به جهان و به زندگی آدمی معنا میدهد و بر آن نوری میافکند و در جان آدمیان شوری میآفریند فهم آغاز و انجام هستی و ابتدا و انتهای زندگی است و همه تلاش ادیان الهی و به ویژه دین خاتم این بود که مسیر زندگی ادمیان را روشن کنند تا آدمیان بدانند که به کدام سوی سیر میکنند تا ادمیان معنای «و الی الله المصیر» را بدانند و بفهمند و این حرکت و تلاش جز با معرفت و محبت امکان ندارد. این معرفت همان معرفت به حقایق عالم هستی و محبت به کمالات عالم وجود است و این معرفت و محبت از خویش تا خدا ادامه دارد و معرفت اولیا الهی یکی از پرتاثیرترین وجوه زندگی اهل ایمان است. آنکس که دل در گرو حقیقت دارد همیشه محبت رسول خاتم و خاندان وی را در نهان خانه جان خود فروزان نگاه میدارد. چون تا محبت اولیای الهی نباشد آدمی توان رهایی از بندهای دنیا را ندارد.
آنچه ما را توانا میکند تا از حصار خودبینی رها شویم، شناخت اولیای الهی و محبت به آنهاست و تمرین این محبت جز با بردباری و تلاش برای دوست داشتن بندگان خداوند حاصل نمیشود. آنکس که شیفته حقیقت است مظاهر حقیقت را هم دوست دارد این محبت به همنوع و به اهل ایمان تا بدان حد است که رسول خاتم میفرماید «افضلکم ایمانا احسنکم اخلاقا» از میان اهل ایمان کسی برتر است که اخلاقش نیکوتر است و یا فرمود «حسن الخلق نصف الدین» خوش خلقی نیمی از دین است و یا حتی پیامبر اکرم (ص) در مورد ورود اهل ایمان به بهشت فرمود «ان اکثر ما یدخل الجنة الناس تقوی الله و حسن الخلق» بیشترین چیزی که مردمان را به بهشت راه مینماید تقوا و خوش اخلاقی است.
بنابراین میتوان گفت خلق نیکو و خوشرفتاری با همنوعان و اهل ایمان یکی از ارکان ایمان است و اگر به سیره نبی مکرم اسلام (ص) و مشی خاندان وی نظر کنیم میبینیم که مهمترین عاملی که آدمیان را جذب میکرد محبت بیشائبه و خدا محورانه آنها به انسانها بود آنها انسانها را دوست میداشتند زیرا در نهاد آنها گوهری مییافتند که روزنهای به عالم ابدیت و ملکوت خداوند بود و این محبت به ان حد بود که خداوند به صراحت در قران کریم به پیامبر(ص) یادآوری میکند که اگر تو که رسول مایی تندخو و خشن بودی مردمان از دورت پراکنده میشدند.
بنابراین محبت بیقید و شرط پیامبر به اهل ایمان عاملی بود که جانها را شیفته او میکرد و همه را مقهور معرفت و محبت وی میساخت و امروز نیز فقط جانهایی میتوانند مظهر سیره و سنت وی باشند که دلهایی سرشار از معرفت به حقایق این عالم و قلبهایی فروزان از محبت خدا و بندگان وی داشته باشند تنها راه ما به دلهای دیگران جز محبت مبتنی بر معرفت راه دیگری نیست فقط با دوست داشتن دیگران میتوانیم آنها را به راه نیکی و خیر جذب کنیم که در فرهنگ دینی ما اصل این است که «الرفیق ثم الطریق».
انتهای پیام/