سکوت ١٢ ساله در پرونده یک اسیدپاشی معمایی
در ادامه این مرد زمانی که در بیمارستان حال مساعدتری پیدا کرد، توانست به سوالات تیم تحقیق پاسخ دهد. این مرد به ماموران گفت: «من بنگاهدار هستم و مغازهای در کرج دارم. روز حادثه به محض اینکه از مغازهام خارج شدم، احساس کردم کسی تعقیبم میکند ولی اصلا اهمیتی ندادم و احساس کردم که خیالاتی شدهام. نزدیک خانهام بودم که ناگهان مردی نقاب به صورت سوار بر یک موتورسیکلت بود، به من نزدیک شد و به صورتم اسید پاشید. در یک لحظه همه جا برایم تاریک شد و صورتم شروع به سوختن کرد. خیلی شوکه شده بودم و اصلا نمیدانم چه کسی اینکار را با من کرده است.»
این مرد در ادامه در مورد اینکه به چه کسانی مشکوک است، به ماموران پلیس گفت: «من با هیچکسی دشمنی نداشتم و تنها حدسی که میتوانم بزنم، این است که ممکن است کار همسرم باشد. چون مدتی است با همسرم اختلاف دارم و او بارها مرا تهدید به قتل کرده است. حتی احساس میکنم او با یکی از دوستان من ارتباط پنهانی دارد و به من خیانت میکند. برای همین تصور میکنم همسرم با نقشهای دست به اینکار زده باشد.»
با اظهارات این مرد ماموران پلیس به سراغ همسر این مرد رفتند و او را دستگیر کردند ولی این زن منکر هرگونه دخالت در اسیدپاشی شوهرش شد و گفت: «اختلاف با شوهرم را قبول دارم ولی هیچوقت دست به چنین کاری نزدم.»
بنابراین زن جوان به دلیل نبود مدارک کافی ازسوی پلیس آزاد شد و پس از آزادی نیز از شوهرش طلاق گرفت اما تجسسهای کارآگاهان برای دستگیری عامل این اسیدپاشی ادامه داشت. ٥سال گذشت تا اینکه قربانی بار دیگر به کلانتری رفت و اینبار مظنونی را به پلیس معرفی کرد. او گفت: «در این مدت از آنجایی که زندگیام نابود شد، مرتب به این فکر میکردم که چه کسی میتواند دست به این اسیدپاشی زده باشد. برای همین همه چیز را بررسی کردم و کلی فکر کردم تا اینکه به شمارهای ناشناس در تلفن همراهم مشکوک شدم و احساس میکنم صاحب همین خط دست به چنین کاری زده باشد.»
با این اظهارات ماموران پلیس به سراغ مظنون رفتند و درنهایت او را در جاده مخصوص کرج دستگیر کردند. این مرد زمانی که تحت بازجوییهای قضائی و پلیسی قرار گرفت، اسیدپاشی را انکار کرد و به ماموران گفت: «من دست به هیچگونه اسیدپاشی نزدم و نمیدانم چرا دستگیر شدم.» با وجود این اظهارات سوختگیهای کهنه روی گردن این مرد شک کارآگاهان را دوچندان کرد که متهم دراینباره نیز گفت: «آب باتری خودرو روی گردنم ریخت و دچار سوختگی شدم.» اما وقتی ماموران پلیس متوجه شدند که این مرد درست یک ساعت پس از حادثه به بیمارستان رفته و به خاطر سوختگی با اسید تحت درمان قرار گرفته است، مطمئن شدند این اسیدپاشی کار اوست. بنابراین کیفرخواست این پرونده صادر و برای رسیدگی به شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در این شعبه باز هم جرم خود را انکار کرد ولی قضات دادگاه با توجه به مدارک موجود، رأی بر ١٠سال زندان و پرداخت دیه دادند.
این حکم به تأیید قضات دیوانعالی کشور نیز رسید و به مرحله اجرا درآمد که متهم از دادگاه تقاضای اعسار و تقسیط دیه کرد. ولی قضات دادگاه این درخواست او را رد کردند تا اینکه درنهایت متهم بار دیگر نامهای به قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاد و درخواست اعسار خود را مطرح کرد. این مرد در نامه خود نوشت: «در این مدتی که در زندان هستم، بهشدت دچار مشکل شدهام. خانوادهام اصلا توان مالی ندارند و پسرم هم دچار بیماری شده است. من هم که در زندان افسرده شدهام و دارو مصرف میکنم. برای همین تقاضا دارم تا به صورت قسطی مبلغ دیه را پرداخت کنم.» با ارسال این نامه قضات شعبه دوم آن را بررسی کردند و قرار شد که چند شاهد برای تشریح شرایط زندگی متهم در دادگاه احضار شوند تا پس از اثبات شرایط سخت مالی متهم قضات دادگاه در مورد تقسیط دیه تصمیمگیری کنند.
انتهای پیام/