پرستیوی با پرداختن بیشتر به بحرانهای اجتماعی آمریکا جذابتر میشود
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، در حال حاضر که افول قدرت جهانی ایالاتمتحده امریکا را همگان میبینند، مردم آن کشور چه نیازهایی دارند و چه دیدی به رسانههای فریبنده آمریکایی موسوم به شبکههای جریان اصلی دارند و مهمتر آنکه شبکه پرستیوی چه میتواند انجام دهد؟ غلامزاده کارشناس مسائل امریکا در این خصوص پاسخ میدهد.
حمیدرضا غلامزاده اظهار کرد: میزان موفقیت پرستیوی در جذب مخاطب رابطهای مستقیم به رویکردهای آن رسانه دارد و این شبکه به همان میزانی که بتواند نیازهای مخاطبانش را پاسخ دهد، جذاب خواهد بود.
مدیر بنیاد جوانه صلح تأکید کرد: متعلق بودن به ایران یک مزیت برای پرستیوی است و ازآنجاکه بیشتر مردم آمریکای شمالی اطلاع چندانی از ایران ندارند، مسائل خاصی با ایران پیش میآید، برای آنها ایجاد کنجکاوی میکند؛ اما لزوماً این کنجکاوی نمیتواند حتماً مثبت باشد. بهبیاندیگر ایران برای مردم آمریکا جای سؤال است.
بیشتر آمریکاییها تصویری منفی از ایران دارند
این کارشناس مسائل آمریکا توضیح داد: در نیشن برندینگ هر کشور باید تصویر مثبتی را در اذهان ملتهای دیگر ایجاد کند. برای مثال در سال ۲۰۱۸ که آمریکا با دستور ترامپ از برجام خارج شد، بیشتر از نصف مردم آمریکا این اقدام را نادرست میدانستند. این مخالفت به خاطر علاقه به ایران یا اهمیت ارتباط داشتن با ایران نبود، بلکه بیشتر به خاطر تصور منفیای بود که از ایران داشتند و ترس از جنگ و ... آنها را به این برداشت رسانده بود که آمریکا نباید از برجام خارج میشد. چراکه در قوه شناخت آنها این پیشزمینه توسط رسانههای آمریکایی از قبل ایجادشده بود که خروج امریکا از برجام ممکن است موجب حرکت ایران برای دستیابی به سلاح هستهای شود. بنابراین مهم بودن بررسی اخبار مربوط به ایران برای مردم ایالاتمتحده فینفسه خوب نیست.
غلامزاده ادامه داد: شبکه پرستیوی باید در ابتدا علت کنجکاوی را بررسی کند، سپس بتواند پاسخگوی آن باشد تا درنهایت تصویر مناسبتری در فکر مخاطب ایجاد کند.
ضرورت جانب بیطرفی برای جذب مخاطب
کارشناس مرکز پژوهش مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: اگر محتوای شبکههای برونمرزی از بیطرفی خارج و جانبدار و ایدئولوژیک شود، بهاحتمالزیاد، مخاطب بهسرعت پیگیری آن رسانه را متوقف میکند و جایگزینهای دیگر هم برای کسب اطلاعات دارد. برای مثال در ناآرامیهای اخیر آمریکا مانند حمله به کپیتول هیل (محله کنگره آمریکا) و نیز انتخابات ریاست جمهوری این نوع رویکرد بیشتر نمودار شده و بر اهمیت آن هم افزوده میشود.
اگر محتوای شبکههای برونمرزی از بیطرفی خارج و جانبدار و ایدئولوژیک شود، بهاحتمالزیاد، مخاطب بهسرعت پیگیری آن رسانه را متوقف میکند
غلامزاده توضیح داد: نیشن برندینگ یکی از زیرمجموعههای دیپلماسی عمومی در بحث تئوری و آکادمی است که به معنای تصویرسازی یک کشور در افکار عمومی کشورهای دیگر است. ویژگیها و کاراکترهای مختلفی را هم دربر میگیرد. برای مثال کلمه خرس اغلب افراد را متوجه روسیه میکند، پاندا یادآور کشور چین بوده و اصطلاح «هزار ادیان» ذهن مردم را به سمت هند متوجه میکند.
رسانههای جریان اصلی و رسانههای جایگزین
مسئول کارگروه دیپلماسی عمومی ستاد حقوق بشر قوه قضاییه تأکید کرد: مردم آمریکا هنوز شبکههای موسوم به جریان اصلی را میبینند، نه آنکه الزاماً میپسندند. در آخرین نظرسنجی که به یاد دارم، متوسط آمریکاییها دو شبکه سی بی اس و نیز ای بی سی را بیشتر به خود نزدیک میدانند.
غلامزاده افزود: آنها بهصورت عمومی شبکههای فاکس نیوز و سی ان ان را کمتر بیطرف میدانند. بهبیاندیگر در کشورهای غربی مانند ایالاتمتحده کسانی به سراغ رسانههای آلترناتیو میروند که بیشتر اهل فکر باشند و البته این افراد کم هم نیستند. این اشخاص تلاش میکنند لایههای ابتدایی رسانهها را کنار بزنند و بیشتر به منابع حقیقت نزدیک شوند.
مدیر بنیاد جوانه صلح ادامه داد: بهصورت کلی مردم آمریکا از رسانههای دو سر طیف راضی نیستند و بهجای آنها رسانههای جایگزین را جستجو میکنند؛ بنابراین این شبکههای جریان اصلی حد میانه مانند تلویزیونهای سی بی اس و ای بی سی تلاش میکنند به این طیف از مخاطبان پاسخ دهد. بر این اساس علاوه بر رسانههای آلترناتیو به رسانههای حد وسط هم باید توجه داشت.
وی در خصوص رسانههای جایگزین یا آلترناتیو توضیح داد: نکته مهم این است که ادبیات و محتوایی که مخاطب نیاز دارد، در یک رسانه آلترناتیو ادراک شود. چون پرستیوی در مجموعه رسانههای جریان اصلی غرب نیست، آلترناتیو محسوب میشود؛ اما اگر بخواهیم یک دستهبندی عملی در نظر بگیریم، باید مخاطبان بیشتری را جذب کند و بتواند خود را بهعنوان یک رسانه جایگزین در میان مردم آمریکای شمالی بیشتر بشناساند و مخاطب بسیاری جذب کند.
رسانهها و چالشهای جامعه آمریکایی
حمیدرضا غلامزاده تأکید کرد: آمریکا سالهاست که دچار چالش هویت است. ازاینرو پرستیوی باید بحث تبعیض نژادی و نابرابری اجتماعی را بهصورت جدی مورد پردازش قرار دهد. مهمتر اینکه عواملی را که باعث این معضلات شده است نیز موردبررسی قرار دهد؛ هم به دلیل تأثیری که میتواند در ساختار حاکمیت آمریکا بگذارد و هم به علت اهمیتی که برای مخاطب دارد.
مسئول کارگروه دیپلماسی عمومی ستاد حقوق بشر قوه قضاییه اظهار کرد: برخی اندیشمندان آمریکایی بحث ابر هویتها را مطرح میکنند. شکاف حزبی در زیرمجموعه ابرهویتهای حزبی تعریف میشود که اتفاقات مربوط به کشتن جورج فلوید توسط پلیس آمریکا و نیز ماجرای حمله به کپیتول هیل (محله کنگره آمریکا) و نیز گسست جامعه آمریکا از حاکمیت کشورشان در همین موضوع قابلبررسی است.
در قوه شناخت مردم آمریکا این پیشزمینه توسط رسانهها از قبل ایجادشده بود که خروج واشنگتن از برجام ممکن است موجب حرکت ایران برای دستیابی به سلاح هستهای شود
وی افزود: ۹۳ درصد دموکراتها حمله به کنگره را محکوم میکردند؛ اما این آمار در مورد جمهوری خواهان تنها ۲۰ درصد است. درواقع اختلافات حزبی که از دوران دو سال آخر باراک اوباما در آمریکا روند شتابانی گرفت اکنون به اوج خود رسیده است. پرستیوی میتواند با اهمیت دادن به این شکاف در جامعه آمریکا، آن را بهخوبی پر رنگ کند.
پویشهای پرستیوی
این کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به کمپینهای «مرضیه هاشمی را آزاد کنید» و «مسعود سلیمانی را آزاد کنید» گفت: این پویشها خوب است و موفقیتهایی به دست آورده اما باید جدیتر به آنها پرداخته شود. درگیر کردن پلتفرمهای دیگر مانند فضای مجازی، سایت این شبکه و حتی تعامل با مخاطب برای این کمپینها ضروری است.
غلامزاده ادامه داد: نباید این کمپینها بهگونهای باشد که مخاطب زده شود و نتیجه عکس در بلندمدت ایجاد کند، بلکه باید بر مهارت و جدیت آن افزوده شود.
مدیر بنیاد جوانه صلح با بیان اینکه پرستیوی حتماً میتواند آگاهیبخش باشد مشروط بر اینکه بتواند فضای تعاملی با مخاطب را داشته باشد، تأکید کرد: این مهم بستگی مستقیمی دارد به اینکه پرستیوی زبان مخاطب را درک کند و متناسب با آن محتوا عرضه کند و به نیاز مخاطب واکنش نشان دهد. وقتی ارتباط و تعامل وجود داشته باشد، پرستیوی گوش شنوا دارد و میتواند پیام خود را به مخاطب بنمایاند.
وی در خاتمه درباره شعار «صدای بیصدایان» پرستیوی خاطرنشان کرد: معتقدم صدای بیصدایان یک رویکرد است اما نمیتواند یک هدف باشد. اینکه ما صدای افرادی هستیم که حرفی برای گفتن دارند و در یک آرمان با ما شریک هستند، ولی تریبونی ندارند، یک رویکرد خوب است و باید در جهت رسیدن به اهداف این رسانه قرار گیرد.
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/