نصفالنهار خون؛ یک وسترنِ سیاهِ شاعرانه
به گزارش گروه بازار خبرگزاری آنا، رمان «نصفالنهار خون یا سرخی غروب در غرب»، اثر کارمک مککارتی، رمانی است که مُهر و نشان بسیاری از رمانهای بزرگ امریکایی را بر خود دارد. «نصفالنهار خون» یک وسترنِ سیاه و شاعرانه است که در آن شعر و خشونت به هم گره خوردهاند. نوجوان ازمنزلگریختۀ این رمان از یکسو ما را به یاد هکلبری فین، قهرمان رمان «سرگذشت هکلبری فین» مارک توین، میاندازد که از منزل گریخت و همراه بردهای فراری به نام جیم سفری پرماجرا را آغاز کرد و از سوی دیگر به یادِ اسماعیلِ رمان «موبی دیک» هرمان ملویل که به دریا زد و سوار بر کشتیِ صیدِ نهنگ با ناخدا اهب همسفر شد و وضعیتی مهیب و آخرالزمانی را تجربه کرد.
البته که پسرِ رمان «نصفالنهار خون» ویژگیهای شخصی خاص خود را دارد و شخصیتی مستقل از شخصیتهایی است که نامشان آمد، اما با آنها در گریز و سفر و ماجراجویی مشترک است و البته ماجراجویی این پسر سخت خشونتبارتر و خونبارتر از ماجراجوییهای هک فین و اسماعیل است.
ناگفته نماند که مککارتی از سویی نسب از ویلیام فاکنر میبرد. تلاقی شاعرانگی و خشونت و بدویت در کار او تداعیگر آثار فاکنر است، ضمن اینکه نثر و زبان مککارتی نیز همچون نثر و زبان فاکنر طنینی عهد عتیقی دارد و از کتاب مقدس رنگ و اثر پذیرفته است و مککارتی نیز همچون فاکنر انسانی خاص در زمان و جغرافیایی خاص را به انسان در معنا و مفهوم ازلی آن پیوند میزند.
در کتاب نصفالنهار خون، همراه شخصیتهای غریب این رمان، به غرب وحشی، به مکزیک و تگزاس و آریزونا و نیومکزیکو و به یکی از روزگارانِ آشفته و ناامنِ تاریخ امریکا و مکزیک قرن نوزدهم سفر میکنیم. ماجراهای رمان «نصفالنهار خون» در نیمۀ قرن نوزدهم اتفاق میافتد. در این رمان، علاوه بر رویدادها و آدمهای خیالی و داستانی، با ماجراهایی روبهرو میشویم که واقعاً اتفاق افتادهاند و آدمهایی را ملاقات میکنیم که واقعاً وجود داشتهاند. مککارتی اینگونه رمانِ خود را به محل تلاقی تاریخ و تخیل بدل میکند و نیز به محل تأملی فلسفی در مفهوم شَرّ و خشونت و زندگی و مرگ.
رمان «نصفالنهار خون» شرح سفر از نوجوانی به میانسالی است؛ سفری در دل طبیعت وحشی و از میان تاریخی پر از هرج و مرج و خشونت. در این سفر بعضی از غریبترین شخصیتهای زادهی تخیل نویسنده را ملاقات میکنیم، از جمله شخصیتی را به نام قاضی هولدن که یک تبهکارِ مخوف همهچیزدان است. مککارتی با خلق این شخصیت تحسین هارولد بلوم، منتقد و نظریهپرداز بزرگ امریکایی، را برانگیخت. چنانکه در مقدمۀ ترجمۀ فارسی رمان «نصفالنهار خون» اشاره شده است، هارولد بلوم قاضی هولدن را «مهیبترین کاراکتر کل ادبیات امریکا» توصیف کرده است.
همانطور که اشاره شد خشونت یکی از مؤلفههای اصلی رمان «نصفالنهار خون» است. مککارتی اما در این وسترنِ گوتیک قصد ندارد خشونت را به ابزار سرگرمیسازی بدل کند. وقایع و رفتارهای خشونتبار در این رمان ما را به تأمل در باب انسان و پیچیدگیهای او و تأمل در مفهوم شَر دعوت میکنند. مککارتی در «نصفالنهار خون» صرفاً در پی توصیف امور عینی و واقعی نیست، بلکه گویی میخواهد از واقعیت آشکار به آنسوی این واقعیت و وجوه رازآلود آن پل بزند؛ همچنانکه تاریخ نیز برای مککارتی عرصهای است برای حضور اسطوره و افسانه و تأملات فلسفی در باب مفاهیمی که آدمی همواره با آنها درگیر بوده و هست. مککارتی نه در پی توصیف صِرفِ واقعیت، بلکه به دنبال رسیدن به مازادِ رازآلود واقعیت از خلال به تصویر کشیدن آن است. از همین روست که در رمان او خشونت به شعر آمیخته میشود و هر صحنه و هر آدم و هر حادثه گویی رمز و راز و غرابتی را در خود پنهان کرده است.
«نصفالنهار خون» عرصۀ حیرت و وحشت توأمان است و نمایانگر جهانی غرق در شَر و خشونت و اعجاب. مککارتی این جهان را در دل امریکای قرن نوزدهم خلق کرده است؛ گویی آن دورهی تاریخی را عرصهای بکر برای خلق قصهای در باب شَر و خشونت و سفر از خامی به پختگی دیده است.
رمان «نصفالنهار خون یا سرخی غروب در غرب» با ترجمه و مقدمۀ مجید یزدانی در نشر چشمه منتشر شده است.
کتاب «نصفالنهار خون» را میتوانید به آسانی با سفارش به وب سایت bennubook با تخفیف و از طریق ارسال رایگان پستی با تضمین سلامت کالا، تهیه کنید.
انتهای پیام/ر
انتهای پیام/