مدعیان مذاکره حتی اصول اولیه دیپلماسی را هم نمیدانند
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، با توجه به تجربه نه چندان مناسبی که سیاست خارجه ایران از رابطه با غرب و چیدن تمام تخم مرغهایش در سبد غربیها داشت و درنهایت نتوانسته است برجام را به نتیجه برساند، لزوم اصلاح ریل سیاست خارجی کشورمان در دولت سیزدهم امری بدیهی است؛ سیاستی که نه با اتکا به غرب، بلکه با توان داخلی مشکلات را حل کند و باعث افزایش اقتدار و غرور ملی شود.
پرواضح است برای ماندن در جهان و حفظ جایگاه بینالمللی رابطه با همه کشورهای دنیا، و نه فقط یکی دو کشور بهاصطلاح ابرقدرت الزامی است و باید روابط جمهوری اسلامی ایران در دولت آینده اصلاح شود. دیگر نباید به دنبال گفتوگو از سر ضعف بود و امتیاز داد، بلکه باید با اقتدار و قدرت ملی با جهان تعامل کرد تا بتوان حقوق ازدسترفته ملت در سالهای اخیر را بازستاند.
درباره آنچه که آمریکا از تبعات مذاکره با غرب علیه ایران اعمال کرده است و مصائبی که اصلاحطلبان در دومین مجال خود برای مذاکره با غرب از رهاورد این توافق برای کشور به بار آوردهاند، با عطا بهرامی، تحلیلگر امور سیاسی گفتوگو کردهایم که در ادامه تقدیم میشود.
آنا: سیاست خارجی ایران را در دولت دوازدهم چگونه ارزیابی میکنید؟ آن هم با توجه به اینکه دولت تمام تلاش خود را بکار بست تا برجام را بهعنوان ثمره دولت خود معرفی کند که تاکنون نتیجهای نداشته است.
بهرامی: متأسفانه سیاست خارجی ما روی واقعیت بنا گذاشته نشد و اولویتهایمان را خوب تشخیص ندادیم. روی جاهایی سرمایهگذاری کردیم که به درد ما نمیخورد. الان ما باید در کشورها و جاهایی فعال باشیم که منافع بلندمدت داریم. باید منطقه را در اولویت قرار میدادیم و بیشتر با شرق کار میکردیم، درحالیکه سراغ اروپا و غرب رفتیم که کشورهای بهشدت بدهکار و رشد اقتصادی منفی و ورشکسته دارند. آنها حتی در موقعیتی نیستند که به درد ما بخورند. به همین دلیل انرژی کشور را هدر و زمان را از دست دادیم و متأسفانه با صرف هزینه زیاد زمانی و امکانات مالی به این جمعبندی رسیدیم که باید به سمت غرب نرویم.
جهتگیری سیاست خارجی ما غلط بود و واقعگرایانه نبود. متأسفانه عدهای فکر میکردند هنوز ۵۰ سال پیش و غرب مرکز دنیاست، درحالیکه تحولات فرق کرده و به سمت شرق گرایش پیدا کرده است. هشت سال تلاش کردیم به نقطهای برسیم که ۲۰ سال پیش در آن بودیم، به همین دلیل فرصتها را از دست دادیم.
آنا: آیا در دولت آتی شاهد تغییر ریل از سوی مسئولان سیاست خارجی خواهیم بود و باید تحولی در این زمینه به وجود بیاید؟ این تحول باید چه شاخصههایی داشته باشد؟
بهرامی: نخست، اینکه نباید با توهم فکر کنیم. وزارت امور خارجه ما وزارتخانه سنگین و بیخاصیتی است؛ یعنی نیروی کافی، ساختار درست و کارشناس ماهر ندارد. صدها میلیون دلار خرج سفارتخانهها میشود، آمار درستی در دست نیست، شاید در حد چندین میلیارد دلار خرج سفارتخانههایمان در اروپا میکنیم و بیش از ۲۰ سفارتخانه فعال در اروپا داریم درحالیکه با اروپا حتی ۵۰۰ میلیون دلار مراوده اقتصادی نداریم.
این اصلاً توجیه عقلانی ندارد، درحالیکه در منطقه اصلاً فعال نیستیم و کنسولگری کافی هم در کشورهایی مانند عراق که ۱۰ میلیارد دلار با آنها مراوده اقتصادی داریم ایجاد نکردهایم که این کار کاملاً اشتباهی است.
دولت بعدی باید وزارت امور خارجه را خانهتکانی کند و جهتگیری آن را بهعنوان ابزار دستیابی به سیاست خارجی و منافع ملی تغییر دهد. اینکه رویه کنونی را ادامه دهیم به این امید که اروپاییها بیایند در ایران سرمایهگذاری کنند، درحالیکه اروپاییها پول سرمایهگذاری در کشورهای خودشان را هم ندارند و دنبال چین و کشورهای دیگر میگردند که بیایند آنجا سرمایهگذاری کنند، اشتباه است.
بیشتر بخوانید:
برومند: دور باطل برجامی برای تحمیل خسارتی دیگر به نظام در حال تکرار است
کوشکی: جبهه اصلاحات برای فرار از پاسخگویی درباره تبعات برجام ۳ گزینه روی میز دارد
منطقه غرب آسیا بازاری تریلیون دلاری دراختیار دارد و حتی در یک درصدش هم فعال نیستیم و متأسفانه اولویت ما نیز نبوده است که این رویکرد باید تغییر کند. نیازمند تغییر رویکرد تمامعیار در منطقه هستیم و در وزارت امور خارجه که قرار است اهداف کلان را تعقیب کند، این تفکر باید نهادینه شود.
آنا: یکی از نقاط ضعف دولت کنونی این بود که خودمان را به ارتباط با دو یا چند کشور محدود کردیم و در ارتباط با دیگر کشورهای جهان، ازجمله کشورهای آفریقایی، شرق آسیا و دیگر کشورهای اروپایی حتی روسیه نتوانستیم موفق عمل کنیم؛ چه راهکارهایی در این زمینه وجود دارد؟
بهرامی: قدرتهای اروپایی قدرتهای سابق هستند و الان قدرت محسوب نمیشوند. بهتنهایی که موضوعیت ندارند و در چارچوب اتحادیه اروپا قدرت اقتصادی بزرگ هستند، ولی با مشکلات خیلی زیاد که توان رقابت را از آنها میگیرد، بهعنوان نمونه فرانسه، انگلیس یا آلمان دیگر قدرت جهانی محسوب نمیشوند. تصوری که ما از این کشورها داریم با واقعیت امروز دنیا مطابقت ندارد. اروپای یکپارچه قدرت اقتصادی قابل توجهی است، ولی با مشکلات بسیار زیاد که بیشتر انرژیاش در داخل خرج میشود.
منطقه غرب آسیا بازاری تریلیون دلاری دراختیار دارد، حتی در یک درصدش هم فعال نیستیم و متأسفانه اولویت ما نیز نبوده است که این رویکرد باید تغییر کند
کشورهای اروپایی فقط بدهی دارند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان گفته بود اروپا میخواهد در ایران سرمایهگذاری کند، آن هم در کشورهایی که بهشدت مقروض هستند و اصلاً توان رقابت ندارند؛ کشوری با ۳ هزار میلیارد دلار بدهی چگونه میتواند در ایران سرمایهگذاری کند؟ این اصلاً ممکن نیست.
متأسفانه تصوری که دولت از واقعیت در دنیای خارجی داشتند، بیشتر توهم بوده تا منطبق با واقعیتهای میدانی و دنیای خارج را بهدرستی ندیدند.
آنا: یکی از شاخصهای دولت بهویژه در سیاست خارجی، سیاست بر مبنای رایزنی و مذاکرات از سر ضعف بوده، در برجام دیدم که امتیازهایی به چند کشور محدود دادیم و چیز خاصی هم به دست نیاوردیم. شاخصهایی که میتواند ما را به مذاکره مطلوب و اقتدار در حوزه سیاست خارجی برساند چیست؟
بهرامی: مذاکره یعنی دیپلماسی که بخش اصلی منافع ملی است. در دنیا میگویند منافع ملی اصل است و باید پیگیری شود، آن چیزی که در دانشگاه تدریس میکنند این است، البته آقایان که میگویند ما دانشگاه رفتهایم حتی این چیزها را هم یاد نگرفتهاند.
یک بال سیاست خارجی دیپلماسی و بال دیگرش راهبرد است. دیپلماسی خوب همان مذاکره است، راهبرد هم یعنی جنگ یا به تعبیر ظریف، میدان! باید این دو با همدیگر بهعنوان ابزار و به فراخور موضوع وجود داشته باشد.
تصوری که دولت از واقعیت در دنیای خارجی داشت، بیشتر توهم بوده تا منطبق با واقعیتهای میدانی و دنیای خارج را بهدرستی ندید
گاهی برای تعقیب منافع ملی لازم است در جهان خشونت به خرج داد تا اقتدار حفظ و از توان نظامی استفاده شود، گاهی لازم است با مذاکره کار را حل کرد، گاهی نیز ترکیبی از این دو. این میشود نگاه واقعگرایانه به سیاست خارجی. اگر مانند ظریف بگوییم میخواهم مذاکره کنم، هیچ کاری با میدان ندارم، یعنی هیچ کاری نمیخواهی انجام بدهی و طرف مقابل آن را میداند و بدترین نوع امتیازگیری را انجام میدهد که شاهدیم انجام دادهاند.
آنا: نگاه دولت به مذاکره را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهرامی: اصلاً این نگاه سورئال و کانتی است و واقعگرایانه نیست. اینکه گفته شود هیچکس کاری نکند، فقط من مذاکره میکنم، اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و نشان قدرت سیاست خارجی نیست. درواقع غیرعلمیترین نگاه به سیاست خارجی را در در دوره ظریف دیدم.
انتهای پیام/۴۰۳۳/
انتهای پیام/