چرا دادههای شیمی و بیولوژی، برای بیهدف نشان دادن جهان کافی نیستند؟
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، از نظر قرآن و آیات آن، خدا خالق و نگهدارنده جهان است و هر چیزی را به اندازه آفریده و برای آن غایتی در نظر گرفته است، خلقت به حق است و عبث نیست و هر چیزی را مهلتی معین است. به عنوان مثال در آیه ۲۷ سوره صاد آمده: «و ما آسمانها و زمین و بین آنها را بیهوده نیافریدهایم»، در سوره دخان آمده: «و آسمان و زمین و مابین آنها را به بازیچه نیافریدهایم»، در ۴۹ سوره قمر آمده: «و ما هر چیزی را به اندازه آفریدهایم».
این آیات حاکی از خلقت جهان به وسیله خداوند و هدایت آن به وسیله او دارد، در واقع قرآن صحبت از یک غایت جهانشمول و جهتگیری برای جهان مخلوق میکند. به تبعیت از قرآن، عالمان به علم الهیات مسلمان، هرگز غایتشناختی را نادیده نگرفتهاند و سکوت علم جدید در این زمینه، بر دیدگاه آنها اثری نگذاشته است اگرچه تاثیری ساکتکننده بر عالمان مسلمان داشته است.
تاثیر مهم الهیات در علم قرون وسطی
الهیات تاثیری مهم در علم قرون وسطی داشت. در واقع برای عالمان آن دوران هر شیء مخلوق، جایگاهی خاص در سلسله مراتب جهان خلقت دارد، زیرا به وسیله خالقی خلق شده که برای جهان غایت قرار داده است.
بنیانگذاران علم جدید، اگرچه منکر وجود خدا نبودند ولی وظیفه خود را سروکار داشتن با ملاحظات غایتشناسانه نمیدانستند؛ اما نادیده گرفتن غایتشناسی برای جهان در چند قرن اخیر تا حدی به علت اشتغال زیاد عالمان با محاسبات ریاضی و پیشبینیهای علم، و تا حدی نیز مربوط به این فرض غلط بوده است که سوالات غایتشناسانه، توسعه علم را به عقب میاندازند.
حاکمیت یک دیدگاه متحجرانه سکولار بر علم جدید
با توسعه بیشتر علم جدید و حاکمیت یک دیدگاه متحجرانه سکولار بر آن، غایتشناسی به منزله دریچهای برای خداباوری تلقی شد. بنابراین ملحدان اصرار داشتند که هر گونه مفاهیم غایتشناسانه و حتی منکر وجود غایت در خلقت شوند. اتکینز شیمی-فیزیکدان آکسفوردی میگوید: "یک آلودگی عمده برای اخلاق تحویلگرایانه ایده هدف است. علم نیازی به هدف ندارد تمامی حوادث در سطح مولکولی، که زیربنای اعمال، فعالیتها و تعاملات ما هستند بیهدف میباشند و با فروپاشی ماده و انرژی به بینظمی رو به افزایش توضیح داده میشوند.
واینبرگ فیزیکدان برجسته معاصر نیز منکر هدف در جهان است، او میگوید: جهان فعلی از یک شرایط کاملا غیرآشنا تحول پیدا کرد و آیندهای خاموششدنی در پیش دارد؛ به صورت سردی بیانتها یا حرارت غیرقابل تحمل هرچه جهان قابل فهمتر به نظر میرسد، بیهدفتر به نظر میآید.
همچنین داوکینز زیستشناس معروف میگوید: "جهانی که ما مشاهده میکنیم، دقیقا آن خواصی را دارد که ما انتظار داریم. اگر اساسا نه طراحی، نه هدف، نه شر، نه خیر، نه چیزی جز بیتفاوتی آزاردهنده در کار باشد. DNA نه میداند و نه اهمیت میدهد، آن صرفا وجود دارد، و ما صرفا با موسیقی آن میرقصیم".
داوکینز ادعا میکند که شواهد تکامل، یک جهان بدون طراحی را پیشنهاد میکند، اما اولا تنها با فرض گرفتن طبیعتگرایی هستیشناختی است که میتوان چنین نتیجهای از تکامل گرفت و ثانیا اگر همه چیز نهایتا به فیزیک قابل تحویل است. در این صورت آنطور نانسی مورفی متذکر شده، میگوید«اولا قوانین فیزیک تعینبخش افعال انسانها است و اظهار نظر درباره اختیار انسان توهمی بیش نیست. ثانیا آیا میتوان بر مبنای دادههای به دست آمده از شیمی یا بیولوژی مولکولی در سطح اتمها و مولکولها ادعا کرد که جهان غایتی ندارد؟ جواب منفی است. زیرا این نتیجهگیری به طور مستقیم از علم به دست نیامده است. بلکه ریشه در مفروضات متافیزیکی عالمان دارد و آن در واقع جهشی از یک گزاره معرفتشناختی به گزاره هستیشناختی است و ناشی از محدود کردن کل هستی به جهان مادی و منبع اطلاعات ما به حواس است».
پاسخ پل دیویس فیزیکدان درباره هدف جهان
در پاسخ به واینبرگ که منکر وجود هدف در جهان است، پل دیویس دیگر فیزیکدان برجسته معاصر دو نکته مهم را عنوان میکند و میگوید: «اگر جهان هدفی نداشته باشد با دو مسئله روبهرو هستیم: اولا فعالیت علمی بیمعنا است، ثانیا هر چه جهان را بیشتر مطالعه میکنیم، غیرقابل درکتر به نظر میرسد. اگر جهان درباره چیزی نیست و هدفی ندارد دلیل خوبی وجود ندارد که در درجه اول به جستجوی علم مبادرت کنیم. زیرا ما هیچ مبنای عقلانی نداریم که باور کنیم حقایق منسجم و معنادار بیشتری را کشف خواهیم کرد لذا ما حق داریم که گفته مشهور واینبرگ را معکوس کرده و بگوییم هرچه جهان بیهدفتر به نظر میرسد غیرقابل فهمتر میشود».
انتهای پیام/۴۱۶۲/
انتهای پیام/