آیا اسلام با تجربه و علوم طبیعی بیگانه است؟
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، سالها تکیه بر علوم تجربی دریافت شده از غرب این تصویر را ایجاد کرده که اسلام و مسلمانان با علوم طبیعی و تجربه بیگانه و تنها با علوم نقلی، قرآن و روایات به دنبال تبیین و توجیه عالم هستند. اما جایگاه حقیقی علوم طبیعی در جهانبینی اسلامی چیست؟
مطالعه قرآن و سنت اسلامی نشان میدهد که فراگیری این علوم برای امت اسلامی از دو جهت ضروری است؛ یکی نقش این علوم در خداشناسی و دیگری نقش آنها در قوام و اعتلای جامعه اسلامی است.
درباره نقش علوم طبیعی در خداشناسی، در قرآن کریم حدود ۷۵۰ آیه در زمینه خداشناسی از راه علوم طبیعی وجود دارد، در این آیات خداوند متعال از پدیدههای طبیعی به عنوان آیات الهی یاد و بندگان را به تفکر و نظر در آنها دعوت میکند. این آیات را به چند دسته میتوان تقسیم کرد:
- آیاتی که در آنها از مواد سازنده اشیاء صحبت یا به کشف آنها امر شده است مانند «فلینظر الانسان مم خلق» یا «والله خلق کل دابه من ماء
- آیاتی که در آنها از نحوه خلقت اشیاء خاصی صحبت یا به کشف پیدایش آنها امر شده است مانند «ثم استوی الی السماء و هی دخان» یا «خلق السموات بغیر عمد ترونها و القی فیالارض رواسی ان تمید بکم»
- آیاتی که در آنها امر به کشف نحوه خلقت جهان شده است مانند «قل سیرو فیالارض فانظرو کیف بدأ الخلق»
- آیاتی که در آنها امر به مطالعه تحولات طبیعی شده است مانند «الله الذی یرسلالریاح فتثیرو سحابا فیبسطه فی السماء کیف یشاء و یجعله کسفا فتری الودق یخرج من خلاله»
- آیاتی که در آنها به موجودات طبیعی قسم خورده شده است مانند «والسماء والطارق و ما ادریک مالطارق النجمالثاقب»
- آیاتی که در آنها با اشاره به برخی پدیدههای طبیعی امکان وقوع معاد بیان شده است مانند «یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی و یحیی الارض بعد موتها و کذلک تخرجون»
- آیاتی که در آنها صحبت از وجود نظم در طبیعت شده است مانند «و انبتنا فیها من کل شیء موطون»
- آیاتی که در آنها صحبت از هماهنگی بین خلقت انسان و سایر موجودات و مسخر بودن امکانات طبیعی برای انسان شده است مانند «و سخر لکم مافی السموات و ما فیالارض جمیعا منه»
در این آیات خداوند بندگان را دعوت به تفکر و نظر کردن در پدیدههای طبیعی میکند. واضح است که برای درک مسائلی که در این آیات مطرح شده و یافتن سوالاتی که در برخی از این آنها آمده است دانستن علوم طبیعی ضروری است زیرا مطالعه سطحی موجودات طبیعی نمیتواند انسان را به عظمت خلقت آشنا سازد.
لذا خداوند در آیات ۲۷ و ۲۸ سوره فاطر میفرماید «تنها علما هستند که عظمت خدا را درمییابند و خشیتی شایسته او در دلهایشان پیدا میشود»، البته علوم به احوال موجودات و پدیدههای طبیعی تنها عالمان مومن را به خشوع در برابر پروردگار وا میدارد و مطالعه پدیدههای طبیعی انسان بیایمان را به خدا نزدیک نمیکند.
علاوه بر آن قرآن، کتاب علوم تجربی نیست و ذکر پدیدههای طبیعی در آن از این جهت است که اولا انسان با مطالعه طبیعت و دیدن شگفتیهای خلقت و نظم موجود در جهان ایمانش به خدا افزوده گردد، ثانیا به امکانات فراوانی که در طبیعت برای او مهیا گشته است آشنا و بر معرفت او نسبت به خدا افزود شود و از خدا سپاسگزاری کند.
نقشی که قرآن برای علوم تجربی از جهت خداشناسی قائل است عامل اصلی اقبال دانشپژوهان مسلمان به این علوم شد، در واقع پیدایش تمدن درخشان اسلامی را باید تا حد زیادی مرهون آن دانست.
این مطلب را دانشمندان غیرمسلمان هم متذکر شدهاند؛ به طوری که لوی در کتاب خود با عنوان «ساختار اجتماعی اسلام» میگوید «صرف نظر از عده قلیلی از دانشپژوهان مسلمان که تحت تاثیر یونانیها بودند انگیزه مسلمانانی که که در علوم تحقیق میکردند این بود که در عجایب خلقت، آثار عظمت الهی را مشاهده کنند».
همچنین جورج سارتون در کتاب خود با عنوان «مقدمهای بر تاریخ علم» معتقد است که برای درک کامل علت فعالیت مسلمانها در رشتههای علمی باید به نقش محوری قرآن برای آنها توجه کرد.
لذا دانشمندان مسلمان علوم طبیعی را از این جهت که انسان رابه خدا نزدیک میکند دنبال میکردند. دلیل جذب علوم تجربی و عقلی از ملل دیگر نیز به این علت بود که هدف آن علوم را، نمایان ساختن وحدت عالم و پیوستگی مراتب مختلف وجود میدانستند و بنابراین آنها را در خط سیر خودشان تشخیص میدادند.
البته دانشمندان مسلمان پس از جذب آن علوم آنها را تحت جهانبینی اسلام قرار میدادند و به علاوه تنها به روش عقلی اکتفا نمیکردند بلکه از روش تجربی هم بهره زیادی میگرفتند.
اما متاسفانه این نحوه برداشت علوم طبیعی کمکم در دنیای اسلام کنار گذاشته شد و مسلمین آیات ارزنده قرآن مربوط به طبیعتشناسی و بهرهبرداری از امکانات طبیعی را کنار گذاشتند و این دیگران بودند که موضوعاتی را که قرآن تشویق به مطالعه آنها کرده بود، تحت بررسی قرار دادند و بر جهان مسلط گشتند. نتیجه این شد که شکاف عمیقی بین دین و دنیای مردم به وجود آمد و کشورهای مسلمان همراه با جذب علوم غربی مظاهر حیات غربی را نیز جذب کردند.
انتهای پیام/۴۱۰۷/
انتهای پیام/