جمهوری اسلامی و آغاز راه دموکراسی در ایران
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری آنا، علیرضا مزینانی؛ هفته دولت از دوم تا نهم شهریورماه آغاز میشود؛ علت این نامگذاری، انفجار دفتر نخستوزیری در ۸ شهریورماه ۱۳۶۰ و شهادت محمدعلی رجایی، رئیسجمهور و محمدجواد باهنر، نخستوزیر وقت بوده است. در طول ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ۱۳ دولت و ۸ رئیسجمهور فعالیت کردهاند. به مناسبت این ایام، نگاهی به فرآیند تشکیل و انتخابات اولین دولت جمهوری اسلامی ایران انداختهایم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از مهمترین موضوعاتی که مورد مطالبه مردمی قرار گرفت و به وقوع پیوست، برگزاری انتخابات ریاستجمهوری بود. پیش از انقلاب منصب ریاستجمهوری وجود نداشت و ریاست دولت با نخستوزیری بود که توسط شخص شاه عزل و نصب میشد؛ البته تا قبل از اصلاحات قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ نیز شخص اول اجرایی کشور نخستوزیری بود که رئیسجمهور به مجلس شورای اسلامی معرفی میکرد که پس از انجام تغییراتی، این مقام حذف شد و هماکنون ریاست دولت مستقیماً توسط مردم انتخاب میشود.
در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ مهدی بازرگان که به مدت ۹ ماه بعد از پیروزی انقلاب، به دستور امام خمینی (ره) نخستوزیر موقت کشور بود، استعفا داد و بعد از آن اولین انتخابات ریاستجمهوری تاریخ ایران در ۵ بهمن ماه سال ۱۳۵۸ برگزار شد.
در طول مدت بیش از سه ماه بین استعفای دولت موقت و اولین روز کاری دولت جدید (۱۵ بهمن) به دستور امام اداره امور کشور به شورای انقلاب که در آن دوران ریاستش با شهید بهشتی بود، سپرده شد.
شرایط پیش از انتخابات
اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۲۴ نامزد داشت؛ در آن دوران هنوز شورای نگهبان تشکیل نشده بود اما با توجه به نص صریح اصل ۱۱۵ قانون اساسی که در ۱۲ آذر همان سال تصویب شده بود، شرایط تأیید صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری کاملا مشخص بود. اصل ۱۱۵ قانون اساسی به این شرح است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.»
- بیشتر بخوانید:
-
گام مؤثر رئیس دولت سیزدهم برای حل مشکلات با معرفی وزرای جوان/ میانگین سنی کابینه ۵۲ سال
امام خمینی (ره) در آن دوره، حضور روحانیون به عنوان کاندیدا در انتخابات را منع کرده بودند تا فرصت بیشتری به غیر روحانیون برای حضور در مناصب اصلی کشور داده شود. در نبود شورای نگهبان وزارت کشور با همکاری کمیته نظارت بر تبلیغات انتخابات و زیر نظر شخص امام فرآیند تأیید صلاحیت نامزدها را انجام دادند و نهایتاً وزارت کشور در مجموع ۱۰ نفر را بهعنوان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اول معرفی کرد که عبارت بودند از: « ۱- جلالالدین فارسی، ۲- ابوالحسن بنیصدر، ۳- صادق قطبزاده، ۴- دریادار سیداحمد مدنی، ۵- کاظم سامی، ۶- مسعود رجوی، ۷- صادق طباطبایی، ۸- داریوش فروهر، ۹- حسن ابراهیم حبیبی، ۱۰- محمد مکری»
البته پس از نام نویسی مسعود رجوی در انتخابات امام خمینی (ره) در پیامی فرمودند که «کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت ندادهاند، صلاحیت ندارند رئیس جمهور ایران شوند.» که به موجب این پیام رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق که مخالف قانون اساسی تازه تصویب بود، از انتخابات کنارهگیری کرد؛ این دستور امام کاملا منطقی و قانونی بود زیرا مجری قانون اساسی ابتداً باید به آن معتقد باشد. جلالالدین فارسی هم که نامزد اصلی حزب جمهوری اسلامی در این انتخابات بود به دلیل ایرانیالاصل نبودن مجبور به کنارهگیری شد زیرا پدر وی از مهاجران افغانستانی بود.
در آن دوره عدهای معتقد بودند با عدم حضور افرادی چون شهید بهشتی به دلیل روحانی بودن و جلالالدین فارسی به دلیل ایرانیالاصل نبودن، انتخاب بنیصدر تقریباً قطعی خواهد بود و به همین دلیل سعی کردند تا نظر امام در خصوص شرایط کاندیداتوری را تغییر دهند یا حداقل برای این افراد استثنا قائل شوند ولی امام خمینی (ره) معتقد بودند که قانون در هر شرایطی باید اجرا شود و منتخب مردم هم باید تماماً حمایت شود حتی اگر این شخص بنیصدر باشد؛ این نظری است که رهبر کنونی انقلاب آیتالله العظمی خامنهای هم به آن معتقدند و کاملا به آن عمل کردهاند.
برگزاری انتخابات
در نهایت انتخابات در ۵ بهمن ۱۳۵۸ بین ۸ نامزد نهایی برگزار شد. طبق اصل ۱۱۸ قانون اساسی وظیفه نظارت بر انتخابات قبل از تشکیل نخستین شورای نگهبان بر عهده انجمن نظارتی است که قانون تعیین میکند. با تشکیل این انجمن در تمام استانها کار انتخابات در حدود ۲۰ هزار شعبه رأیگیری در سراسر کشور با کمترین خطا و مشکل پیگیری شد.
سه روز پس از انتخابات و در هشتم بهمن ماه نتایج انتخابات منتشر شد؛ در این انتخابات بیش از ۱۴ میلیون نفر یعنی ۶۷ درصد واجدین شرایط شرکت کردند که ابوالحسن بنیصدر با کسب بیش از ۱۰ میلیون رأی (۷۶٫۵ درصد کل آراء) اولین رئیسجمهور ایران شد؛ پس از او دریادار سید احمد مدنی نماینده جبهه ملی با بیش از دو میلیون رأی و حسن حبیبی (که به جای جلالالدین فارسی نماینده حزب جمهوری اسلامی در انتخابات شده بود) با بیش از ۶۰۰ هزار رأی به ترتیب دوم و سوم شدند.
بنیصدر در دولت شورای انقلاب وزیر اقتصاد و دارایی بود و در این انتخابات از حمایت جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بهره میبرد.
مراسم تنفیذ بنی صدر
امام در ۴ بهمن همان سال به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان شهید رجایی (که در آن روزها بیمارستان قلب مهدی رضایی نام داشت) بستری شدند و به همین دلیل مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنی صدر در ۱۵ بهمن و در این بیمارستان با حضور مقامات و رسانهها برگزار شد؛ امام خمینی (ره) در بخشی از سخنرانی کوتاهی که در این مراسم داشتند فرمودند: «من یک کلمه به آقای بنیصدر تذکر میدهم، که آن یک کلمه تذکر برای همه است: حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة. هر مقامی که برای بشر حاصل میشود، چه مقامهای معنوی و چه مقامهای مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است. توجه داشته باشند همه کسانی که برای بشر خدمت میکنند، کسانی که دارای مقامی هستند، دارای پستی هستند، که مقام آنها را مغرور نکند. مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است. من از آقای بنیصدر میخواهم که مابین قبل از ریاستجمهور و بعد از ریاستجمهور در اخلاق روحیشان تفاوتی نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.»
عزل بنیصدر
به باور کارشناسان عملکرد بنیصدر در طی ۱۷ ماه ریاست جمهوریاش مطلوب نبود؛ با وجود اینکه به منظور تثبیت جایگاه بنیصدر و احترام به رأی مردم، امام ریاست شورای انقلاب و فرماندهی کل قوا را نیز به وی محول کردند، بنیصدر به دنبال بر دست گرفتن تمام امور و تبدیل شدن به قدرت مطلق بود. این مسئله باعث شده بود او با تمام نهادها و ارگانهایی که خارج از محدوده اختیاراتش بودند به مشکل بخورد و عملاً از رسیدگی به امور جاری کشور باز بماند. اوج بیکفایتی و خیانت بنیصدر در ابتدای جنگ با عراق بود؛ او که فرماندهی کل قوا را در دست داشت با دستور عقبنشینی نیروهای ایران از مناطق مرزی موجب پیشروی عظیم بعثیها در خاک ایران شد، علاوه بر این مورد، کارشکنیها و کندیهای بنیصدر در جنگ صدمههایی به ایران زد که تا آخرین روزهای جنگ ملموس بود.
نهایتاً امام (ره) در ۱ تیر ۱۳۶۰ و در پی مصوبه مجلس مبنی بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر، وی را عزل نمودند و بنیصدر در هفتم مرداد ۱۳۶۰ از ایران فرار کرد.
انتهای پیام/
انتهای پیام/