فصل دوم «زیرخاکی» و شروعی که درخشان نبود/ کپی «لیلی با من است» جواب میدهد؟
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، اولین قسمت از فصل دوم سریال زیرخاکی به کارگردانی جلیل سامان و رضا نصیرینیا شب گذشته روی آنتن شبکه یک سیما رفت. تصویربرداری این سریال که از تولیدات سیما فیلم است، از دیماه همان سال در لوکیشنهای متعددی در تهران، کرج و شمال کشور آغاز شد و در هفته دوم اردیبشهت ماه ۱۴۰۰ به پایان رسید.
فصل اول سریال «زیرخاکی» با مضمونی کمدی و در بستر وقایع ماههای منتهی به انقلاب اسلامی، اردیبهشت امسال روی آنتن شبکه یک رفت و توانست پربینندهترین سریال تلویزیون در ماه رمضان سال۹۹ لقب بگیرد.
داستان بلندپروازی «فری خاکی»
در این سریال دیدیم که بلندپروازیهای فریبرز باغبیشه(پژمان جمشیدی) یا همان «فری خاکی» و سودای یافتن گنج و یکشبه پولدارشدن، ماجراهای فراوانی را برای او رقم زد. این دردسرها گریبانگیر اطرافیان او از جمله همسر(ژاله صامتی) و تنها پسرش نیز شد. فریبرز که به شکلی ناخواسته درگیر مبارزات انقلابی و مواجهه با نیروهای ساواک شده بود، با پیروزی انقلاب هم نتوانست از وسوسه پیدا کردن گنج دست بکشد.
فصل اول «زیرخاکی» با تلاش ناکام او برای خروج از کشور همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به پایان رسید. در فصل دوم هم مخاطبان این سریال شاهد فرجام دردسرهای فریبزر و خوششانسیها و ناکامیهایش خواهند بود.
فضاسازی مقبول و بازیهای باکیفیت رمز موفقیت فصل اول
یکی از ویژگیهای خاص فصل اول این سریال استفاده از لوکیشنهای متعدد و وسایل صحنهای بود که همگی به سالهای پایانی دهه پنجاه تعلق داشتند. این تنوع لوکیشنها و وفور صحنههای لانگشات، حضور افراد پرتعداد و عناصر فیزیکی را اجتنابناپذیر میکرد.
چنین وضعیتی با توجه به بستر زمانی داستان که به اواخر دهه پنجاه بازمیگشت، کار را برای کارگردان و عوامل سریال سخت کرده بود؛ با این حال در مجموع سامان و گروه سازنده «زیرخاکی» توانستند باوجود برخی ضعفها در فیلمنامه و شخصیتپردازی با استقبال نسبی مخاطبان مواجه شوند؛ بهگونهای که «زیرخاکی» طبق نظرسنجیهای سازمان صداوسیما پربینندهترین سریال ماه مبارک رمضان شد. هرچند که در همان زمان نیز به دلیل حواشی ایجاد شده بر سر تصاویر و فیلمهای منتشره از گوهر خیراندیش در خارج از کشور، آغاز پخش آن با اما و اگر روبرو شد.
با این حال، «زیرخاکی» توانست از این آزمون سخت موفق بیرون بیاید. در پخش فصل اول سریال، شاهد گافهایی که معمولاً گریبانگیر بسیاری از سریالهای مربوط به دهه پنجاه یا سالهای پیش و پس از آن میشوند نبودهایم؛ ایرادات ریز و درشتی که معمولاً در طراحی صحنه و لباس، جنس و چینش وسایل صحنه و یا در سکانسها خارجی و خیابانی بارها دیده شدهاند.
از سوی دیگر، بازی خوب و بهاندازه دو بازیگر اصلی این مجموعه، یعنی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی نقطه قوت «زیرخاکی» بود. پژمان جمشیدی که دیگر بهعنوان یک بازیگر حرفهای و متبحر سینما و تلویزیون شناخته میشود، شخصیت فریبرز را با حال و هوایی کاملاً متفاوت از نقشهای قبلی خود در سریالهای «پژمان» و «دیوار به دیوار» و فیلمهای «تگزاس یک و ۲» و «خوب بد،جلف یک و ۲» از کار درآورده است.
ژاله صامتی نیز پس از چند تجربه درخشان در سینما و البته حدود دو دهه دوری از تلویزیون (به استثنای حضور در سریال «نفس») در نقش پریچهر بازگشتی موفق به قاب تلویزیون داشته است. سریال «زیرخاکی» را میتوان آوردگاه دیگری برای صامتی دانست که او را در جایگاه یک بازیگر توانمند به مخاطبان یادآوری کند. بازیگری که بهخوبی میتواند ظرافتهای زنان جوان و میانسال وابسته به طبقه سنتی و بهاصطلاح جنوبشهری را از کار دربیاورد و الیته در ورطه تکرار نیز نیفتد.
نقد گروههای سیاسی پیش از انقلاب با زبان طنز
سامان در سریال زیرخاکی، علاوه بر ارائه تصویری پذیرفتنی از زیست مردم عادی و ارتباط آن با وقایع انقلابی، بهخوبی توانست شکاف در تفکر و عمل برخی گروههای مبارز با اندیشههای التقاطی را نیز به تصویر بکشد. او از دریچه طنز نشان داد که ایدئولوژی بسته و وارداتی بسیاری از گروههای چپ و مارکسیستی باعث شده بود تا طرفداران و نظریهپردازان این گروهها به ویژه آنان که در زندان بودند روزبهروز از روند مبارزات مردمی دور بمانند.
تصویری که سامان در «زیرخاکی» از زندانیان سیاسی ارائه داده، کاریکاتوری از این تفکرات بر مبنای حقیقتی تلخ است. او پیش از این در آثار قبلی خود با نگاهی جدی، روانشناسانه و البته دراماتیک، کمبودها و ایرادات فکری این گروهها را نقد کرده بود.
این کارگردان ۵۲ ساله، این بار در «زیرخاکی» با عینک طنز به فعالیتهای سیاسی این گروهها پرداخت.اگرچه این اثر نیز خالی از ایراد نبوده و میتوان نقدهایی را به آن وارد کرد، اما در مجموع پرداختن به چنین موضوعی در این قالب جدید اتفاق مبارکی است که میتواند برای بینندگانی که کمتر با تاریخ انقلاب و سالهای پس از آن آشنا هستند مفید باشد.
شروعی که درخشان نبود
در «زیر خاکی۲» علاوه بر بخش عمده بازیگران فصل اول نظیر پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، نادر فلاح، اصغر نقیزاده، امید روحانی و بازیگر خردسال رایان سرلک، شمار دیگری از هنرمندان توانمند سینما و تلویزیون نیز نقشآفرینی میکنند.
گیتی قاسمی، فروغ قُجابگلی، هومن برق نورد، مریم سرمدی، خسرو احمدی، اکبر رحمتی، مهری آلآقا، ستاره پسیانی و نسرین نصرتی از جمله این بازیگران مطرح هستند که به این سریال طنز رنگ و بوی جدیدی بخشیده و خبر از یک مجموعه تلویزیونی پربازیگر و با شخصیتهای متنوع میدهد.
اگرچه پخش یک قسمت از سریال نمیتواند سنگ محک مناسبی برای نقد و تحلیل آن باشد، اما میتوان گفت فصل دوم «زیرخاکی» شروع درخشانی نداشت. بخش عمده سریال، سکانس پلانهای طولانی حضور فریبزر در مرز و فرار او از دست نیروهای متجاوز بعثی بود. ضمن این که سکانسهای مواجهه و گفتوگوی او با شخصیت ستوان ارتش (هومن برق نورد) هم فاقد جذابیت و کشش لازم بود.
حضور اشتباهی فریبزر در نبرد میان نیروهای ارتش و متجاوزان عراقی، تکراری بی رمقی از فیلمهایی همچون «لیلی با من است» و «ضدگلوله» بود که لبخندی بر لب نمیآورد. حتی در یک سکانس، فریبزر روی پیراهنش لکه خون سرباز زخمی را میبیند و به هوای این که زخمی شده است با ترس و آشفتگی دادو فریاد میکند. سکانسی که کپیبرداری صریحی از فیلم «لیلی با من است» بود و البته از لحاظ شکل اجرا و ایجاز و اثرگذاری اصلاً به پای آن اثر ماندگار نمیرسد. حال باید منتظر ماند و دید که «زیرخاکی ۲» در قسمتهای بعدی خود چه برگهای برندهای را برای جذب مخاطب رو میکند.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/