سمنها و فرصت مدیریت مساله محور شهری
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حمیدرضا غلامزاده طی یادداشتی نوشت: پدیده سازمانهای مردمنهاد یا ان جی اوها (Non-Governmental Organizations) از نیمه دوم دهه هفتاد و در دوره اصلاحات در ایران ظهور پیدا کرد و یکی از شاخصهای جامعه مدنی در آن ایام به شمار میآمد.
اما سیاستزدگی زیاد و استفاده سیاسی دولت اصلاحات از نهادی که طبق قوانین رایج جهانی باید غیرسیاسی باشد فرصت استفاده مدنی واقعی و صحیح از سمنها را فراهم نکرد. از سوی دیگر، نظارت ناکافی و عدم قانونگذاری مناسب برای ورود یک پدیده اجتماعی آن را به محصولی وارداتی تبدیل کرد که به دلیل دست اندازی و طمع نهادهای خارجی در ایجاد، حمایت و فعالیت سازمانهای مردمنهاد موجب امنیتی شدن این پدیده در ایران شد.
اما مهمترین کارکرد سمنها که در ایران مغفول مانده مشارکت و تسهیلگری در مدیریت کشور و کمک به چابکسازی دولتهاست. سازمانهای مردم نهاد علیالقاعده تشکلهایی غیرانتفاعی هستند که مبتنی بر یک دغدغه مشترک و با حضور اعضای داوطلب ایجاد میشوند تا یک مساله یا موضوع را مورد توجه قرار داده و به حل مشکل در جامعه کمک نمایند.
تعداد زیادی از سمنها در سراسر دنیا به فعالیتهای خیریه و کمک به کاهش فقر اختصاص دارند، اما تعداد قابل توجهی نیز با نگرشی عمیقتر به مشکلات تلاش میکنند از مشکلات را رفع کرده و از بروز بحرانهای بالقوه پیشگیری کنند. از آنجایی که سمنها با دغدغه شکل گرفته و از ساختار بوروکراتیک برخوردار نیستند، عملکردی کمهزینهتر و مسئولانهتر نسبت به نهادهای دولتی دارند و به دلیل فعالیت تخصصی نگرش عمیقتر و آیندهنگری به مسایل دارند.
از سوی دیگر، هسته اولیه سازمانهای مردمنهاد معمولا در محافل کوچک مانند مدرسه، دانشگاه یا محله شکل میگیرند و به تدریج با فعالیتهای خود در همان جوامع کوچک رشد کرده و ممکن است در سطح شهر، استان یا کشور فعالیت کنند و در برخی موارد حتی رویکرد بینالمللی نیز پیدا کنند. فعالیت مبتنی بر حل مساله و با حداقل امکانات و رشد تدریجی سمنها باعث افزایش بهرهوری در این تشکلها شده و فرصتهای زیادی را در مدیریت شهری پیش روی دولتها و نهادهای دولتی و حکومتی قرار دهد.
در ایران نگاه محلهمحوری و شبکه مویرگی مدیریت شهری از طریق فرهنگسراها و سرای محلات و خانههای مشارکتی دنبال شده است، اما از آنجایی که این ساختارها مبتنی بر نهادهای حاکمیتی و ساختار اداری سلسله مراتبی ایجاد شدهاند، صرفا شعبهای از نهاد بالادستی برای مراجعه مردم تلقی میشوند و از دل مردم و جوامع محلی برنخاستهاند. قطعا این مجموعهها ساختارهای خوبی برای پاسخگویی به نیازهای مردم و ایجاد فرصتهای فرهنگی، آموزشی و... برای همه مردم هستند، اما بستر مناسبی برای فعالسازی ظرفیتهای مردم و مشارکتهای مردمی در حد مطلوب نیستند.
آنچه به شکلگیری حکمرانی خوب در کشور کمک خواهد کرد، ارتباط دوسویه مردم و حاکمیت است و بهترین بستر برای تحقق این مهم از طریق سازمانهای مردمنهاد است که هم دغدغه و ظرفیت فعالیت و هم نگاه تخصصی به امور دارند و عملکرد بهینه آنها میتواند کمک شایان توجهی به ارتباط از پایین به بالا در ساختار جامعه داشته باشد و واقعیترین و اولیترین مسایل را از کف جامعه شناسایی کرده و همراه با راهحل پیشنهادی و تخصصی خود به بدنه حاکمیت ارائه دهد. مضاف بر این، مزیت نسبی سمنها به اندیشکدهها در اینجاست که برای اجرایی کردن راهحل پیشنهادی از ظرفیت اجرایی نیز برخوردار هستند و توان محقق کردن نسخه اجرایی پیشنهادی خود را نیز دارند.
متاسفانه در طول دو دهه گذشته نهادهای حاکمیتی یا برخوردی قهرآمیز با سمنها داشتهاند و یا استفاده ابزاری برای نیل به اهداف سیاسی برخی گرایشها. (به عنوان یک شاهد مثال، در انتخابات سال 84 به نگارنده پیشنهاد شد در قبال حمایت سمن تحت مدیریتش از نامزدی مرحوم هاشمی رفسنجانی از بودجه حمایتی سازمان ملی جوانان بهرهمند شود، که طبیعتا به دلیل مخالفت با فعالیت سیاسی از این حمایت مصوب که میبایست به تمام سمنها تعلق میگرفت محروم شد.) در دورههای اخیر، شورای شهر تهران نیز ستادی برای ساماندهی و تعامل با سازمانهای مردمنهاد تشکیل داد که به دلیل نگاه غیراصیل به سمنها و نگاه ابزاری برای پر کردن رویدادها و امضای مناسبتها باز هم از ظرفیت این نهادهای مردمی به درستی استفاده نشده است.
پیشرفت جامعه و رفع مشکلات مردم در مدیریت شهری منوط به مشارکت مردمی و قاعدهمند کردن این همکاریهاست که بهترین و استانداردترین مسیر آن از تجربه جهانی سازمانهای مردمنهاد عبور میکند که با نگاه مساله محور و ساختار بومی خود میتوانند بهترین شریک برای دولتها، شوراها و شهرداریها در مدیریت مویرگی و مساله محور جامعه باشند.
انتهای پیام/
انتهای پیام/