همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، شوک قوی ایران به غرب در مذاکرات وین بود
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، محمد یوسفی؛ نگاه به قرارداد ایران و چین رئالیستی و واقعبینانه باشد، لذا برای فهم بهتر این موضوع باید بدانیم که در ۲۰۲۱ میلادی ما دیگر دوران اوج شکوفایی قدرت اقتصادی ایالاتمتحده را پشت سر گذاشتهایم یعنی اینکه واشنگتن با اوج خود فاصله گرفته است. از طرفی دیگر، قدرت نظامی ایالاتمتحده هم که برای دهها سال موجب دیکته کردن امیال این کشور به جامعه جهانی میشد منبعث و برگرفته از همین قدرت اقتصادی بود. اکنون شاهد هستیم که پشتوانه اقتصادی این قدرت نظامی بهنوعی ترکهایی برداشته است زیرا دیگر ایالاتمتحده نمیتواند بهتنهایی قدرت تصمیمساز در بعد اقتصادی برای تمامی کشورها باشد. در حاضر تحولاتی در دنیا در حال حادث شدن است و میبینیم که چین به بزرگترین رقیب اقتصادی آمریکا تبدیلشده است.
امتیازات متقابل سند همکاری ۲۵ ساله برای ایران و چین
از سوی دیگر نیز سازمانهایی از قبیل سازمان تجارت جهانی که بهنوعی برخاسته از تفکر آمریکایی است پس از گذشت چندین سال عملاً نشان دادهاند که فاقد کارایی لازم برای شکلدهی به چارچوب مبادلات بینالمللی هستند و به نظر میرسد که سازمان تجارت جهانی قبل از دستیابی به قله مسیر افول را در پیشگرفته و به عبارتی در حال حاضر این پیمانهای دوجانبه و چندجانبه هستند که در عرصه تبادلات بینالمللی در حال قدرتنمایی هستند.
تهران میتواند شریک مطمئنتری برای چین در جهت تأمین انرژی این کشور نسبت به سایر تأمینکنندههای انرژی، بهویژه در صورت بالا گرفتن تنشها میان پکن و واشنگتن باشد
تأمین انرژی که برای هر کشوری مهم بود در حال حاضر اهمیت بیشتری یافته است. بله مسئله انرژی همواره یکی از مهمترین مسائل به جهت انجام مبادلات بینالمللی است هم از بابت استفاده آن در صنعت حملونقل و هم از جهت استفاده در فرایند تولید. ازاینرو درست است که ایالاتمتحده با بالا بردن ظرفیت تولید نفت در حال حاضر نیازی به تأمین این انرژی از سایر کشورهای تولیدکننده نفت ندارد اما مسئله تسلط و مدیریت بر چرخه تأمین سوخت در محیط بینالمللی و سیطره بر گلوگاههای تأمین انرژی در جهان همواره برای واشنگتن به جهت ادامه تسلط بر نبض اقتصاد جهانی از اهمیت بالایی برخوردار بوده.
طبیعی است که پکن هم با اشراف بر این موضوع به دنبال ایجاد یک مسیر انرژی امن برای مصرف کارخانهها و صنایع عظیم رو به رشدش باشد. چین میخواهد از یک شریک مطمئن همچون جمهوری اسلامی بهعنوان تأمینکننده مطمئن انرژی خود بهره ببرد چراکه بهنوعی اکثر تأمینکنندگان انرژی، در یارکشیهای صورت گرفته در عرصه معادلات بینالمللی در دسته زیرمجموعههای واشنگتن قرار گرفتهاند و اشراف چین نیز بر این مقوله باعث نگرانی مضاعف این کشور برای تامین انرژی شده است.
وی میگوید بر همین اساس پکن در حال حاضر وجود یک تأمینکننده انرژی مطمئن را برای خود ضروری میداند و از دیگر سو ایالاتمتحده هم با تحت فشار قرار دادن ایران و ایجاد موانع در صادرات نفت به دنبال کنترل تهران و محدود کردن دامنه فعالیت ایران بهعنوان رهبر جریان مقاومت در تقابل با منافع غرب در منطقه است. در طرف دیگر، ایران نیز برای تأمین نیاز مالی خود به فروش نفت احتیاج دارد اما تحریمهای یکجانبه واشنگتن بر ضد تهران مانعی درراه محقق شدن این برنامه است، لذا جمهوری اسلامی ایران نیز به دنبال یافتن یک خریدار مطمئن نفت به جهت ایجاد ثبات در تأمین منابع مالی کشور است. هم اکنون کشور صنعتی بزرگی همچون چین با بیش از یک میلیارد جمعیت که در زمره بزرگترین واردکنندگان انرژی در دنیاست میتواند یکی از گزینههای موجود برای خرید نفت ایران باشد، علیالخصوص که ادامه روند رشد اقتصادی چین به مقوله تأمین انرژی در این کشور گرهخورده است و عملاً چرخه سریع رشد اقتصادی چین در صورت ایجاد هرگونه اخلال در پروسه تأمین انرژی از حرکت بازخواهد ایستاد.
بیشتر بخوانید:
اقتصاددان برجسته آلمانی-آمریکایی در گفتوگو با آنا: برنامه ۲۵ ساله همکاری با چین نقطه عطف صعود ایران به جایگاه جدید بینالمللی است
اندیشکده هندی: ارز دیجیتال چین، کنترل آمریکا بر پرداختهای جهانی را تضعیف میکند
در ضمن با توجه به جنگ تجاری بین چین و آمریکا که در سالهای گذشته شدت یافته است این نگرانی برای چین به جهت تأمین انرژی تشدید شده است. بر این اساس با توجه به تقابل بین جمهوری اسلامی و ایالاتمتحده، تهران میتواند شریک مطمئنتری برای چین در جهت تأمین انرژی این کشور نسبت به سایر تأمینکنندههای انرژی، بهویژه در صورت بالا گرفتن تنشها میان پکن و واشنگتن باشد.
موارد فوقالذکر میتوانند از عمده دلایل ترغیب دو کشور برای گسترش همکاریهای مشترک در زمینههای متفاوت ازجمله در بحث خریدوفروش نفت باشد. اما دلیل دیگری که میتوان از آن در خصوص ضرورت رابطه تهران- پکن در حال حاضر نام برد، عملکرد دولتها در ایران پس از انقلاب اسلامی و بررسی نتایج کسبشده توسط آنهاست. اکثر دولتهایی که در ساختار جمهوری اسلامی بر مسند قدرت نشستند بیشتر از اینکه دنبال تقویت رابطه با شرق و بهنوعی ایجادکننده یک بالانس بین شرق و غرب باشند عملاً با نگاهی یکسویه در تلاش برای بهبود رابطه خود با غرب و ارتقای جایگاه اقتصادی ایران از طریق تعامل با غرب بودند اما آن چیزی که پس از چهار دهه عملکرد این نوع دولتها شاهد آن بودیم و هستیم عدم نتیجه بخشی این نوع تلاشها برای ارتقا جایگاه اقتصادی ایران است. بلکه بهنوعی حتی شاهد آن هستیم که نهتنها غربیها در این زمینه کمکی به ایران در این جهت نکردند بلکه حتی با وضع تحریمهای مختلف به دنبال ایجاد موانعی در جهت جلوگیری از ارتقای جایگاه ایران در زمینه اقتصادی و صنعتی بودند.
حتی اگر ایران بخواهد ارتباط بهتری در زمینههای مختلف ازجمله اقتصادی با غرب داشته باشد نیازمند استفاده از ابزار تعادل و بالانسی چون رابطه با شرق ازجمله قویترین قدرت اقتصادی آن یعنی پکن است
ازاینرو به نظر میرسد ایران نه صرفاً به جهت شکلدهی ارتباطش با شرق بلکه حتی برای تصحیح و تقویت رابطه با غرب نیز نیازمند تقویت ارتباطات خود با شرق است زیرا وقتی به لحن مقامات واشنگتن پس از امضای سند همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین گوش میکنیم شاهد یک شیفت و تغییر لحن معنادار هستیم بهنحویکه دولت جو بایدن رئیسجمهور آمریکا که عملاً پس از رسیدن به قدرت رویکردی خنثی در زمینه برگشت به برجام را در پیشگرفته بود و حتی از عدم تعلیق تحریمهای آمریکایی سخن میگفت پس از امضای این توافق از اشتیاق خود برای برگشت به توافق برجام میگوید.
حتی به نظر میرسد پس از توافق برجام در سال ۲۰۱۵ اگر دولت جمهوری اسلامی به قطع همکاری با شرکتهای چینی که قبل از توافق برجام و در زمان تحریمها به همکاری با ایران میپرداختند اقدام نمیکرد حتی غربیها نیز به دلیل ترس از تسلط چین بر بازار ایران حاضر نمیشدند بهآسانی به برجام پشت کنند. متأسفانه دولت ایران پس از ورود شرکتهای غربی پس از برجام به قطع همکاری با شرکتهای چینی به بهانه استانداردهای پایین این شرکتها پرداخت. امری که باعث دلسردی و ناراحتی پکن از تهران شد. این قطع همکاری با شرکتهای چینی به این دلیل اتفاق افتاد که برخی مسئولان دولتی به فکر این بودند که با جایگزین کردن غربیها در بازار ایران و دادن سهمی زیاد از این کیک به غربیها مانع از وضع تحریمهای مجدد علیه تهران خواهند شد، اما این امری بود که هیچگاه محقق نشد و با خروج دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا از توافق با ایران شاهد خروج کامل تمامی شرکتهای غربی از ایران بودیم.
نگاه به غرب برخی دولتها در تهران باعث تضعیف زیرساختهای اقتصادی کشور شد
اما دقیقاً پس از امضای سند همکاری ۲۵ ساله میان تهران و پکن دوباره شاهد ارسال سیگنالهایی از غرب برای برگشت به برجام هستیم این نشاندهنده این مطلب است که حتی اگر ایران بخواهد ارتباط بهتری در زمینههای مختلف ازجمله اقتصادی با غرب داشته باشد نیازمند استفاده از ابزار تعادل و بالانسی چون رابطه با شرق ازجمله قویترین قدرت اقتصادی آن یعنی پکن است. از سوی دیگر حجم گسترده واکنشهای مقامات غربی و شرکای منطقه آنها و افزایش حساسیتهای رسانهها پس از امضای سند همکاری میان چین و ایران بهنوعی نشاندهنده اثرگذاری این رویکرد جدید جمهوری اسلامی است. خوشبختانه این سند همکاری تأثیرش را کمتر از زمانی که انتظار میرفت آشکار ساخت. من معتقدم که ایران میتواند همان پل پیروزی شرق به غرب باشد، چراکه با توجه به پتانسیل موجود در ایران و در صورت تحقق همکاریهای گسترده اقتصادی و نظامی بین تهران و پکن معادلات منطقه میتواند به ضرر غربیها تغییر یابد.
دنیای امروز دنیای ائتلافها و پیمانهای دوجانبه و چندجانبه است که کشورها از طریق آن به تقویت خود در زمینههای مختلف نظامی، اقتصادی و ... اقدام میکنند و با توجه به افزایش قدرتی که درنتیجه این اتحادها و ائتلافها صورت میپذیرد کشورها وزن خود را در معادلات بینالمللی افزایش میبخشند. ازاینرو امضای سند همکاری ۲۵ ساله بین ایران و چین میتواند ایجادکننده یک چشمانداز بلندمدت در راستای تأمین مطمئن منافع دو کشور باشد که وزن تهران و پکن را در وزنکشی قدرتها در منطقه و جهان افزایش خواهد داد. این سند میتواند یک بازی برد-برد برای هر دو کشور تلقی شود.
کمتر کسی فکرش را میکرد که نتیجه فشار حداکثری دولت آمریکا بهمنظور محقق شدن فروپاشی از درون جمهوری اسلامی باعث ایجاد یک افق و چشمانداز جدید در کشورمان شود. مسلماً در صورت ادامه همین راهی که در آغازش هستیم خبرهای بهتری در صحنههای بینالمللی و داخلی ازجمله ارتقای معیشت مردم عزیز ایران خواهیم شنید.
در جنگ جهانی دوم آدولف هیتلر رهبر آلمان نازی با وجود برخورداری از قدرت نظامی و توان صنعتیاش هنگامیکه با چالش کمبود انرژی روبرو شد شکست خورد. به همین دلیل است که بسیاری از کارشناسان یکی از عمدهترین دلایل شکست هیتلر را بحران کمبود انرژی قلمداد میکنند. در حال حاضر نیز با وجود گذشت چندین دهه از شکست آلمان، نازی کماکان انرژی نقش تعیینکنندهای در معادلات جهانی ایفا میکند و این خاورمیانه است که همچنان مرکز اصلی تأمین انرژی در دنیا محسوب میشود. بنابراین دسترسی چین به خاورمیانه و ایران بهعنوان قلب آن میتواند یک مسئله تعیینکننده در آینده معادلات پکن و غرب به سرکردگی واشنگتن باشد.
ایران هم برای ارتقای جایگاه اقتصادی خود و افزایش تولید و حتی ایجاد شغل نیاز به سرمایهگذاری خارجی دارد که با توجه به تحریمهای وضعشده از سوی ایالاتمتحده سرمایهگذاری خارجی در ایران بهنوعی تعلیق شده است و با توجه به اینکه عملاً در شرایط حاضر سرمایهگذاری از سوی غربیها در ایران صورت نمیپذیرد، باید یک آلترناتیو مناسب را برای جبران این خلأ موجود انتخاب میکرد که با توجه به قدرت اقتصادی چین و از طرفی اوجگیری تنشها میان چین و ایالاتمتحده، پکن میتواند از معدود گزینههایی باشد که در شرایط تحریم هم حاضر است در ایران سرمایهگذاری کند.
انتهای پیام/۴۱۵۵/پ
انتهای پیام/