پرونده قتل خاشقجی ابزار فشار بایدن بر آل سعود است/ تنظیم نوع رابطه عربستان با ایران در واشنگتن
گروه جهان خبرگزاری آنا، از زمان روی کار آمدن محمد بن سلمان بهعنوان ولیعهد، اوضاع اقتصادی عربستان رو به فروپاشی است. جنگ یمن مهمترین دلیل تخلیه خزانه سعودی بود و طمع بن سلمان برای رسیدن به تاج و تخت ۵۰۰ میلیارد دلار بودجه خزانه را قربانی منافع آمریکا و دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا کرد تا جایی که وضعیت ذخایر نقدی و خزانه عربستان بحرانی شد. مشارکت عربستان در تأمین مالی برای ناآرامیهای عراق، سوریه، لبنان، انقلابهای بهار عربی و ورود به تقابلهای غیر قابل توجیه با ایران بار سنگینی بر اقتصاد این کشور تحمیل کرده است. بحران شیوع کرونا نیز قیمت نفت را در سراشیبی سقوط قرار داد.
علاوه بر این، درگیر شدن خاندان سعودی با پرونده قتل جمال خاشقجی، فعال مخالف سعودی و افشاگری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از صدور مجوز قتل از سوی ولیعهد باعث شده است وضعیت خاندان حاکم سعودی وخیم شود.
برای بررسی ابعاد پیدا و پنهان روابط خاندان سعودی و بحرانهایی که با آن مواجه شدهاند، با معن الجربا، دبیرکل جنبش کرامت عربستان گفتوگویی انجام دادهایم که در زیر تقدیم میشود.
آنا: با توجه به سابقه فعالیتهای فرهنگی جنبش کرامت در مخالفت با نظام آلسعود، آیا این جنبش وارد عملیات میدانی و نظامی میشود؟
الجربا: جنبش کرامت تنها یک جنبش سیاسی صرف نیست و تا چند سال پیش با توجه به موقعیت داخلی عربستان، علاوه بر فعالیتهای رسانهای، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی وارد فاز نظامی شده است و به برادرانمان در داخل عربستان در درجه نخست و در درجه بعد به برادرانمان در محور مقاومت یاری رساندهایم و گام به گام فعالیتهای خود را در داخل جنبش ارتقا دادیم.
در کل، فعالیتهای جنبش کرامت بنا بر موقعیت و شرایط زمانی و مکانی تعریف میشود. معتقدم عربستان و منطقه در شرایط متغیری قرار دارد و به سود کشورهای منطقه و جهان و بهویژه محور مقاومت است که حامی معارضان سعودی باشند تا در عرصه میدانی شاهد تحولی در زمینه مبارزه با حکام مستبد آلسعود باشیم و آنها را به پذیرش تغییر به سود خواست مردم مجبور کنیم.
دو راهحل برای حکام سعودی وجود دارد؛ نخست، اینکه اصلاح را بپذیرند یا اینکه به روش فعلی تا زمان سقوط حکومتشان ادامه دهند. به نظر میآید شرایط چنین سقوطی فراهم شده است. شاهزادگان و حاکمان سعودی، فرصتها را یک به یک برای اصلاح امور از دست میدهند.
آنا: درباره تاریخچه و نسب خاندان آلسعود روایتهای مختلفی شنیده میشود، ازجمله انتساب آن به یهودیان. آیا این روایت صحت دارد؟
الجربا: برخی محققان معتقدند خاندان آلسعود ریشه عربی ندارند و به یهودیان ترکیه وابسته هستند. گروهی از محققان نیز معتقدند آلسعود دارای ریشههایی از بصره واقع در جنوب عراق هستند، ولی بهتازگی و بهطور رسمی سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان اعلام کرد خاندان آلسعود به بنی حنیفه وابسته است. قبیله معروفی در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) در یمامه (ریاض کنونی). گرچه بعدها این قبیله متلاشی شد ولی همچنان آلسعود خود را به این قبیله منتسب میدانند.
از لحاظ قول و فعل، آنها هیچ ارتباطی به آباء و اجداد خود ندارند و اسلام ساختگی را ترویج میدهند و از تفکر وهابی تبعیت میکنند. وهابیونی که اهداف استعماری دارند و تفکراتشان در راستای نقشههای استعمارگرانه انگلیسی و غربیهاست. اگر در حال حاضر بخواهیم چیزی بگوییم، آن این است که متأسفانه نظام آلسعود برخلاف تمام تفکرات جریانهای عربی و اسلامی حرکت میکند و در عربستان تنها یک یا دو نفر هستند که میخواهند برای کل جهان عرب و اسلام تعیین تکلیف کنند. تاریخ به هیچکدامشان رحم نخواهد کرد. آنها داعشیهایی هستند که در زیر لباس رسمی آدم میکشند.
آنا: سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گزارشی اطلاعاتی از قتل جمال خاشقجی فعال مخالف سعودی، محمد بنسلمان را عامل صدور مجوز قتل معرفی کرد و مجرم دانست. واشنگتن بعد از این گام چه اهدافی را دنبال خواهد کرد؟
الجربا: حزب حاکم آمریکا تمایل دارد از تسلط و ارتباط با محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی خلاص شود؛ زیرا او متحد قوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکاست و با او در پروژههای زیادی مشارکت داشت. به احتمال زیاد مطرح کردن پرونده خاشقجی و قانون جاستا ابزار فشار آمریکا بر پادشاهی عربستان برای تخلیه آخرین قطرات نفت سعودی و سپس کنار گذاشتن آن است. پرونده قتل فعال مخالف سعودی به احتمال زیاد به کاهش نفوذ یا انزوای کامل محمد بنسلمان منجر خواهد شد، زیرا ولیعهد عربستان معضل بزرگی برای حزب دموکرات آمریکا ایجاد میکند، چه اینکه در پروندههای زیادی با دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا همراه و حامی اصلی آن بوده است.
به این دلیل که ترامپ از محاکمه نجات یافت و حق حضور در انتخابات بعدی را پیدا کرد، انتظار میرود حزب دموکرات از یار محمد بن سلمان، اصلی وی که یک پای ثابت حامیان مالی اش در رقابتهای انتخاباتی بود فاصله بگیرد تا در انتخابات آینده دردسرساز نشود.
باید بدانیم روابط آمریکاییها بر مبنای اصول نیست و در چارچوب منافع تعریف میشود، بنابراین بعید است واشنگتن بهزودی بخواهد خاندان حکومتی عربستان را که بیشترین منافع ممکن را به آمریکا میرساند، کنار بگذارد. علاوه بر این، فشارهای مردمی در زمینه نقض حقوق بشر سعودیها و حمایت آمریکا، وجهه واشنگتن را در جهان و حتی میان متحدانش خدشهدار کرده است، بنابراین بعید نیست آمریکا شخص بنسلمان را کنار بگذارد و از شخص دیگری در خاندان حاکم عربستان حمایت کند.
ترامپ به محمد بنسلمان در دولت قبلی آمریکا اعتماد کرد، تا جایی که ولیعهد عربستان زمام شتر راهوری را در دست گرفت و با آن شروع به سرقت اموال شاهزادگان ثروتمند و وضع مالیاتهای سنگین کرد. در ادامه، برای اینکه حکومتش ادامه یابد، فقیران و همه کسانی را که با او مخالف بودند، به زندان انداخت. روابط ترامپ و بنسلمان تا حد رابطه شخصی و خانوادگی رسید و تنها رابطه دولت با دولت یا حکومت با حکومت نبود که کاملاً شخصی و خصوصی شده بود. این ناشی از ناآگاهی ولیعهد عربستان از سیاست است، زیرا وی به حمایت از ترامپ وابسته شد و ترامپ خود را به بودجه عربستان متکی کرد، تا جایی که بنسلمان شخصاً در انتخابات اخیر آمریکا به نفع ترامپ دخالت کرد.
بیشتر خوانید:
همه این موارد باعث شد دموکراتها، ترامپ و حامیانش را دشمن واقعی ملت آمریکا بدانند و سعی کردند ترامپ را در دادگاه متهم کنند تا نتواند در انتخابات بعدی دوباره نامزد شود. تصور کنید اگر کنگره و سنا میتوانستند ترامپ را با حکم قانونی رسمی محکوم کنند تا او دیگر نتواند به انتخابات آمریکا برگردد، برای دموکراتها به این معنی است که خطر او از بین رفته است و کسانی که از او حمایت میکنند، مانند بنسلمان، اهمیت زیادی نخواهند داشت.
آنا: علت سکوت پادشاه عربستان در قبال گزارش سیا علیه بنسلمان چیست؟
الجربا: بهطور کلی پادشاه عربستان هیچ ارادهای برای اداره امور کشور ندارد و بیشتر امور جاری به وسیله ولیعهد انجام میشود که خودش متهم ردیف اول پرونده قتل فعال مخالف سعودی شناخته شده است. علاوه بر این، در نظام آلسعود در حال بازی با برگههای شاهزادگان هستند و امور داخلی مجالی برای رسیدگی به موضوعات خارجی باقی نگذاشته است. پادشاه عربستان برای خروج از بحران دست و پا میزند ولی قدرت اجرایی و تأثیرگذاری لازم را بر سایر عوامل ندارد و معتقدم تنها راه خروج از چنین بحرانی در آلسعود کنار رفتن محمد بنسلمان از صحنه سیاسی عربستان است.
آنا: با توجه به حمایتهای غرب بهویژه لندن، میتوان عربستان را تحتالحمایه انگلستان دانست؟
الجربا: هیچ توافق رسمی در این زمینه وجود ندارد، ولی تمایلات سعودیها به سمت لندن است و معروف و مستند است که انگلیسیها از ملک عبدالعزیز، بنیانگذار پادشاهی عربستان حمایت میکردند و این حمایتها سالیان دراز است ادامه دارد. علاقه به انگلستان در خون آلسعود است. آمریکا نیز از عربستان حمایت میکند و میزان حمایتهایش بهحدی است که ترامپ میگفت اگر دست از کمک به ریاض بردارند، عربستان در مدت دو هفته نابود میشود.
آنا: پس علت حمایت آمریکا از عربستان چه بود؟
الجربا: نظام سعودی موفق شد با دلارهای نفتی خود، غرب و آمریکا را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی ارضا کند و دوران پادشاهی و حکومتداری عربستان را میتوان به قبل و بعد از ولایتعهدی بنسلمان تقسیم کرد که وارد بازی با غرب و آمریکا شد و منافع مشترک عمیقی با دولت آمریکا تعریف کرد. در حوزه نفتی نیز سیاستهای اقتصادی و پتروشیمی جهان را بر مبنای خواست واشنگتن تنظیم میکرد.
علت اینکه سعودیها دیگر قابل اتکا نیستند، این است که چاههای نفت عربستان به پایان رسیده و فناوریهای نوین و محصولات صادراتی دیگر جای نفت را گرفته است. نظام سعودی که نفت پاشنه آشیل آن است، در حال حاضر قادر نیست تغییر و تحولی در ساختار خود ایجاد کند و بسیار ازهمگسیخته شده و در حفظ منافع آمریکا در منطقه و عراق ناتوان هستند. سعودیها نهتنها در منطقه، بلکه قادر نیستند تحولات داخلی و مخالفان خود را کنترل کنند و با بحران داخلی مواجه شدهاند.
توطئههای بنسلمان در لبنان برای خلع سلاح حزبالله، در سوریه برای ساقط کردن حکومت بشار اسد، در غزه برای خاموش کردن آتش مقاومت فلسطین، در یمن و در مواجهه با انصارالله شکست خورده است و در برابر ایران نیز ناکام ماندهاند. طبعاً آمریکا دیگر تمایلی برای ادامه کار با یک رژیم شکستخورده ندارد.
آنا: شاهدیم عربستان در برابر پروندههای متعدد نقض حقوق بشر قرار دارد و متهم است؟ ارزیابی شما از رفتار حکام سعودی در این زمینه چیست؟
الجربا: عربستان بهطور کامل در برابر گزارشهای مستندی در زمینه نقض حقوق بشر قرار دارد. معتقدم گزارشهای غرب و آمریکا بعد از انتشار گزارش محرمانه سیا درباره قتل خاشقجی بهطور واضح و آشکار، دست داشتن سعودیها را در جنایت علیه حقوق انسانها، شکنجه مخالفان و زندانی کردن افراد بیگناه نشان داد.
در برابر این جنایت آشکار و نقض حقوق بشر بود که فشار مجامع جهانی باعث شد آمریکا مجبور شود جنبش انصارالله را از فهرست موسوم به «سازمانهای تروریستی» خارج کند و وارد فاز پایان جنگ یمن شود. تحولات اخیر منطقه بهویژه توافق هستهای ایران و احتمال بازگشت آمریکا به آن، نشان میدهد عربستان در انزوای شدیدی قرار گرفته و محکومیت محمد بنسلمان به دست داشتن در قتل فعال مخالف سعودی باعث شده است فشار افکار عمومی و مجامع جهانی علیه ریاض بیشتر شود.
آنا: تا چه زمانی ممکن است نظام سعودی به جنایتهایی همچون قتل خاشقجی ادامه دهد یا معارضان داخلی و خارجی را سرکوب کند؟
الجربا: معتقدم در حال حاضر حکام سعودی توان تکرار چنین جنایتی را ندارند، زیرا در معرض فشار افکار عمومی داخلی و خارجی قرار گرفتهاند؛ ولی تنها در یک صورت ممکن است چنین خطایی بار دیگر رخ دهد و آن این است که نظام سعودی بخواهد برای فرار از فشارها و سرکوب مخالفان، اقدامی انتحاری و خارج از قواعد و قوانین انجام دهد. طبعاً در چنین حالتی نتیجه و عواقب کار برایش مهم نیست و ممکن است دست به هر اقدام جنایتکارانهای بزند.
دو هفته پیش از قتل خاشقجی من در بیروت بودم و با سفارت عربستان تماس گرفتم و خواستم ملاقاتی با مسئولان سفارت در مکانی امن داشته باشم، ولی به من گفتند چنین چیزی ممکن نیست. این نشان میدهد همانگونه که گفته میشود ریاض هیچ حمایتی از شهروندانش به عمل نمیآورد و حتی اتباع سعودی از حمایتهای دیپلماتیک برخوردار نیستند.
در کنسولگریهای عربستان و سفارتخانههای این کشور برای داشتن حمایت و پشتیبانی، نیروهای امنیتی و پلیس کشورهای میزبان، قابل اعتمادتر هستند!
آنا: اگر بخواهید عاملی را برای سقوط نظام سعودی معرفی کنید، آن عامل سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک یا چه موارد دیگری است؟
الجربا: معتقدم همه این عوامل میتواند زمینههای سقوط نظام آلسعود را فراهم کند. عوامل سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک، پایههای نظام سعودی را سست کردهاند و اکنون در انزوای کامل قرار گرفتهاند. در حوزه اجتماعی با مشکلات فراوان داخلی مواجه هستند و مردم از حکومتداری سلمان بن عبدالعزیز و پسرش ناراضی هستند. در حال حاضر برخی شاهزادگان و امرای سعودی در داخل و خارج از کشور از حکومت آلسعود فاصله گرفته یا از آن خارج شده و به فعالیت سیاسی علیه آلسعود مشغول هستند.
آنا: ایران بارها خواستار همکاری و هماهنگی میان کشورهای منطقه بهویژه عربستان شده و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در اظهاراتی، دست دوستی و همکاری به سوی سعودیها دراز کرد. چرا عربستان قصد بازگشت از سیاستهای خصمانه گذشته و همکاری با ایران در چارچوب تعاملات منطقهای را ندارد؟
الجربا: سعودیها برای برقرار نکردن روابط با ایران بهانههای مختلفی میآورند، ازجمله اینکه بارها ایران را به مداخله در امور داخلی کشورشان و دیگر کشورهای عربی متهم کردهاند. نباید فراموش کرد آلسعود ارتباط تنگاتنگی با واشنگتن دارند و دیکتههای آنها را اجرا میکنند و سیاستهایشان بر مبنای خواست واشنگتن طراحی و عملیاتی میشود. ترامپ بهطور علنی و رسمی به بنسلمان گفت ما از شما حمایت کردیم، پشتیبان شما بودیم و اگر حمایتهای ما نبود آلسعود در کمتر از دو هفته نابود میشد.
بنابراین نوع رابطه عربستان با ایران نه در ریاض، بلکه در واشنگتن تنظیم میشود. علاوه بر این، نوعی اختلاف تفکر در کشورهای عربی بهویژه در عربستان وجود دارد که خود را رهبر کشورهای عربی میداند و میگوید ما رهبر اهل سنت هستیم، در برابر ایران که رهبری مسلمانان و شیعیان را برعهده دارد. طبعاً با داشتن چنین تفکری هیچگاه نمیتوان به برقراری تعامل و وفاق میان ایران و عربستان فکر کرد. مشکل عربستان و نه ایران است.
برخلاف تفکر سعودیها، ایران دائماً موضوع گفتوگو و تعامل را مطرح کرده و خواستار همکاری میان کشورهای منطقه و وحدت جهان اسلام و عرب شده است. سعودیها به سود خود نمیبینند با ایران وارد تعامل شوند زیرا با توجه به قدرت نفوذ ایران در منطقه، آن را به زیان منافع و جایگاه خود میپندارند.
آنا: سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه چندی پیش به عربستان سفر کرد. نوع روابط میان رباض و مسکو را چگونه ارزیابی میکنید؟
الجربا: معتقدم میان عربستان و روسیه و حتی با چین، پنجره برای گفتوگوهایی باز شده است، زیرا عربستان دیگر متحد اصلی آمریکا نیست و تلاش میکند خود را از وضع موجود برهاند. واشنگتن دیگر برای ریاض اهمیتی قائل نیست و طبعاً ریاض بهدنبال ارتباط با چین و روسیه است، ولی به نظر نمیآید این دو کشور بخواهند وارد همپیمانی با عربستان شوند.
آمریکا، روسیه و چین منافع خود را در سبد ریاض نمیبینند که بخواهند به ائتلاف با عربستان بیندیشند و رایزنیهای کنونی بیشتر جنبه دیپلماسی دارد و عادی است. طبیعی است عربستان تمایل زیادی دارد پنجرههای زیادی را برای روابط با روسیه بگشاید، ولی از آن رو که روسیه با آمریکا در تقابل و جنگ قرار دارد و عربستان نیز همچنان متحد آمریکا شناخته میشود، مسکو تمایل برای همکاریهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی، بهویژه در منطقه خاورمیانه ندارد.
انتهای پیام/4033/پ
انتهای پیام/