سایه اصغر فرهادی بر سر یک فیلم زنانه
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - محمدصالح سلطانی: سایه اصغر فرهادی هنوز بر سر تولیدات سینمای ایران سنگینی میکند. ردپای قصههای پرتعلیق خانوادگی در دل طبقه متوسط شهری، پیش از فرهادی هم در سینمای ایران کموبیش دیده میشد اما این فرهادی بود که به این گونه فیلمسازی، جذابیت داد.
تا سالها پس از درخشش «جدایی نادر از سیمین»، ملودرامهای خانوادگی در سینمای ایران رونق داشتند و کارگردانان زیادی بخت خودشان را برای ساخت چنین آثاری آزمودند.
«فرنوش صمدی» برای فیلم اولش، وارد چنین حال و هوایی شده و به نظر میرسد قصد کرده پا جای پای فرهادی بگذارد. حالوهوای فیلمهایی مثل «چهارشنبه سوری» یا «جدایی نادر از سیمین» در بسیاری از سکانسهای «خط فرضی» مشهود است و فیلمساز با استفادهی حداقلی از موسیقی و رنگبندی سرد اثرش، تلاش کرده التهاب را به فیلمش تزریق کند. التهابی که در نیمه اول فیلم، مخاطب را با خودش میکشاند؛ اما از جایی به بعد رنگ میبازد.
بازیهای خوب
«خط فرضی» شروع خوبی دارد. فضاسازی فیلم از یک رابطه سرد زنوشوهری، مختصر و مفید از آب درآمده. در ادامه، چالش کوچکی که در ابتدای فیلم شکل میگیرد، ذرهذره بزرگ میشود و در پایان یکسوم ابتدایی، فیلم را به اوج میرساند. اجرای ساده و روانِ این بحران خانوادگی شدید، بیش از هرچیز مرهون بازی بسیار خوب سحر دولتشاهی و پژمان جمشیدی است. بازیگران مکمل، یعنی آزیتا حاجیان و حسن پورشیرازی هم از عهده نقششان به خوبی برآمدهاند و پازل فیلم را تکمیل میکنند.
یک پایان بد
نخستین ساخته «فرنوش صمدی» فیلمی زنانه است. روایتی از مشکلات یک زن مدرن شهری که رابطه درستودرمانی با همسرش ندارد و رفتارهای همسرش باعث میشود مسالهای کوچک، بحرانی بزرگ در زندگیشان ایجاد کند. فیلم، به سبک اکثر آثار فمنیستی سینمای ایران، طرف زنِ قصه میایستد و رویکردش به کاراکتر «سارا» حمایتی است. فیلم میخواهد به سارا برای کاری که در انتهای فیلم میکند، حق بدهد اما ساختار فیلمنامه و طراحی روایت فیلم آنقدر قدرتمند نیست که بتواند مخاطب را برای حق دادن به سارا مجاب کند. نتیجه، ضعف شدید پایانبندی فیلم است.
فیلمنامه کمرمق، پاشنه آشیل «خط فرضی»
«خط فرضی» در یک ساعت ابتداییاش، فیلم پرتنش و درگیرکنندهای است اما هرچه به انتها نزدیک میشود، افت میکند. پلات فیلمنامه، کشش یکونیم ساعت فیلم را ندارد و گره فیلم، خیلی زود باز میشود.
فقر فیلمنامه، آفت بزرگ و مشکل جدی ساخته اول «فرنوش صمدی» است که در آستانه تبدیل شدن به یک ملودرام آپارتمانی قابل قبول دستکم در سطح «ملبورن»، فیلم را پایین میکشد و به یک اثر متوسط تبدیل میکند. اثری که جز بازیهای خوب، تقریباً هیچ نقطه قوت دیگری را نمیتوان برایش تصور کرد.
در مجموع، نخستین کارگردانی «فرنوش صمدی» در مقام مقایسه با تعداد قابل توجهی از آثار حاضر در جشنواره امسال، نمره قبولی میگیرد اما تا تبدیل شدن به یک فیلم جریانساز و موثر، راه درازی در پیش دارد.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/