«رمانتیسم عماد و طوبا» یک فیلم عصر جمعهای و پر رنگ و لعاب/ کلیشهها همیشه جواب میدهند!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - محمدصالح سلطانی: کلیشهها همیشه جواب میدهند. شاید درخشان نباشند، شاید تجربه نابی نسازند و شاید مخاطب را شگفتزده نکنند، اما در حداقلیترین حالت، کلیشهها میتوانند یک فیلمِ معمولی را سروشکل بدهند. فیلمی که تماشاگر، بعد از دیدنش لبخندی کمرنگ بزند و با حال خوشی گذرا، سالن سینما را ترک کند. «رمانتیسم عماد و طوبا» در محقق کردن این حداقل، موفق است. یک فیلم کلیشهای با داستانی کاملاً قابل پیشبینی که فراز و فرودهای یک عشقِ خوشرنگولعاب را در پیرنگی خطی و ساده، روایت میکند.
نقظهقوتِ فیلم جدید کاوه صباغزاده نه تیم بازیگرانش است، نه سناریو و نه کارگردانی. مزیت رقابتی «رمانتیسم عماد و طوبا» در طراحی صحنه و لباس است. رنگآمیزی باطراوتِ قابها و استفاده از ظرفیت بصری جنگلهای شمال، فیلم را به اثری چشمنواز تبدیل کرده است. غنای بصری فیلم البته آنقدری نیست که ضعف فیلمنامه را از چشم مخاطب پنهان کند.
اگرچه پرداخت متعهدانه و جدیِ فیلم به مسئله حفظ و تحکیم بنیان «خانواده» قابل تحسین و در سینمای ایران غنیمت است؛ اما گرههای داستانیِ فیلم، خیلی زود برای مخاطب لو میروند و پایانبندی فیلم هم سردستیتر از چیزی است که انتظار میرود. نمیدانم میشود اسمش را یک گونه یا زیرگونه گذاشت یا نه؛ اما «رمانتیسم عماد و طوبا» را میتوان یک فیلم «عصر جمعهای» دانست! فیلمی مناسب برای گذرانِ آخرین ساعاتِ آخرِ هفته یک زوج جوان. فیلمی برای یادآوری خوشیهای کوچک زندگی و البته لذتبردن از قابهایی چشمنواز.
«رمانتیسم عماد و طوبا» حرف بزرگی ندارد و برای ادعاهای فلسفی و عمیقی که فقط میشود با پُکِ سیگار قورتشان داد دورخیز نمیکند. حرفِ سادهای را در قالب یک فیلمنامه سرراست با بازیِ مطابقِ انتظاری از هنرپیشههای تلویزیونی، پیش چشم مخاطب میآورد. این فیلم احتمالاً بهجز بخشهای فنی مثل طراحی صحنه و لباس و تصویربرداری، شانس چندانی برای گرفتن سیمرغ ندارد و بعید است در اکرانهای مردمی جشنواره هم مورد استقبال قرار بگیرد. اما در کارنامه کارگردان جوانش، یک قدمِ شاید کوتاهِ رو به جلوست.
انتهای پیام/4139/پ
انتهای پیام/