ابهام در سرنوشت رشته علوم انسانی دبیرستان
مشکلات رشته علوم انسانی در مدارس
وقتی از طرح و تصمیم جدیدی سخن به میان میآید باید در آن رفع مشکل یا ارتقای وضعیتی نهفته باشد لذا این پرسش در مرحله نخست مطرح است که مگر رشته علوم انسانی در مدارس با چه مشکلاتی روبهرو هستند که این نظر مطرح شده است؟دکتر سیدمحمد مرد، مدیر یکی از مراکزپیش دانشگاهی تهران به «اعتماد» گفت: در جلسهای که با چهاربند، مدیرکل آموزش و پرورش داشتیم ایشان ضمن دفاع از این نظر گفتندکه چون دانشآموزان رشته انسانی در کنار رشتههای تجربی و ریاضی در دبیرستان احساس حقارت میکنند باید آنها را تفکیک کرد تا زمینه ارتقای این رشته فراهم شود. این کارشناس مسائل آموزش و پرورش در ادامه گفت: ایشان بر این باورند که این تصمیم در راستای سند تحول آموزش وپرورش است و مدارس فرهنگ میتوانند به این امر کمک کنند و به عبارتی برندی شوند برای ارتقای رشته انسانی در آموزش وپرورش. سیدمحمد مرد همچنین گفت: من به استناد تجربه ٢٠سالهام که به عنوان مشاور، معاون ومدیر در دبیرستانها خدمت کردم میگویم دانشآموزان رشته انسانی تفاوت معناداری با سایر رشتهها دارند؛ این دانشآموزان معمولا پرتحرک هستند و تیمهای ورزشی را در مدارس تحت سیطره خود قرار میدهند و کلاسهای آنها ادارهاش سخت و طاقتفرساست؛ این عده کمتر به مدارس کمک مالی میکنند و در کلاسهای تقویتی و کنکور هم کمترشرکت میکنند. ایشان در ادامه توصیف دانشآموزان این رشته به «اعتماد» گفت: البته باید به این نکته مهم توجه داشت که آنها هوش هیجانی و اجتماعی بالایی دارند و به همین دلیل هم وقتی وارد بازار کار میشوند خیلی موفق هستند چون روابط عمومی بسیار خوبی دارند. نادرشمیعزاده، دبیر ادبیات فارسی که ٢٧سال سابقه تدریس دارد نیز در این رابطه براین باور است که: مشکل اصلی رشته علوم انسانی برمیگردد به نگرش خانواده و جامعه که به طور کلی نسبت به این رشته غافل هستند چراکه دیدگاه مادی غالب شده و بیشتر به دنبال رشتههای پردرآمد هستند و ازسویی وقتی دانشآموزان و والدین آنها میبینند تحصیلکردگان این رشته چه گرفتاریهایی دارند انگیزهای برای انتخاب یا تلاش در این رشته را نخواهند داشت. این دبیر علوم انسانی که ٢٧سال سابقه تدریس پشتوانه استدلال او است، میافزاید: البته مشکلات رشته علوم انسانی چندوجهی است؛ محتوای کتابهای درسی، رفتارهای معلمان و نگاه سنتی جامعه و خانواده و راحت طلبی دانشآموزان همه دست به دست هم داده تا این رشته را به این سرنوشت دچار سازد.
ریشه مشکلات کجاست؟
مادیگرایی والدین، نگرشهای اشتباه خانوادهها و جامعه، رفتارهای معلمان، محتوای کتابهای درسی، انگیزه پایین دانشآموزان و احساس تحقیر در مقابل رشتههای دیگر یا پایین بودن هوش و استعداد آنها، کدام یک دلیل اصلی یا ریشه مشکلات رشته علوم انسانی در مدارس است؟
دکتر مرد در پاسخ به این پرسش گفت: به نظر من هیچ کدام از این موارد ریشه اصلی مشکلات رشته انسانی نیست بلکه ریشه یا علت اصلی را باید در نگاه مسوولان و مدیرانی جستوجو کرد که با ذهنیت مهندسی به علوم انسانی مینگرند. آنها تصور مکانیکی از علوم دارند و با تفکیک اجزای تعلیم و تربیت به دنبال آن هستند تا قطعات سیستم مورد نظر خود را در کارگاههای مورد نظر سفارش بدهند در حالی که تربیت و آموزش وپرورش یک فرآینده پیچیده و درهم تنیده است و نمیشود با نگرش مکانیکی مشکلات آن را ریشهیابی کرد. ابوالفضل رحیمی شاد هم گفت: به نظر من تمام مواردی که گفته شد فرعیات هستند؛ ریشه اصلی مشکلات رشته انسانی این است که چون مفاهیم علوم انسانی برخاسته از سپهر اندیشه و معرفتی جامعه ما نیست فهمی عمومی از آن شکل نگرفته است تا به تبع آن جایگاه مناسبی در جامعه بیابد و گرنه در جوامع توسعه یافته هم درآمد یک پزشک یا مهندس از درآمد یک تحصیلکرده رشته انسانی معمولا بیشتر است اما جایگاه علوم انسانی بالاتر است و این مشکلات در آن جوامع کمتر وجود دارد و کمتر به دیده تحقیر به رشته علوم انسانی و تحصیلکردگان آن مینگرند بنابراین نباید آدرس غلط داد و به دلایل فرعی پرداخت، ایراد جای دیگری است.
ابوالفضل جلیلوند، دبیر زبان انگلیسی که ٢٥ سال از خدمت خود را به تدریس مشغول بوده و علاقه خاصی هم به تدریس دارد و بر این باور است که مهمترین اتفاق آموزشی در کلاس درس و در ارتباط با معلم و شاگرد میافتد، در پاسخ به پرسش فوق و همسو با نظر آقای رحیمی شاد براین باور است که رشتههایی همچون جامعهشناسی و روانشناسی که از جمله رشتههای علوم انسانی هستند در سایر کشورها از بازار کار خوبی برخودارنیستند اما میبینیم با این وجود تحصیلکردگان این رشتهها دارای منزلت و جایگاه خاصی هستند. اسدالله حیرانی که دبیر ادبیات است و میگوید در هرسه مقطع سابقه تدریس دارد و درمناطق روستایی و شهری نیز خدمت کرده است و تجربه تدریس در انواع مدارس عادی، نمونه، شاهد و تیزهوشان را نیز در کارنامه خود دارد و مدتی هم سرگروه ادبیات استان کرمانشاه بوده، با مقایسهای بین کشورما و سایر کشورها میگوید: در کشورهای توسعه یافته اگرکسی در علوم انسانی پیشرفت کند به تناسب این پیشرفت به مدارج بالای علمی و اجتماعی میرسد و به سطح مطلوبی از رفاه و اعتبار مادی نیز دست مییابد و به همین دلیل نیز انگیزه ایجاد میشود تا افراد با استعداد جذب این رشتهها شوند در نتیجه ریشه مشکلات علوم انسانی را در کشورمان باید در اینجا جستوجو کرد.
مهمترین نگرانی منتقدان و مخالفان این طرح
یونس نایبی، معلم بازنشسته و فعال صنفی آذربایجان در این زمینه که چرا با اعلام خبر ممنوعیت ثبت نام رشتههای علوم انسانی در مدارس عادی موجی از نگرانی ایجاد شد به «اعتماد» گفت: بیشتر این نگرانیها به این دلیل است که سالهاست بحثی مبنی بر بومی کردن علوم انسانی مطرح است. این معلم بازنشسته که بیشتر سابقه تدریس در هنرستانها را دارد اما چند سال هم مدیر و معاون بوده، در ادامه میگوید: میدانیم هیچ علمی جدا از شرایط جهانی و در انزوای نسبت به سایر مراکز علمی نمیتواند مورد بررسی قرار گیرد و باید توجه داشت که مکاتب الهی بخشی از علوم انسانی است نه همه آن. سیدمحمد مرد نیز در این رابطه میگوید: برخی به این دلیل نگرانند که علوم انسانی وارداتی است و جامعه ما را تهدید میکند؛ من در پاسخ به این عده که شاید نیتهای خود را پنهان میکنند میگویم مگر سایر رشتهها بومی است؟ مگر ما در رشتههای دیگر آثار ترجمهای کمتر از علوم انسانی داریم؟ پس اگر به دلیل وارداتی بودن علوم انسانی نگران این رشته هستیم باید نگران سایر رشتهها هم باشیم به طور کلی عرصه علمی عرصه دادو ستد حرفهای و دانشگاهی است این گونه به علوم نگریستن نگرانکننده است نه وارداتی بودن آن؛ اگر این گونه باشد کشورهایی نیز که مورد هدف ما هستند برای ورود علوم انسانی نیز باید همین نگرانی را داشته باشند. شمیعزاده هم در این زمینه گفت: به عنوان مثال یک جامعه شناس همچون یک طبیب حاذق به دنبال تشخیص بیماریهای جامعه و درمان است مگر میشود به یک پزشک گفت شما از اطلاعات پزشکی وارداتی استفاده نکنید که خطرناک است و باید پزشکی را بومی کنیم؟! لذا این سخن که علوم انسانی وارداتی است و تهدیدکننده بسیار بیاساس است و در واقع این نگرش ما را در انزوای علمی قرار میدهد.
باید با نگرشی علمی و راهکاری حرفهای به مساله پرداخت
اسدالله حیرانی در پاسخ به این پرسش که پس برای حل مشکلات رشته علوم انسانی در مدارس چه باید کرد؟ گفت: تعلیم و تربیت، یک نظام و سیستم است اگرایرادی وجود دارد به صورت سیستماتیک و جامع باید به آن پرداخته شود و همه اجزای مرتبط و موثر در آن ایراد، دیده و سپس برای حل آن راهکار ارایه شود. در مقوله رشته علوم انسانی باید همه موارد را دید؛ از نیروهای ستادی گرفته تا دبیرانی که در مدارس تدریس میکنند، از کتابهای درسی تا موج اطلاعات رسانهای، از انگیزههای دانشآموزان تا نگرشهای والدین و بسیاری از متغیرهایی که مرتبط با این موضع است را باید دید و مورد مطالعه قرارداد. آن وقت مستند و علمی برای خانوادهها طرح کرد که بدانند این طرح به چه دلایلی مفید است. دکتر مرد نیز معتقد است ایراد اصلی از جنس فرهنگ است. او میگوید: ریشه مشکلات رشته علوم انسانی فرهنگی است و راهکار آن نیز فرهنگی است لذا تا نگرش جامعه نسبت به این رشته اصلاح نشود هر گونه طرحی محکوم به شکست است. با تغییر نام مدارس و تفکیک دانشآموزان انسانی از سایر دانشآموزان و تجمیع آنها، مشکل برطرف نمیشود. با آزمون ورودی نخبگان جذب رشتههای انسانی نخواهند شد. امروز هدایت تحصیلی فقط در دست خانواده و مدرسه نیست الزامها و واقعیتهای جهانی و منطقهای و محلی تعیینکننده سمت و سوی علایق و سلایق و کار و تحصیل است. نوجوان و جوان امروز با اشاره سرانگشتان والدین و معلمان و مربیان مسیر خود را انتخاب نمیکنند، هزاران تابلو و چراغ و علامت دیگر تعیینکننده مسیرزندگی آنهاست. وی افزود: فلسفه تعلیم و تربیت مبتنی بر تلفیق است نه تفکیک و انزوا، تنوع مدارس طرحی ناموفق بوده است و نگاه مکانیکی مهندسانه در تعلیم و تربیت مغایر با اصول علمی و حرفهای است.
تضعیف رشتههای فنی و کاردانش
در مورد مشکلات این طرح در صورت اجرا نظرات مختلفی ابراز شده است. برخی در مقایسه با سایر رشتهها و تاثیر اجرای این طرح بر سرنوشت بقیه رشتهها، معتقدند این گونه نیست که فقط به رشته علوم انسانی نظر داشت و از تاثیر آن بر سایر رشتهها غافل بود. در همین زمینه سحرخیز، معاون سابق وزارت
آموزش وپرورش با اشاره به اینکه نمیتوان به شکل دستوری دانشآموزان را از ورود به رشته علوم انسانی محروم کرد، میگوید: اگر این طرح اجرا شود، دانشآموزانی که از ثبتنام در رشته علوم انسانی محروم میشوند باید به سمت رشتههای فنی و کاردانش بروند و از آنجایی که برخلاف میل خود در هنرستانها ثبتنام خواهند کرد شاهد تضعیف رشتههای فنی و کاردانش خواهیم بود هر چند در سیاستهای ابلاغی برنامه ششم توسعه تاکید شده است، سهم دانشآموزان دوره متوسطه در آموزشهای فنی و حرفهای افزایش یابد اما به چه قیمتی قرار است رشتههای فنی و حرفهای گسترش یابند.
حلقه مفقودهای به نام مشاوره و هدایت تحصیلی
اگرچه در طرح مدارس فرهنگ برای رشته علوم انسانی تفکیک این رشته از سایر رشتهها و اختصاصی کردن مدارس این رشته، راهکار ارتقای آن دانسته شده است اما برخی ریشه مشکلات این رشته و سایر رشتهها را در ضعف نظام مشاورهای و هدایت تحصیلی میدانند. در همین زمینه یکی از مسوولان سابق
آموزش وپرورش به رسانه گفته: سالهاست بحث توزیع متوازن رشتهها مطرح است. این موضوع باید مبتنی بر نظام جامع هدایت تحصیلی باشد و اگر به نظام فعلی هدایت تحصیلی اکتفا شود، اشتباه است. در نظامنامه هدایت تحصیلی فعلی رشته ریاضی فیزیک یکهتاز است و به شاخه فنی و حرفهای و علوم انسانی توجه نشده است. هدایت تحصیلی فعلی به بحث استعدادسنجی و رغبتسنجی توجه ندارد و مشاوران مدارس توانمندی لازم را برای هدایت تحصیلی دانشآموزان ندارند. یکی از مشاوران کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم گفته: نظام جامع هدایت تحصیلی آنقدر موثر است که آموزش عالی و بازار اشتغال کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. هماکنون شاهد تاثیر توزیع نامتوازن رشتهها در بازار کار هستیم، بیشترین بیکاران را دانشآموختگان رشتههای علوم انسانی و علوم پایه تشکیل میدهند.
یکی دیگر از مدیران سابق آموزش و پرورش هم در این زمینه معتقد است: یکی از زیرنظامهای اصلی سند تحول بنیادین که باید مورد توجه قرار بگیرد تا نظام جدید آموزش و پرورش به اهداف تعیین شده برسد، توجه به بحث هدایت تحصیلی است و باید به گونهای پیش برود که تمام دورههای تحصیلی را تحت پوشش قرار دهد یعنی از دوره ابتدایی دانشآموزان برای آینده کشور آماده شوند و سازوکارهای لازم از جمله خدمات مشاورهای و هدایت تحصیلی در دوره متوسطه اول و دوم اجرایی شود.
در مدارس فرهنگ علوم انسانی هزینهای دریافت نمیشود
یکی از واکنشهای منفی به این موضوع از سوی والدین به دلیل نگرانی از تحمیل هزینه بر خانوادههاست، در این زمینه هم اظهارنظرهای متناقضی از سوی مسوولان صورت گرفته. ثقفی رییس اداره اطلاعرسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش تهران در این ارتباط به رسانهها گفته بود: هزینههای مرتبط با این مدارس سرمایهگذاری است که در
آموزش و پرورش انجام خواهیم داد و خانوادهها متحمل هزینهای نخواهند شد. اما در یک اظهارنظر دیگری رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، دریافت هزینه از اولیا را رد نکرده و گفته بود: این کار بر اساس آنچه بنده کنترل کردم صرفا در راستای افزایش کیفیت انجام میشود و حتما به نفع بچهها خواهد بود. وی در پاسخ به این پرسش که «اگر این مدارس از مردم پول دریافت کنند مشکلی ایجاد نخواهد کرد؟»، گفته: اکنون فرهنگ در تهران حدود ١٢ مدرسه دارد که فقط دو مدرسه آن غیردولتی است.
اظهارات متناقض و ابهامات نگرانکننده
روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش: آنچه که تحت عنوان «ممنوعیت تحصیل دانشآموزان در مدارس عادی دولتی در رشته علوم انسانی» منعکس شده به هیچوجه از سیاستهای کلان وزارت آموزش و پرورش نبوده و برنامهها و سیاستهای کلان این وزارتخانه و هرگونه تغییر در آنها صرفا توسط وزیر آموزش و پرورش یا مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی این وزارتخانه به صورت رسمی در اختیار عموم قرار میگیرد.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش: آموزش و پرورش شهر تهران با توجه به توزیع دانشآموزان در بین رشتههای تحصیلی مختلف تصمیم گرفت تا از سال تحصیلی آینده ثبتنام علاقهمندان به رشته علوم انسانی صرفا در مدارس فرهنگ انجام شود و این روند در کل کشور اجرا نمیشود.
سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران: برنامهای که هماکنون آموزش و پرورش شهر تهران ارایه کرده این است که از ظرفیت مدارس دولتی فرهنگ که قدمتی ١٥ ساله دارند و آموزش خاص علوم انسانی را انجام میدهند، استفاده شود. برهمین اساس مدارس فرهنگ در سطح شهر تهران از ١٢ مدرسه موجود به تعداد ٤٠ مدرسه افزایش مییابد.
سحرخیز یکی از معاونان سابق وزارت آموزش و پرورش بیان کرد: الزام دانشآموزان به ثبتنام در مدارس فرهنگ، تنوع مدارس را گسترش میدهد و از این به بعد شاهد ایجاد نوع جدیدی از مدارس ویژه علوم انسانی خواهیم بود. در دبیرستانها باید تمام کلاسهای شاخه نظری وجود داشته باشد و علوم انسانی نیز باید جزو رشتههای ارایه شده باشد.
محمدمهدی زاهدی، رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی: خوشبختانه دبیرستانهای فرهنگ که اکثر آنها دولتی است و ١٠٠ درصد دانشآموز علوم انسانی جذب میکند، جای خوبی برای حضور دانشآموزان است.
انتهای پیام/