«حراج تهران»؛ حکایت مظلومیت فرهنگ/ ردپای مشکوک مدیران سابق وزارت ارشاد در معاملاتی که بوی پولشویی میدهند
بهگزارش خبرنگار حوزه هنرهای تجسمی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «حراج تهران ابتکاری است فرهنگی ـ اقتصادی در پاسخ به استقبال فزاینده از آفرینشهای هنری و یک فرصت منحصر به فرد برای دستیابی به شاخصترین آثار هنر مدرن و معاصر ایران در شرایطی مطلوب و مطمئن». این تعابیر دلانگیز، فاخر و هنرمندانه که در سایت رسمی حراج تهران و در بخش مربوط به شرایط خرید و فروش درج شده، میتواند برای هر ناظری تداعیکننده یک اقدام فرهنگی برای حمایت اقتصادی از هنرمندان باشد. اما آنچه در حقیقت ماجرا و در طول سیزده دوره برگزاری این رویداد رخ داده، با این درِ باغ سبز نشاندادن و عبارتهای فریبنده کاملاً متفاوت است.
سیزدهمین دوره حراج تهران جمعه بیست و ششم دیماه در شرایطی برگزار شد که برخلاف چهار سال گذشته، آثار هنر مدرن و معاصر ایران در کنار هم برای فروش ارائه شدند.توضیح این که از خرداد سال 1391 و اولین دوره حراج تهران تا تا خرداد سال 1395، این رخداد به صورت سالانه برگزار میشد. اما از سال95 هتل پارسیان تهران دوبار در سال شاهد چکش خوردن آثار در قالب حراج تهران شد. در این روال جدید، آثار کلاسیک و مدرن در تیرماه هر سال و آثار معاصر در نوبت دوم حراج و در دیماه عرضه میشدند.
سیزدهمین حراج در زمستان کرونایی
امسال شیوع ویروس کرونا برگزاری حراج تهران در نیمه اول سال را منتفی کرد؛ در حالی که به نظر میرسید برگزاری این رخداد در زمستان 99 نیز امکان پذیر نباشد، اما در آخرین جمعه اولین ماه زمستان 1399 باز هم این حسین پاکدل بود که به عنوان مجری حراج تهران، چکش فروش آثار هنری را این بار در دو بخش مدرن و معاصر بهطور همزمان بر میز کوبید.
در سیزدهمین حراج تهران در مجموع ۲۲ اثر بالاتر از یک میلیارد تومان چکش خورد؛ ۱۹ اثر از ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان، ۵۷ اثر بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان و ۱۱ اثر زیر ۱۰۰ میلیون تومان به فروش رسیدند و یک اثر از منصور قندریز نیز فروخته نشد تا در نهایت مجموع فروش این دروه به رقم خیرهکننده ۸۷ میلیارد و ۹۴۲ میلیون تومان برسد.
رکورد فروش سیزدهمین دوره حراج تهران به اثری با عنوان «خاطرات امید» از آیدین آغداشلو رسید. این اثر به قیمت 12 میلیارد تومان به فروش رسید تا رکورد فروش اثری از سهراب سپهری با فروش ۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیونتومان در دوره نهم را بشکند.
در بین خریداران آثار هنری حراج تهران، گاه نامهای آشنایی به چشم میخورد که اتفاقاً همه آنها در ادوار مختلف سابقه مدیریت فرهنگی و هنری داشتهاند.
این آمار و ارقام در نگاه اول میتواند موجبات خرسندی فعالان وادی هنر و متولیان دولتی و غیردولتی این عرصه را فراهم کند؛ چهاینکه ضعف چرخه اقتصاد هنر از دههها قبل به عنوان یک معضل بزرگ جامعه هنری ایران را آزار میداد. اما همانطور که اشاره شد باید به لایههای پنهان این قیمتگذاریها نیز اشاره کرد.
حاشیههای همیشگی و شایعات قوی اما بیپاسخ
حراج تهران از همان اولین دوره شکلگیری خود با حاشیه و ابهامآفرینیهای متعدد همراه بود. از شایعه فروش آثار تقلبی و کپی گرفته تا قیمتگذاریهای غیرواقعی و پرداختهای نجومی و البته دستهای پشت پردهای که از برگزاری این رویداد به شکلی نامشروع منتفع میشوند. در بین خریداران آثار هنری، گاه نامهای آشنایی به چشم میخورد که اتفاقاً همه آنها در ادوار مختلف سابقه مدریت فرهنگی و هنری داشتهاند.
شفاف نبودن روند خرید و فروش، فقدان مکانیزم کارشناسی محک اصالت آثار و روشن نبودن منابع مالی خریداران، باعث شده تا روز به روز بر ابهامات حراج هنری تهران افزوده شود. امسال و در شرایطی که به خاطر کرونا انتظار میرفت قیمتها کاهش یابد و یا افزایش جزئی داشته باشد، شاهد طرح رقمهای نجومی برای آثار هنری بودیم. از سوی دیگر رکورد فروش نیز توسط چهرهای شکسته شد که در چند ماه اخیر در مظان اتهامات اخلاقی از سوی برخی مدعیان ناشناس یا شناختهشده قرار گرفته بود.
هنرمند جنجالی که رکوردشکن شد
فارغ از صحت و سقم این ادعاها، چنین فضایی میتوانست آیدین آغداشلو را برای مدتی به حاشیه ببرد و یا استقبال از آثار او را در این دوره از حراج تحتتأثیر قرار دهد، اما آن چه در عمل اتفاق افتاد برعکس همه مناسبات مألوف در همه جای دنیا بود!
در شرایطی که به خاطر کرونا انتظار میرفت امسال قیمتهای پیشنهادی برای آثار هنری کاهش یابد، شاهد طرح رقمهای نجومی در حراج تهران بودیم
از آغداشلو دو اثر در حراج ارائه شد که گرانترین اثر با کمینه و بیشینه یک میلیارد و 200 میلیون تومان تا یک میلیارد و 600 میلیون تومان ارزیابی شده بود و در نهایت به قیمت بیش از 10 برابر کمینه و به مبلغ 12 میلیارد تومان به فروش رسید تا رکورد فروش اثر در حراج تهران را بزند.
همچنین اثر دیگر آغداشلو به قیمت 600 میلیون تومان فروخته شد. این اثر یک نقاشی دولته با عنوان «خاطرات امید» از مجموعه «خاطرات انهدام» بود؛ این در حالی است که در روزهای اخیر تصویری در بین کاربران فضای مجازی دست به دست میشود که بر مبنای آن گرانترین اثر سیزدهمین حراج تهران را کپی از روی یکی از آثر «پیرو دلا راچنسکو» با نام «دوک و دوشس» میدانستند.
سایه سیاه پولشویی بر سر یک حراج هنری
شائبه «پولشویی» نیز یکی از جدیترین مواردی است که در سالهای اخیر همزاد حراج تهران بوده اما ابهامات مربوط به این قضیه هیچگاه به صورت روشن توسط متولیان برگزاری این حراج روشن نشده است. علیرضا سمیعآذر مدیر حراج تهران در گفتگویی که در سال 1397 با «مهر» داشته درپاسخ به این شایعه گفته است: «رقمهایی که در حراج تهران مبادله میشود به هیچ وجه قابل مقایسه با ارقام پولشویی نیست. رقم فروش در نهمین حراج تهران 31 میلیارد تومان بود که بیش از 63 خریدار آن را پرداخت کردند و بالاترین خرید توسط یک نفر حدود پنج میلیارد تومان بود و این رقمی است که با آن میشود خیلی چیزهای دیگر را خریداری کرد و لازم نیست جلوی چشمان همه اثر هنری بخرد».
او همچنین در یک فرار به جلوی آشکار افزوده: «پولشویی مربوط به افرادی است که پول و سرمایه کثیف دارند که از راههایی مثل فروش اسلحه، مواد مخدر و دیگر مصادیق مجرمانه به دست آمده است، اما خریداران آثار هنری جزو فرهیختهترین افراد متمول جامعه ما هستند. افرادی که پولشویی میکنند به راحتی و پنهانی میتوانند پول خود را صرف خرید ملک، جواهر، اتومبیل و... کنند و هیچ کسی هم از این خرید چیزی متوجه نمیشود. شما تا به حال شده به آژانسهای املاک مراجعه کنید و در مورد خریداران و فروشندگان ملکهای دهها میلیاردی سوال کنید؟».
یک حراج خصوصی و حضور مدیرانی با سابقه فعالیت دولتی!
پولشویی و وجود دستهای پشتپرده، زمانی پررنگ میشود که بدانیم حراج تهران هیچگاه از حضور مدیران وقت یا سابق دولت خالی نبوده است. اگرچه این رویداد هنری ـ تجاری به اقتضای ماهیت خود باید کاملاً خصوصی باشد، اما از همان ابتدا با حضور مقامهای رسمی دولتی مخصوصاً وزارت ارشاد برگزار میشد؛ از جمله علی مرادخانی معاون هنری وقت وزارت ارشاد، مجید ملانوروزی مدیر وقت مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و البته احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران که معمولاً در این سالها پای ثابت حراجهای تهران بودهاند.
مرتضی کاظمی معاون هنری وزارت ارشاد در دوره اصلاحات و سید محمد بهشتی مدیر عامل بنیاد فارابی در سالهای 1362 تا 1373 و رئیس سازمان میراث فرهنگی در سالهای 1376 تا 1383 نیز از دیگر چهرههای مطرح رویداد حراج تهران هستند که در گذشته یا هنگام برگزاری حراج مشاغل دولتی در وزارت ارشاد داشتهاند، ضمن این که علیرضا سمیعآذر در مقام مدیر حراج تهران نیز خود از سال 1376 تا 1384 و در دولت اصلاحات رئیس موزه هنرهای معاصر بود.
آفت سرمایههای مشکوک بر درخت تناور هنر
با اینکه مجوز برپایی این حراج از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر میشود، اما به نظر میرسد مدیران محافظهکار این وزاتخانه به دلایل نامعلوم ترجیح دادهاند که در این سالها نسبت به حواشی و شایعات مطرح شده واکنش گفتاری یا رفتاری خاصی نداشته و معمولاً به تکذیبهای گاه و بیگاه از سوی مدیران ردهمیانی بسنده کنند.
با اینحال گسترش و تعمیق این ابهامات آنقدر زیاد شده است که بگوئیم علاوه بر متولیان هنری، نهادهای نظارتی نیز باید وارد این ماجرا شده و به این فضاسازیهای مبهم رسیدگی کنند.
مجموع فروش سیزدهمین حراج تهران که بیست و ششم دیماه برگزار شد، ۸۷ میلیارد و ۹۴۲ میلیون تومان شد
در سالهای اخیر، ورود سرمایههای بیحساب به بخشهای مختلف هنری از جمله تولیدات سینمایی و اجرای تئاتر باعث شد تا بخشی از این عرصهها درگیر پدیده سرمایههای مشکوک شوند. این فرایند در بلندمدت به کیفیت و اعتبار هنر و هنرمندان لطمه زد. وقتی ردپای برخی متهمان در پروندههای فساد اقتصادی در پروژههای سینمایی و شبکه نمایش خانگی پیدا شد، فضای سنگینی علیه فعالان عرصه هنر و فرهنگ شکل گرفت و به اعتبار آنها بهشدت لطمه زد.
به اینترتیب باید به سیاهه سرمایههای مشکوک سینما، تئاترهای لاکچری با سرمایهگذاران مشکوک و مافیای کاغذ و چاپ باید ابهامات مربوط به حراج تهران و فروش آثار تجسمی را نیز اضافه کرد. سیاههای که هرروز سنگینتر و سیاهتر میشود و در این میان دو قربانی مظلوم دارد که همانا فرهنگ و هنر این مملکت دیرپا و زخمدیده است.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/