حمله به کنگره پایانی بر توهم استثنایی بودن آمریکاییها/ در کجای جهان پلیس برای مهاجمان فرش قرمز پهن میکند؟!
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا از هیل، اعتراض به نتیجه انتخابات در برخی از کشورها و حتی اشغال ساختمانهای مهم دولتی، قضایی و قانونگذاری که در بعضی از نقاط جهان به انقلاب رنگی مشهور شدهاند در آمریکا بهگونهای رقم خورد که حتی خبرنگاران خبره حاضر درصحنه هم نتوانستند نامی برای حمله معترضان به کپیتول هیل بیابند زیرا نه عملکرد و گفتههای معترضان مانند گونههای مشابه انقلابهای رنگی بود نه نیروهای محافظ کنگره عزم یک پلیس بازدارنده و تنشزدا را در خود داشتند.
حمله به کنگره نه جنبش، نه انقلاب و نه کودتا بود بلکه واقعیت عریان آمریکا بود
انتخابات سوم نوامبر و حوادث بعدازآن مخصوصا حمله حامیان ترامپ به کنگره در چهارشنبه هفته گذشته همه آبرویی را که سالها آمریکاییها بهزعم خود در توهم دموکراتیکترین کشور جهان به دست آورده بودند به باد فنا داد.
جهانیان، انگشت حیرت به دهان، سعی بر آن داشتند که بفهمند چه اتفاقی در کنگره در حال جریان است و خبرنگاران نمیدانستند نام این حمله را انقلاب بگذارند یا کودتا.
بهصورت نرمال، تظاهرکنندگان غیرمسلح و عمدتاً صلحطلب یک ساختمان دولتی را برای اعتراض به نتایج انتخابات اشغال میکنند تا به اهداف خود برسند. ناظران رسانهای و تحلیلگران سیاسی به این حرکتها انقلاب رنگی می گویند اما اتفاقی که در کپیتول هیل(ساختمان کنگره) افتاد بسیار با حالت نرمال تفاوت داشت.
بیشتر بخوانید:
سال 1986 در فیلیپین باشد یا سال 2004 در اوکراین، تظاهرات گسترده علیه تقلب در انتخابات معمولاً علیه رهبران تمامیتخواهی صورت گرفت که به قدرت چسبیده بودند یعنی تظاهرات مردمی بود و علیه فردی بود که در قدرت است و میخواهد به هر وسیلهای شده در قدرت بماند اما در ششم ژانویه اصلاً اوضاع به گونه دیگری بود. کسی که در قدرت بود تظاهرات را به راه انداخته بود تا در قدرت باقی بماند.
هیچکدام از دلایلی که مردم را در فیلیپین یا اوکراین به اشغال یک مرکز دولتی واداشت در تظاهرات معترضین و حمله آنها به کنگره دیده نمیشد. ترامپ به نتیجه انتخابات در دادگاههای ایالتی و دیوان عالی شکایت کرده بود و شکستخورده بود. رسانهها هم از صحت انتخابات سخن رانده بودند یعنی اصلاً تحولات کنگره پایگاه رسانهای نداشت و خبری از تقسیم ناعادلانه آرای الکترال یا ممانعت از دادن رأی گزارش نشده بود که بخواهد ترامپ و حامیانش را تهییج کند تا دست به اعتراض بزنند. به عبارتی رفتار معترضان با هیچ استانداردی مطابقت نداشت و مخصوص خود آمریکاییها بود.
از طرفی، عکسالعمل پلیس هم دیدنی بود. با اینکه صحبت از تعداد زیاد و توان نیروهای پلیس ساختمان کنگره است این واضح بود که پلیس عزم کافی برای اقدام محکم علیه شورشیانی که کنگره را برای چند ساعت به تصرف درآوردند درخود نداشت. جنبشهای اعتراضی واقعی بهندرت از چنین همکاری مأموران برخوردار هستند. برای مثال به سبعیت و توحشی که در قبال تظاهرات "زندگی سیاهپوستان ارزش دارد" در سال 2020 شد نگاه کنید تا تفاوت را درک کنید. در ششم ژانویه پلیس زیر پای تظاهرکنندگان فرش قرمز پهن کرد تا ساختمان کنگره را به اشغال درآورند.
هنگامیکه ما این تظاهرات را مردمی نمیدانیم بهتر از برچسبهایی که رسانههای بینالمللی و آمریکایی سعی داشتند به معترضان بزنند هم آگاه شویم. دو مورد از این برچسبها که بسیار استفادهشده تروریسم و کودتا بودند که البته هیچکدام هم نمیتوانند معنی اتفاقی که رقم خورد را در خود داشته باشند.
حنای دموکراسی خواهی در آمریکا دیگر رنگ ندارد
بسیاری میگویند که تروریسم یعنی استفاده از خشونت برای ترساندن یک جامعه یا یک گروه برای دستیابی به یک هدف سیاسی خاص. البته این واقعیت است که بخشی از این موضوع در حادثه کپیتول اتفاق افتاد. هرچند تظاهرکنندگان درصدد ترساندن اعضای کنگره بودند تا رأی الکترال جو بایدن را تأیید نکنند اما هر ترساندنی تروریسم حساب نمیشود.
بهصورت مشابه، کودتا دانستن تحولات روز چهارشنبه در کپیتول هیل هم کمی بزرگنمایی است. کودتا تقریباً هرگز به دست مقامات اجرایی صورت نمیگیرد و بیشتر مواقع این مقامات اجرایی هستند که در کودتا هدف قرار میگیرند.
پس حادثه کنگره چه بود؟ آن حادثه با اعتراض حیات یافت و به شورش ختم شد. از همه مهمتر، حادثه روز ششم ژانویه مانند یک آگهی بود که میخواست به جهان مخصوصا به آمریکاییها بگوید که علیرغم نمایش استثنایی بودن آمریکا، این کشور یک تجربه عمیقاً معیوب، خیلی معمولی و حتی بدلی از دموکراسی است.
در توجیه حمله به کنگره، بایدن گفت: این چیزی نیست که ما هستیم. اما حقیقت پشت ابر نمیماند و نمیشود آنها را پنهان کرد و روزی خواهد رسید که حنای بایدن هم مثل حنای ترامپ رنگی بر خود نداشته باشد.
انتهای پیام/4155/
انتهای پیام/