سرنخهایی از سقوط جمعیت در ایران
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، طی 50سال گذشته و بهدنبال نمایان شدن آثار و تبعات کاهش شدید نرخ رشد جمعیت در بسیاری از کشورها، خصوصا کشورهای اروپایی و آمریکایی و ادامه رشد جمعیت در کشورهای شرقی و کمتر توسعه یافته و در پی تبدیل شدن جمعیت به یکی از مولفههای بسیار راهبردی قدرت و تمدن، دوره نوینی از سیاستهای چندگانه جمعیتی در جهان آغاز شده است.
در این دوره برخی کشورهای غربی، سیاستهایی دوگانه را در موضوع جمعیت جهان پیش گرفتند و در حالی که کشورهای کمتر توسعهیافته را بهوسیله سازمانهای بینالمللی به کنترل جدی جمعیت ترغیب میکردند خود در کشورهایشان، سیاستهای تشویقی مهمی را برای ترغیب مردمشان به فرزندآوری در پیش گرفتند.
کارشناسان معتقدند این سیاستهای دوگانه و چندگانه بینالمللی در موضوع واحد جمعیت، خبر از وقوع یک جنگ جهانی تمامعیار اما کاملا خاموش در موضوع جمعیت و در گستره جهانی دارد. بسیاری از نظریهپردازان جهانی علم اقتصاد، جمعیت را مهمترین مؤلفه و موتور محرک اقتصاد اعلام میکنند و از طرفی برای برخی از کشورهای پرجمعیت جهان، نسخه کاهش جمعیت برای توسعه اقتصاد پیچیده میشود و دائما خطر کاهش منابع غذایی و کشاورزی بزرگنمایی میشود.
همچنین تئوریهای امنیت بر پایه جمعیت در کرسیهای علمی غرب مطرح و تدریس میشود و از طرفی حجم تراکم جمعیت در برخی کشورهای جهان عامل ناامنی و بینظمی اجتماعی معرفی و نمایانده میشود به همین دلیل ما در عصر نوینی از سیاستهای جمعیتی چندگانه قرار گرفتهایم که اصطلاح «جنگ جهانی جمعیت» اصطلاح بسیار گویایی برای معرفی این دوره است.
کشورهای توسعهیافته و برخی کشورهای در حال توسعه این زنگ خطر را برای خود به صدا در آوردهاند که با پایین آمدن بیش از حد نرخ رشد جمعیت و پیر شدن آن، نرخ زاد و ولد آنچنان پایین آمده است که در آینده قادر به جبران آن نخواهند بود و باعث انحطاط اجتماعی و روند کاهشی جمعیت آنها خواهد شد.
به همین دلیل این کشورها بهتازگی مشوقهای بسیاری را برای افزایش جمعیت و تولد نوزادان در نظر گرفتهاند اما همچنان به تشویق کاهش جمعیت در کشورهای دیگر ادامه میدهند! برای فهم ماهیت و علل وقوع «جنگ جهانی جمعیت» باید به واقعه اجتماعی بزرگی که در اوایل نیمه دوم قرن بیستم از غرب و خصوصا آمریکا شروع شد و مانند طوفانی مخرب تمام کشورهای صنعتی را درنوردید اشاره کرد؛ این واقعه، فاجعه انقلاب جنسی در غرب است.
در کشور ما اما بحران امرو کاهش جمعیت بهدلیل تحمیل سیاستهای غلط جمعیتی و پیگیری سیاست «تحدید نسل» توسط مسوولان ارشد کشور از اواخر دهه60 و برآورد غلط وزرای بهداشت و معاونان این وزارتخانه بوده است.
برنامه محدود کردن جمعیت و تنظیم خانواده در ایران با این کلیشه غلط آغاز شد که کاهش جمعیت برای مردم مفید است. از سال1368 برنامه کاهش موالید آغاز شد، در آن زمان بهطور میانگین در هر خانواده حدود هفت فرزند وجود داشت؛ در آن زمان ضرورت کاهش جمعیت تشخیص داده شد، برنامه مدون بر این بود که طی 23سال این تعداد فرزند به چهار فرزند در خانواده برسد اما در سال1373 نرخ باروری میانگین چهار فرزند در هر خانواده محقق شد؛ بنابراین شیب نزولی نبود بلکه نوعی سقوط بود.
میزان رشد سالانه جمعیت کشور طبق آخرین سرشماری در سال1395 به حدود 1.24درصد رسید بهگونهای که رقم مذکور حاصل یک روند بلندمدت کاهشی در دهههای اخیر است و طبق آخرین آمار سال1398، میزان رشد طبیعی جمعیت به رقم 0.89درصد رسیده است بهگونهای که ایران طی 30سال آینده با این روند جمعیتی، به یکی از پیرترین کشورهای دنیا تبدیل خواهد شد.
این روزها که خبر استعفای معاونان وزارت بهداشت به سوژه داغ رسانهها تبدیل شده. خبری منتشر شده مبنی بر اینکه یکی از بانیان پیگیری جدی کاهش جمعیت کشور و تحدید نسل ایرانیان در دهه60 آقای رضا ملکزاده، معاون مستعفی تحقیقات وزارت بهداشت و وزیر وقت بهداشت دولت هاشمی بوده است.
دفاع همهجانبه ملکزاده از سیاستهای تجویزی سازمان جهانی بهداشت در کاهش جمعیت ایران و اختصاص بودجه کلان برای پیگیری و اجرای سیاستهای تحدید نسل در اواخر دهه60، بحران جمعیتی امروز کشورمان را رقم زده تا ایران برای سالهای آتی با یکی از جدیترین و بزرگترین بحرانهای خود در یک صد سال اخیر دستوپنجه نرم کند.
منبع: روزنامه صبحنو
انتهای پیام/
انتهای پیام/