20 نکته مهم از حجت الاسلام کاشانی درباره شهادت حضرت زهرا(س) و موضوع وحدت
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - علی ترابی؛ پنج شنبه هشتم آبان گفتگویی مناظره بین حجت الاسلام حامد کاشانی و حسین دهباشی با موضوع شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و کیفیت آن و منابع تاریخی آن در مجموعه سرچشمه تهران برگزار شد.
این گفتگو گرچه کاملا شیعی بود، اما از آن صحبتهای حجت الاسلام کاشانی در آن بسیار مهم و البته قابل استناد بود. حجت الاسلام کاشانی به عنوان یکی از محققان با دانش در حوزه تاریخ اسلام به شمار میرود و تسلط او بر این مباحث صحبتهای انجام شده توسط او را بسیار شنیدنی میکند. برای سهولت دسترسی به صحبتهای مطرح شده در این گفتگو و البته ثبت شدن آن در تاریخ، گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا نسبت به پیاده کردن این صحبتها اقدام کرده است. این صحبتها مطابق آنچه در ادامه آمده است در .... دسته تقسیم بندی شده است.
بخش اول: اثبات در داشتن منازل در مدینه در زمان صدر اسلام
1- تهدید به احتراق خانه نخستین نشانه در داشتن آن است
همان طور که خود آقای دهباشی گفتهاند تاریخ را فاتحان نوشتهاند و باید در لابلای کتب فاتحان به اشارات و یا حتی قرائن اکتفا کرد. نقلی در منابع روایی و تاریخی داریم که یکی از مسئولین ارشد سقیفه تهدید به احراق داشته آن هم نه خود امیرالمومنین بلکه حضرت زهرا (س) را، اگر من ببینم عدهای به خانه شما آمده و نشسته و بیعت نمیکنند، من خانه را روی سر شما آتش میزنم. سند این روایت معتبر است و از شخص اصلی سقیفه هم هست. خود همین نشان میدهد که اگر خانه در نداشت که اساسا تهدیدی صورت نمیگرفت به راحتی میآمدند داخل خانه.
همین تهدید به آتش زدن را کسی نمیتواند تحمل کند، که مثلا فرض بفرمایید کسی بگوید من میآیم خانه را روی سر مادرت آتش میزنم. تهدید به احتراقِ منزلی که پیامبر در آن رفت و آمد داشته برای جمیع شیعیان و اهل تسنن مورد اتفاق است و طبیعتا شیعیان نسبت به شهادت حضرت زهرا (س) ادعاهای اضافهای هم دارند که ممکن است طرف مقابل نپذیرد؛ اما تهدید کردن را همه صحیح میدانند و نه فقط نقل کرده باشند.
2- گفتاری از سران خلیفه در لحظات پایانی عمر درباره بسته بودن در خانه
کتاب احادیث المختاره نوشته ضیا مقدسی، در احوالات ساعات مرگ یکی دیگر از مسئولان ارشد سقیفه میگوید، در آن زمان مدام تاسف میخورد و میگفت کاش این کار را نمیکردم و ای کاش درب خانه فاطمه را به زور نمیگشودیم. در این متن آمده که حتی اگر برای جنگ به روی من بسته و قفل شده بود. پرده که اساسا اغلاق و بستن و قفل ندارد.
3- قهر حضرت زهرا با سران خلیفه نشان میدهد موضوع کوچکی رخ نداده
در کتاب صحیح بخاری نقل شده، حضرت فاطمه زهرا سلام ا... علیها قهر میکنند، خب اگر مسئله کوچک بود، حضرت زهرا به عنوان مادر امت اسلامی در شرایط بحران عظیم بعد از پیغمبر باید به گونهای مسئله را لاپوشانی و حل میکرد و اصطلاحا مادری میکرد. اما ایشان میبینند که نه اتفاق عظیمی افتاده و خطر مهمی جامعه اسلامی را درگیر کرده است، لذا ایشان قهر میکنند و بر آن فرد حاضر در سقیفه بشدت خشمگین شده و دیگر با او سخن نگفتند تا از دنیا رفتند. در صحیح بخاری آمده که حضرت زهرا از دنیا رفتند و شبانه دفن شدند و اجازه نداند آن فرد اول حاضر در سقیفه در نماز شرکت کنند.
4- البته مسئله فقط یک در نیست!
من میخواهم بگویم مسئله فقط یک در نیست، در منابع ما و در امالی شیخ طوسی آمده، عباس عموی پیامبر برای دیدن اوضاع حضرت زهرا آمد و گفت، بگذارید مردم بیایند و در تشییع فاطمه شرکت کنند و یک آشتی ملی رخ دهد، تا مسئله را حل کنیم. اینجا امیرالمومنین فرمود، فاطمه زهرا اجازه نداده و وصیت کرده به اینکار. در جای دیگری داریم که حضرت زهرا به امیرالمومنین میگوید اگر تو نمیتوانی اینکار را انجام دهی من به شخص دیگری بگویم. من اجازه نمیدهم آن افراد در تشییع من شرکت کنند.
یعنی حضرت زهرا سلام ا... علیها خودش مانع است که این مسئله تمام بشود، چرا که میداند تاریخ را فاتحان مینویسند. در ماجرای کربلا که سید الشهدا در اوج مظلومیت به تنهایی و با تشنگی و همراه با زن و بچه به شهادت و اسارت رسیدند، ابن تیمیه که طرفدار بنی امیه هست مینویسد، فسادی که حسین ایجاد کرد در تاریخ اسلام نظیر ندارد! یعنی به جای تخطئه قاتل و امر، مقتول را تخطئه میکنند.
شیخ طوسی میفرماید، المشهور لا خلاف بین الشیعه یعنی اینکه بین شیعیان اختلافی در آن نیست، این است که یکی از آن افراد اصلی در سقیفه لگد زد به بدن مطهر حضرت زهرا سلام ا... علیها و او را سقط کرد. حالا اینکه در باشد یا نباشد، در اصل موضوع شهادت حضرت زهرا (س) تفاوتی ایجاد نمیکند. مثل اینکه درباره قاتل امام حسین (ع) برخی میگویند، شمر بوده، برخی میگویند خولی و برخی سنان یا دیگران. حال اگر یک نفر بیاید و بگوید که مثلا خولی یا سنان اصلا در کربلا نبوده که در اصل شهادت امام حسین علیه السلام خللی وارد نمیشود.
اینجا هم همین است، میفرماید مشهور است و بین شیعیان درباره آن اختلاف نیست که حضرت زهرا از آن فرد لگد خورد. در کتاب کامل الزیارات هم داریم که تموت بهذا الضرب، یعنی با همین لگد شهید شد. خب این منابع ماست تا سنت شیعی و زیارتنامههایی که مفصلا درباره آن صحبت خواهم کرد. پس اینکه بگوییم در نبوده یا میخ نبوده، نافی شهادت نیست و اگر در نبوده، که بوده لگد بوده است.
5- سندی قرآنی درباره در داشتن خانههای مدینه
آیهای در قرآن میگوید «أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ» یعنی فقط از خانههایی میتوانید و بروید چیزی بخورید که کلید آن را داشته باشید. جایی که از حقیقت صحبت میکنیم نیازی به مجاز نداریم. معنای حقیقی کلید، کلید است و معنای حقیقی باب هم در است و در هیچجایی از تفسیر قرآن، کلید را به اجازه گرفتن تفسیر نکردهاند.
6- توصیخ پیامبر درباره قفل کردن درها
در روایتی که در کتاب صحیح بخاری نقل شده است، جابر عبدا... انصاری میگوید، پیامبر فرمود، «فاغلقوا الابواب» یعنی درها را ببینید. خب این یعنی چه؟ یعنی پردهها را بکشید؟ در ادامه فرمودهاند و ذکر اسم ا... لا یفتح باب مغلقاً. پیامبر توصیه میکردند و فرمودند درها را ببندید، در اگر قفل باشد دیگر به این راحتی باز نمیشود. خب واضح است که از در، قفل و کلید صحبت میشده است.
7- وقتی همسر پیامبر پشت در قفل شده خانه منتظر ماند
در روایت دیگری در معجم طبرانی در روایتی از حفصه همسر پیامبر آمده که، «وجدت الباب مغلقاً»، یعنی آمدم وارد شوم، دیدم در باز نمیشود و قفل است و پشت در نشستم. از این چه برداشت میکنیم؟ در بوده قفل بوده و فرد نشسته تا پیامبر بیاید و در را باز کند.
در جای دیگری آمده حضرت زهرا سلام ا... علیها و امیرالمومنین وقتی میخواستند ازدواج کنند، پیغمبر از خانه خارج شد و در را بست. عبارت «مغلقاً» آمده یعنی حضرت در را بست جوری که دیگر از نشود. دهها سند دیگر هم در این زمینه وجود دارد و نمیتوان گفت که اینها همه مجازیست. عرف ادبیات فارسی و عربی این است که وقتی درباره چیزی سخن میگویی از الفاط معنای حقیقیش را استخراج کنی مگر آنکه برای آن قرینهای بگویی و گرنه که تمام کلمات میشود معما.
8- حتی جنس چوب در خانه همسران پیامبر هم در تاریخ بوده است
ما برای جنس در خانه همسران پیغمبر مثل عایشه هم روایت داریم و اینکه چوبش را چطور آوردند و استفاده کردند و هم روایت داریم. حتی کتاب الدره الثمینه از ابن النجار، مواهب اللدنیه از قسطانی و وفاء الوفا از سمهودی میگویند، وقتی داشتند درها را با وتد و مسمار میکوبیدند و صدا میداد عایشه آمد و گفت انقدر جلوی در خانه پیامبر سر و صدا نکنید، علی ابن ابیطالب دو لنگه در خانهاش را برد جای دیگری، با میخ کوبید و آماده کرد و ساخت و بعد آورد و نصب کرد. چطور میتوان اینها را به معنای مجازی برداشت کرد؟
اینها تنها بخشی از اسنادی است که درباره در و بستن در گفته میشود که نمیتوان آنها را با استعباد سنجید. وقتی درباره چیزی سند داریم و آنهم صدها سند موجود است، دیگر استعباد جایی ندارد. این طور اگر بخواهیم با تاریخ مواجهه کنیم دیگر چیزی از آن باقی نخواهد ماند.
بخش دوم: اثبات شهادت حضرت زهرا و به قتل رساندن حضرت بر اساس اسناد تاریخی
9- تاریخ را فاتحانی نوشتند که ابوذر را به جرم نقل حدیث تبعید کردند
در قرن اول سنت ما عمدتا شفاهی است، جریان خلفا هم از مکتوب کردن این روایات منع میکردند به جز افراد خاصی که خودشان مجوز میدادند. لذا ابوذر را برای نقل حدیث تبعید میکنند ولی کعب الاحرار یهودی و ابوهریره دستشان باز است. اینگونه افراد هم که مسئولیت از فاتحان دارند، هر چیزی را بیان نمیکنند. بین شیعیان احتجاجاتی بوده که اینها در قرن اول بوده و در قرن دوم و سوم دست ائمه ما رسیده است. اگر ما مطلبی در قرن سوم داریم این مطلب در قرن سه تولد پیدا نکرده، بلکه سلسله سند دارد. در همین زمینه عبارت «حدثنی» به معنای شنیدن نیست بلکه منظور این است که حدیث کرد مرا و در واقع اعم است از شنیدم یا دیدم.
10- کتب فرق، شیعیان را به ویژگی عزاداری برای حضرت زهرا معرفی میکند
ما برای قرن دوم کتاب التحریش را داریم که یک معتضدی درباره فرق اسلامی نوشته است. او در این کتاب که مربوط به زمان امام رضا و امام کاظم علیهما السلام است، خواسته شیعیان را معرفی کند و میگوید یکی از بدعتهای شیعیان این است که برای فاطمه زهرا و فرزند سقط شدهاش و کشته شدن عزاداری میکنند. پس شیعیان در زمان امام رضا به این مسئله نه تنها باور داشتند بلکه برای آن عزاداری میکردند.
امام اگر ببیند که شیعیان مشغول کار خلافی هستند آنها را از این کار نهی میکند.
11- تاریخ حجیت محور نیست/ قریب 500 کتاب تاریخی صدر اسلام به دست ما نرسیده
تاریخ حجیت محور نبوده و آن فقه است که حجیت محور است، خبر واحد هم مربوط حدیث است و نه تاریخ. اینکه تاریخ حجیت محور نیست را میتوان از تمامی اساتید تاریخ هم پرسید. اهل تاریخ میدانند که ما از قرائن و اسناد موجود به اندازه دلالت شان پی میبریم.
اگر منابع قدیمی را بر مبنای کتاب شناسی نگاه کنیم که مصادر تاریخی شیعه را جمع آوری کرده است، متوجه میشویم که اینها موارد زیادیش امروز به دست ما نرسیده است. کافی است برویم ابن ندیم، نجاشی و فهرست شیخ طوسی و کتب دیگر را ببینیم و آنها را لیست کنیم و ببینیم قریب به 500 کتاب تاریخی به دست ما نرسیدهاند. اما بسیاری از اینها به دست قدیمیتر از ما در هزار سال پیش ، هزار و صد سال پیش رسیده است.
12- چرا کلام شیخ طوسی درباره شهادت حضرت زهرا حجت است؟
شیخ طوسی یک طفل نیست بلکه یک عالم بزرگ شیعه است، او میگوید «المشهور، الذی لا خلاف بین الشیعه...» پس یک شخصیت طراز اول شیعه، دارد نگاه شیعیان به یک بحث را بیان میکند.
حتی خود شیخ طوسی کتابی به نام الفهرست دارد، که اسامی کتابهای زیادی در آن ذکر کرده که الان در دسترس ما نیست. شیخ طوسی میگوید، «المشهور الذی لا خلاف بین الشیعه» این چیزی که در آن بین شیعیان هیچ اختلافی نیست این است که آن فرد اصلی «ضرب بطن الفاطمه» لگد زد به شکم حضرت فاطمه سلام ا... علیها و حضرت محسن سقط شد.
ما در مباحث تاریخی مخصوصا آنجاهایی که بحثها حساسیت دینی دارد، وقتی عالمی مثل شیخ طوسی از این تعبیر استفاده میکند یا دیگرانی به عنوان متواتر حرفی را میگویند، البته متواتر به معنای اصولی آن، میگوییم که پس این اتفاق رخ داده است یعنی لگد زدن و آن سقط شدن و امثال اینها.
در مباحث تاریخی صدر اسلام همان یک بحثی بود که اینها حدیثی است و باید سند بیارند یا خیر، بین مورخین تاریخ اسلام لزومی نمیبینند که مثل حدیث سند متصل باشد. می تواند کثرت نقل باشد، قرائن باشد، مثلا شواهد و امثال اینها باشد آنهم نه لزوما شاهد عینی بلکه کسی که از او نقل کرده باشد.
شیخ طوسی در اینجا به روش کتب فرق، برای ما یک روایتی را جمع بندی کرده است. شیخ طوسی به نظر علمای شیعه و روایات اشراف داشته و دارد جمع بندی نظر میکند تا در یک جایی نظر شیعه را بیان کند، لذا این نظر خودش نیست و از مشهور افکار میگوید.
13- امام رضا عزاداری گسترده شیعیان بر حضرت زهرا را نفی نکرد، پس بدعت نبوده
اینکه میگوییم در زمان امام رضا علیه السلام عزاداری میکردند، این بر امام است که اگر ببیند بدعتی در بین شیعه در حال رخ دادن است، نهی کند. « إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ يُظْهِرَ عَلِمَهُ» امام اگر بدعت ببیند باید ورود کند. من میگویم در آن زمان شیعیان را میکشتند و میزدند به این جهت که شما عزاداری میکنید، خب امام نمیگوید چرا برای یک کار موهومی عزاداری میکنید که کشته شوید؟
اینجا فقط عزاداری نیست، میگوید شیعیان گریه میکنند که آن فرد حضرت زهرا را لگد زده، فرزندش را سقط کرده، کشته برای این عزاداری میکنند. در بین شیعیان عزاداری برای حضرت محسن و حضرت زهرا و این سقط جنین و این کتک خوردن وجود داشته، شیعیان به این شناخته میشدند مطابق آنچه در کتاب فرق آمده است. این فردی که این کتاب فرق را نوشته در زمان امام رضا علیه السلام زندگی میکرده و میگوید در زمان ما هم شیعیان همین کار را میکنند و به این کار معتقد هستند و برای این اعتقادشان آنها را میکشتند. خب اگر بنا بود شیعیان را بکشند و شیعیان چنین اعتقادی دارند و امام هم هیچ اشارهای نکند، این معنا ندارد.
14- سندی از امام معصوم درباره شهادت حضرت زهرا
در کتاب کامل الزیارات، روایت لگد زدن کشته شدن و شهادت حضرت زهرا هست و سند هم میاورد و سند هم میرسد به شاگرد و کاتب امام عسکری و از امام معصوم نقل میکند. غیر از اینکه من عرض کردم در مباحث تاریخی سلسله سند نیاز نیست و حالا این عبارت سلسله سند هم دارد.
عرض بنده این است که برای شهادت حضرت زهرا سلام ا... علیها و سقط جنین و جسارت و ضرب و لطمه و آسیب و ضربهای که اصابت کرده و گوشواره افتاده برای همه اینها نقل داریم. به اندازهای نقل داریم که پدر علامه مجلسی میگوید اینها متواتر است وقتی آنها را کنار هم میگذاریم.
لذا از نظر یک شیعه که این روایتها را کنار هم بگذارد، به نظر بنده کمتر جایی را داریم که یک عالمی مثل شیخ طوسی، وقتی یک گزارشی از فکر راویان میگوید، بگوید هیچ اختلافی در این مسئله نیست.
بخش سوم: وحدت و تأدب در اختلاف بین مذاهب اسلامی
15- حضرت علی در هیچکدام از جنگهای خلفا شرکت نداشتند
اینکه گفته میشود، حضرت علی علیه السلام در جنگهای خلفا شرکت میکرد. من میگویم این حرف بسیار سست است سند هم ندارد و بلکه ما برای عکس آن سند داریم. ابن تیمیه که یک فرد بسیار ضد شیعی است و در رد شیعیان بسیار تند است، بارها به امیرالمومنین حمله کرده که چرا در جنگهای دور خلفا حضور که ندارد هیچ در یک سفر به شام هم نمیآید. البته من همکاری ایشان برای حفظ اسلام را قبول دارم ولی جنگ رفتن موضوع دیگری است.
در کتاب منهاج السنه ابن تیمیه آمده، علی بعد موت النبی لم یشهد قتال الروم و الفارس، یعنی امیرالمومنین در هیچ جنگی بعد پیامبر شرکت نکرد، نه آن طرف که روم بود و نه این طرف که ایران قرار داشت و بارها هم این را در کتابهایش تکرار میکند. این کسی است که به نفعش بود در این کتاب بگوید امیرالمونین حضور داشته باشد که اعتبار دیگران را زیاد کند.
16- موضع صریح حجت الاسلام کاشانی درباره وحدت
بنده طرفدار وحدتم و کسی که به وحدت اسلامی معتقد نباشد را خائن میدانم.
امیرالمومنین هر جا اسلام در خطر بوده، با خضوع، با خشوع و با تقوا مشورت داده و زحمت کشیده و از خلیفه سوم در برابر مهاجمان صحبت کرده و اینها را آرام کرده قبول دارم.
آخرین پستی که در صفحهام در اینستاگرام گذاشتم، فتوایی از آیت ا... وحید بود. چرا میخواستم بگویم آن چیزی که میگوییم فقط حرف رهبر انقلاب نیست. مسلیمن و فقهای بزرگ شیعه که صحبت میکنند همه یک چیز میگویند.
17- فتوایی از آیت ا... وحید درباره عدم اهانت به اهل سنت
سوال کنندگان از اقای وحید پرسیده بودند ما در یک منطقهای هستیم که شیعه نیستند، ما را تکفیر میکنند، به ما جسارت میکنند و توهین میکنند؛ آیا ما حق داریم مقابله به مثل کنیم؟ ایشان پاسخی میفرمایند که من همین نظر را قبول دارم و به نظرم، نظر امام رهبری آیت ا... سیستانی، آیت ا... وحید و بزرگان معمولا حول و حوش همین جمله است.
کسی که شهادتین بگوید، حق توهین به او ندارید، حق تکفیر به معنای آنکه بگویید تو مسلمان نیستی ندارید، جانش مالش و ناموسش محترم است و یک ارزن از مالش را حق ندارید بردارید، اگر میبینید از بیرون کسی حمله کرده به دختر او یا به مغازه او یا به عرض او، باید بروید و از او دفاع کنید و حتی میتوانید در دفاع از او جان بدهید. او اگر تکفیر میکند، تو حق نداری این کار را بکنی.
او اگر بیمار شد به عیادت میرویم، اگر مشکل مالی پیدا کرد به او کمک میکنیم، زلزله و سیل اگر آمد برای کمک به او و با افتخار تا کمر داخل گل میرویم تا خدمت کنیم. اختلاف داریم اما این اختلاف ربطی به برادری کردن، مهرورزی کردن، کمک کردن، دفاع کردن و توجه به دشمن اصلی یعنی مستکبرانی که میخواهند فضای جهان اسلام را آسیب بزنند ندارد. کما اینکه در بین مدافعان حرم در سوریه فرد سنی داشتیم که شهید شد و شد شهید سنی مدافع حرم حضرت زینب. شیعیان فراوانی هم از ایران در عراق در دفاع از اهل سنت کشته شدند.
ما حکم جهادهای فراوان از علمای شیعه داریم برای یک منطقهای از اهل سنت که توسط مستکبرین در حال اشغال است. ما معتقد به جبهه واحد مستضعفین هستیم، میخواهد مسلمان باشد در فلسطین یا به قول شما ایزدی نامسلمان؛ چرا که اگر مظلوم باشد وظیفه دفاع داریم. یعنی جغرافیا در دفاع از حق مطرح نیست.
18- ادب اختلاف، لازمه بحث وحدت است
معتقدم در بحث وحدت ادب اختلاف لازم است، کما اینکه در این موضوع خاص هم ادب اختلاف این هست که آنجایی که مردم حساس هستند با احتیاط سخن بگوییم، نسبت به حساسیت غیر شیعیان هم باید با احتیاط سخن بگوییم.
19- نباید اختلاف را انکار کنیم بلکه باید مدیریتش کنیم
به نظر بنده وحدت کارآمد آن نیست که ما اختلاف را انکار کنیم، بلکه باید مدیریتش کنیم. من و شما در همین گفتگو در برخی از جاها دو جور فکر میکردیم، ولی این ربطی به اینکه بخواهیم با هم دشمنی کنیم ندارد. من یک دستگاه فکری و معرفت شناسی دارم و چیزی متوجه میشوم و شما هم نیازی نیست حتما از من تبعیت کنید یا من از شما. طبیعتا بین شیعیان اختلاف کم نیست، فلسفی و تفکیکی و موارد دیگر، بین شیعیان و غیر شیعیان هم اختلاف کم نیست.
20- ظلم بزرگی به شیعیان میشود
ظلم بزرگی به شیعه میشود و آن این هست که غیر شیعیان ما را زیاد تکفیر فقهی میکنند، بر خلاف ما و این خیلی زیاد است. روزی وحدت در جامعه اسلامی رخ میدهد که علمای اسلامی بنشینند و تکفیر فقهی را کنار بگذارند. بین شیعه تکفیر فقهی اهل سنت بسیار نادر است و ممکن است بتوانید یکی دو نفر را پیدا کنید؛ ولی متاسفانه غیر شیعه بسیار ما را تکفیر فقهی میکنند، یعنی در دنیا ما را غیر مسلمان میدانند و این باعث میشود عوام اهل سنت با ما دشمنی کنند. ما اینهمه درباره شهادت حضرت زهرا زدیم ولی من نه جوان عزیز کرد، بلوچ، ترکمن و اینها را قاتل حضرت زهرا نمیدانم، ما فاصله داریم از آن واقعه. میخواهم بگویم شیعیان وحدت طلب ترین فرقه اسلام هستند.
فایل برخی از اسنادی که در متن به آنها اشاره شده را از اینجا بارگیری کنید.
انتهای پیام/4139/
انتهای پیام/