غیرت «محمد محمدی»ها را رها کردهایم تا هالیوود برایمان قهرمان پروری کند/ آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - علی ترابی؛ فیلمسازی درباره شهدا در اکثر قریب به اتفاق موارد، محدود به دفاع مقدس و نبرد دلاوران ایران زمین با دشمن بعثی میشود. گرچه در این میان آثار خوبی ساخته شده و پیشرفت محسوسی هم نسبت به سالهای اولیه بعد از جنگ در ژانر دفاع مقدس به چشم میخورد، اما به جرات میتوان گفت که شهید و شهادت همچنان در سینمای ایران و حتی آثار تلویزیونی صداوسیمای جمهوری اسلامی مظلوم هستند.
صفات رنگین و متفاوتی که در پس عنوان شهید و پیش از نام دلاوران ایرانی میآیند، به حق زیبا هستند و با مسمی؛ اما هیچگاه مورد توجه فیلمسازان ایرانی واقع نشدهاند. مدافعان حرم، علم و فناوری، مدافعان سلامت و امر به معروف عناوین شهدایی هستند که جانشان را در کف دست گرفته و هر یک در زمینهای حماسه ساز شدند ولی داستان جانفشانیشان مسکوت ماند و نهایتا در چند کتاب روایت شد.
این روزها به واسطه جانفشانی شهید محمد محمدی که با غیرت مثال زدنیاش در راه دفاع از ناموس، شهید امر به معروف و نهی از منکر نام گرفت، ماجرای شهدای امر به معروف بیش از پیش مطرح میشود. ماجراهای این شهدا همواره با مظلومیتی خاص همراه بوده و البته اغلب پس از مدت کوتاهی هم از یاد میرود.
قهرمانهایی که راهی به پرده نقرهای ندارند
بدون شک یکی از ابزارهای قدرتمند برای زنده نگه داشتن یاد و نام شهدای امر به معروف، هنر هفتم و سینماست. سینما میتواند با روایت درست و دقیق زندگی این شهدا و نحوه شهادت آنها قهرمانان غیرتمند و عاقلی را پیش روی مخاطبان قرار دهند. پیش از این در آثاری مثل «آژانس شیشهای» این قهرمان پروری در سینمای ایران به خوبی انجام شد، تا جاییکه پس از گذشت سالیان بسیار، هنوز هم حاج کاظمِ آژانس در ذهن خیلیها زنده و پویاست.
سینمای ایران در بسیاری از موارد سعی دارد دنباله رو سینمای جهان باشد و خود را به استانداردهای آن نزدیک کند. اهالی هنر-صنعت سینما که متاسفانه تمام سینمای ایران را با هالیوود مقایسه میکنند و همواره به موضوعاتی مثل رعایت حجاب در فیلمها و موارد اینچنینی معترضند، ظاهرا آنجا که بحث محتوا به بیان میآید حرفی برای گفتن ندارند.
در حالیکه سینمای دنیا قهرمان پروری را دستور کار قرار داده و هر چند وقت یکبار یک قهرمان یا ابرقهرمان را به جهانیان معرفی میکند اما سینمای ایران از این موضوع کاملا غافل است. اگر در هالیوود توسل به قوه خیال و وهم به کمک فیلمنامه نویسها میآید تا شخصیتهای خیالی با روحیه جنگنده را خلق کنند، در سینمای ایران سوژههایی حقیقی و حی و حاضر مورد بیمهری قرار میگیرند.
هالیوود در سوژه پردازی داستانهایش، گاهی مشکلاتی غیرواقعی و خیالی را به تصویر میکشد تا ابرقهرمانش در فضایی کاملا خیالی برای نجات بشریت از آسیبها تلاش کند، حال آنکه قهرمانهای ایرانی که سوژههای مغفول مانده در سینمای کشور هستند، بر مشکلاتی واقعی غلبه دارند.
اگر در هالیوود دلاوریهای یک مرد چشم آبی مقابل لشکر زامبیها روایتگر حماسه است، در ایران امثال شهید محمدی در راه دفاع از زن و دختر هموطنش در برابر اراذل و اوباش زامبیصفت جانش را کف دست گرفته است.
بهانههایی نپذیرفتنی از مدیران و فیلمسازان
برخی مدیران و فیلمسازان همواره مسائل بودجهای را بهانه عدم توجه به فیلمهای قهرمان محور مطرح میکنند، برخی هم میگویند در این زمینه فقر فیلمنامه وجود دارد و نویسندگان سینمایی در این زمینه کمکارند. برخی هم عدم استقبال مخاطب را بهانه میکنند که میترسند فیلمی اینگونه بسازند و نتوانند از پس گیشه بر آیند.
اما باید گفت همه اینها بهانهای بیش نیست. سازمانها و نهادهای دولتی و پر پول در سینمای ایران کم نیستند که کمبود بودجه بتواند توجیه مناسبی باشد. از آن سو فیلمنامه نویسان هم بعید است از روایتهای جذاب قهرمان محور دوری کنند. آنچه هم که باعث شکست چنین فیلمهایی در گیشه میشود، ضعف ساخت و اصطلاحا کلیشهای بودن فیلم است و نه محتوای قهرمان پروری آن.
در این بین نباید به راحتی از ضعف سازمان سینمایی در این زمینه گذشت. سازمانی که اساسا علت وجودش شاید همین ریل گذاری سینمای ایران باشد تا بتواند با ابزارهایی که در دست دارد، سینمای ایران را از این وضعیت آپارتمانی و بیقهرمانی نجات دهد.
انتهای پیام/4139/
انتهای پیام/