بازیگران بحران قره باغ
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، علیرضا تقوی نیا طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: با فروپاشی حاکمیت تزاری ، آذربایجان و ارمنستان تا حدودی مستقل شدند اما با قدرت گیری اتحاد جماهیر شوروی مجدد تحت حاکمیت این نظام سیاسی قرار گرفتند.با تضعیف شوروی در سال ۱۹۸۸ ارمنیان خواستار استقلال و توسط ارتش جمهوری آذربایجان به رهبری حیدرعلی اف طی سه سال به شدت سرکوب شدند.
در واکنش، ارتش ارمنستان برای دفاع از ارمنیان وارد عمل شد و طی یک جنگ سه ساله (۱۹۹۱ - ۱۹۹۴ ) مناطق قره باغ ( که عمدتا ارمنی نشین اند ) را به تصرف درآورد و جمهوری« آرتساخ » را به رسمیت شناخت.حالا کینه های قدیمی و معضلات داخلی الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان را برآن داشته تا با بهره گیری از تفکرات نوعثمانی گری اردوغان و کمک های او قره باغ را بازپس گیرد.در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است:
1-آن چه این روزها در قره باغ جریان دارد و جلوه یک جنگ منطقه ای را به رخ می کشد بیشتر از همه ریشه در مشکلات داخلی دو کشور دارد به عبارتی علی اف از یک سو سعی دارد با این جنگ مشکلات و ناکامی های خود را بپوشاند و از سوی دیگر تحت فشار درخواست های داخلی برای بازپس گیری قره باغ اقدامی انجام دهد.
از طرفی دیگر نیز نیکول پاشینیان دقیقا از این درگیری به عنوان پوششی برای ناکامی های داخلی و عدم تحقق شعار های خود استفاده می کند، بماند که او برخلاف روسای جمهور قبلی متولد منطقه قره باغ نیست و برخلاف آن ها که نزدیکی بیشتری به روسیه داشتند به عنوان چهره نزدیک به غرب شناخته می شود که این جنگ شاید بتواند این تصور را در جامعه ارمنستان تعدیل کند.
2- جمهوری آذربایجان متحد غرب و اسرائیل بوده و حتی خاکش را در اختیار نیروهای اسرائیلی قرار داده و مناطق قره باغ به نوعی حائل بین جمهوری آذربایجان و ایران است که اگر به تصرف نیروهای علی اف و تروریست های اعزامی اردوغان درآید خطری برای امنیت ملی ایران خواهد بود. زیرا گام بعدی اردوغان و علیاف اتصال زمینی نخجوان به آذربایجان است و دست ترکیه را برای رسیدن به قفقاز و دریای خزر بازخواهد کرد.
به هرروی،تقویت جایگاه ترکیه در آسیای میانه و قفقاز ، در گرو تداوم روابط استراتژیک ترکیه و آذربایجان است و در چند سال اخیر، آذربایجان در حوزه صنایع دفاعی نیز از حمایتهای ترکیه برخوردار شده است در مقابل، تحرکات ترکیه در حمایت با باکو، اکنون پیچیدگی ماجرا این است که برخی کشورهای غربی در جبهه مقابل آذربایجان و ترکیه، از ارمنستان حمایت میکنند و همین امر حصول توافق یا برتری یکی از طرفین بر دیگری را بسیار دشوار کرده است. با لحاظ این دو سطح حمایتی، قدر مسلم این است که بحران قرهباغ به آسانی و با جنگ اخیر نه تنها پایان پیدا نمیکند بلکه میتواند عمق و گستره بیشتری نیز داشته باشد.
3- ارمنستان در عین حال متحد روسیه بوده و به تازگی نیز در رزمایش قفقاز ۲۰۲۰ با کشورهای شرقی به تمرین نظامی در سطح منطقه ای پرداخته است. درواقع می توان گفت نزاع بین آذربایجان و ارمنستان از سطح دو دولت فراتر رفته و رنگ و بوی زورآزمایی قدرت های منطقه ای به خود گرفته است.
روسیه که قفقاز را حیاط خلوت خود می داند در بسیاری از کشورهای منطقه مانند گرجستان ،اوکراین و ارمنستان نقاط درگیری و تنش را با هدف وابسته کردن آن ها به خود و جلوگیری از پیوستن شان به ناتو ایجاد کرده است دراین ماجرا نیز قطعا روسیه نه به سیاست باقی گذاشتن این نقطه تنش را برای خود مطلوب تر می بیند تا غلبه یکی از طرفین بر دیگری را .
3- اگرچه جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده است آماده میانجی گری در این منازعه است اما برخی حرکت های باکو به ویژه در بحران اخیر می تواند زنگ خطرهایی را برای امنیت ملی کشورمان ایجاد کند .در خبرها داشتیم که حدود ۴۰۰۰ تروریست تکفیری طی روزهای گذشته از شمال سوریه به مناطق درگیر اعزام شده اند. حضور این افراد که کینه تاریخی از جمهوری اسلامی در نبرد با تروریسم در سوریه دارند، در مجاورت مرزهای ایران مسئله ای است که باید به آن حساس بود.
4- در این بین گروه مینسک، متشکل از روسیه، فرانسه، آمریکا، انگلیس و...هم بازیگر مهمی است. گروه مینسک قرار بوده که ماجرا را حل و فصل کند، اما همیشه کار را به تاخیر انداخته است. این گروه به نوعی میخواهد این استخوان لای زخم همچنان باقی بماند. بدون تردید زمان در حال از دست رفتن است و حل مناقشه قره باغ و پایان دادن به خشونت های گاه و بی گاه از سوی هر یک از طرفین می تواند امید تازه ای به مردم منطقه بدهد و در آن صورت پای غربی ها نیز از منطقه که همواره تلاش می کنند به بهانه حل بحران و با هدف غارت منابع و انرژی در آن جا حضور داشته باشند، بریده خواهد شد.
انتهای پیام/
انتهای پیام/