دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 مهر 1399 - 19:25

آشکارسازی روابط با رژیم صهیونیستی؛ تهدید یا فرصت!؟

روند سازش و نتایج خفت‌بار آن در برابر روند مقاومت و نتایج پیروزمندانه و غرورآفرین آن گویای حقانیت جبهه مقاومت اسلامی است که سال‌هاست بر نفی هرگونه سازش و رابطه با رژیم صهیونیستی تاکید دارد.
کد خبر : 519052
1.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی در 13 اوت 2020، به توافقی برای عادی‌سازی یا به عبارت دقیق‌تر؛ آشکارسازی روابط بین خود دست یافتند. جریان‌های مختلف فلسطینی، این توافق را «خیانت» ابوظبی و خنجری در پشت مردم فلسطین نامیدند.


با این حال کمتر از یک ماه از زمان اعلام این توافق، بحرین نیز همان مسیر را تکرار کرد و از ایجاد روابط کامل دیپلماتیک با رژیم غاصب صهیونیستی رونمایی کرد.


به این ترتیب بحرین پس از مصر (1979)، اردن (1994) و امارات (2020) چهارمین کشور عربی است که توافق‌نامه عادی‌سازی روابط با تل‌آویو را امضا می‌کند.


شواهد و قرائن حکایت از آن دارند که این روند متوقف نخواهد شد و به احتمال زیاد کشورهای دیگری را نیز در بر خواهد گرفت.


روزنامه صهیونیستی معاریو نیز به نقل از منابع اسرائیلی خبر داده که هدف سیاسی بعدی تل‌آویو، عادی‌سازی روابط با سودان است. در این فهرست کشورهای دیگری چون عمان و عربستان سعودی نیز قرار دارند.


در این خصوص نکات مهمی وجود دارد که بدان خواهیم پرداخت:


اول؛ حکام این کشورها در توجیه رفتار خود، در حالی موضوع «صلح» را مطرح ‌می‌کنند که اساساً آن‌ها از ابتدای اشغال فلسطین هیچ تلاشی برای تحقق آرمان فلسطین که منجر به درگیری با رژیم غاصب اسرائیل بشود نداشته و همواره مناسبات امنیتی و پشت پرده میان آن‌ها در جریان بوده است.


دوم؛ تضاد موجود میان دولت‌ها و ملت‌های عربی به ویژه از نقطه نظر دموکراسی و حقوق بشر به حدی است که ضدیت افکار عمومی کشورهای عربی با هرگونه سازش و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی نادیده گرفته و بدون توجه به خواست‌ها و مطالبات مردم خود اقدام به این کار کرده‌اند.


سوم؛ عموم ملت‌های عربی که از دیکتاتوری فاسد حاکم بر کشورهای خود رنج می‌برند، سودجویی شخصی حاکمان را در پیشبرد روند عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی مؤثر می‌دانند و معتقدند اگر پای تأمین منافع شخصی حاکمان در میان نبود، سازش با رژیمی که خاک یک کشور عربی را اشغال کرده معنایی نداشت. مخالفت علمای اهل سنت در کشورهای عربی با این روند گویای این مطلب است.


چهارم؛ بر فرض که توجیه «مصالحه» پذیرفته شود، تجربه 72 سال گذشته نشان داده که رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده آمریکا هیچ‌گاه و در هیچ مقطعی به وعده‌هایی که به کشورهای عربی برای عادی‌سازی روابط داده‌اند، پایبند نبوده‌اند. عهدشکنی آن‌ها پس از توافق‌هایی چون کمپ دیوید، اسلو، مادرید و از آن بالاتر اقدام به اجرای طرح موسوم به «معامله قرن» شاهدی بر این مدعاست.


پنجم؛ روند سازش و نتایج خفت‌بار آن در برابر روند مقاومت و نتایج پیروزمندانه و غرورآفرین آن گویای حقانیت جبهه مقاومت اسلامی است که سال‌هاست بر نفی هرگونه سازش و رابطه با رژیم صهیونیستی تأکید دارد. تغییر رویکرد گروه فتح از مذاکره و سازش به مقاومت و همراهی با حماس و جهاد اسلامی در ایستادگی در برابر اسرائیل شاهدی بر این مدعاست.


ششم؛ گرچه یکی از اهداف شوم محور غربی، عبری و عربی از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی القاء سازش جهان اسلام با اسرائیل است اما اعتراضات مردمی در اقصی نقاط جهان اسلام نشان داد که مسئله فلسطین یک مسئله صرف عربی یا مرتبط با ناسیونالیسم اعراب نیست و نباید سازش چند کشور عربی را به معنای سازش جهان اسلام تلقی کرد.


هفتم؛ بدون شک متهم اصلی این روند در بین کشورهای اسلامی، رژیم آل‌سعود است، چه، امارات و بحرین بدون حمایت و اجازه سعودی قادر به طی این مسیر نبودند و هدف ریاض در پس پرده، بسترسازی برای علنی کردن روابط خود به عنوان زعیم جهان اسلام با رژیم منحوس اسرائیل است.


هشتم؛ خطای راهبردی حکام سازش‌کار عرب در این فرآیند آنجاست که عادی‌سازی روابط عملاً به معنای انتقال معضلات امنیتی رژیم صهیونیستی به این کشورهاست و سازش‌کارانی که هیچ پشتوانه مردمی در کشورهای خود ندارند، باید منتظر عواقب جدی این مسئله باشند.


نهم؛ بر خلاف آنچه حکام دست‌نشانده و دیکتاتور عربی تصور می‌کنند، آشکارسازی روابط با رژیم صهیونیستی نه تنها به معنای کاهش قدرت یا انزوای مقاومت نیست، بلکه فرصتی است برای خالص شدن گروه‌ها و کشورهای حامی مقاومت که تا پای جان از آرمان فلسطین حمایت خواهند کرد.


منبع: نورنیوز


انتهای پیام/4129/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب