زندگی با جیب خالی/ چند درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حقوقی که وزارت کار برای کارگران تعیین کرده، این روزها کفاف خرج و مخارج دو هفته در ماه را هم نمیدهد و سرپرستان خانوار را با چالش مواجه کرده است. با وجود این ادعای خط فقر 10 میلیون تومانی در کشور کمی عجیب به نظر میرسد. در این گزارش به بررسی و صحتسنجی این موضوع میپردازیم.
در روزهای اخیر خبری در سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی منتشر شده مبنی بر اینکه خط فقر به 10 میلیون تومان رسیده است؛ اما آیا این خبر صحیح است؟ معنای خط فقر چیست؟ فقر مطلق و فقر نسبی چه تعاریفی دارند؟ درآمد سرانه ایرانیان چقدر است؟ چند درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند؟ این خبر به نقل از آقای حمیدرضا امامقلیتبار، بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم منتشر شده است.
امامقلیتبار درباره مشکلات کارگران در تأمین معاش و هزینههای تحصیل فرزندان خود در شرایط دشوار قدرت خرید گفته است: «باتوجه به برآورد حدود 10میلیون تومانی خط فقر کشورمان برای یک خانواده چهارنفره و دریافت خوشبینانه حقوق ماهانه سه میلیون تومان، بهراحتی میتوان اثبات كرد که کارگران (بیش از نیمی از جمعیت کشورمان ) در فقر مطلق بهسر میبرند.» بر هیچکس پوشیده نیست که در چند سال اخیر آحاد جامعه و بهویژه کارگران کشورمان با شدیدترین فشارهای اقتصادی همچون افزایش افسارگسیخته نرخ مسکن و معیشت، کاهش درآمد و کاهش قدرت خرید، افزایش فقر و تورم روبهرو بودهاند که در این اواخر هم مهمان ناخواندهای بهنام ویروس کرونا به آن اضافه شده است.
این معضلات، مدیریت و روال عادی زندگی کارگران را تحتالشعاع قرار داده و آنها را در تأمین هزینههای روزانه به بنبست رسانده است. از طرفی در یکی، دو ماه اخیر تحمیل هزینههای تحصیل فرزندان کارگران، چالش دیگری است که آنها را بهطور فزایندهای با چالش مواجه کرده است زیرا درآمد ناچیزشان حتی کفاف تأمین هزینههای مسکنشان را نخواهد داد. همه اینها درحالی است که با افزایش نرخ روزافزون ارز، قیمت کالاهای اساسی نیز بیشتر میشود بهطوریکه اغلب اجناس از ابتدای امسال تاکنون بیش از 80درصد رشد قیمت را تجربه کردهاند.
اگرچه این بازرس مجمع منبع خاصی را برای ادعای خود ارائه نداده است اما در بهار امسال بود که مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد: خط فقر خانوارهای چهارنفره در شهر تهران طی دو سال اخیر، از ۲/۵ میلیون تومان به ۴/۵ میلیون تومان رسید؛ یعنی ۸۰ درصد افزایش یافت. علمی به نام علوم دادهمحور وجود دارد که در تمام جهان برای تعیین خط فقر از آن استفاده میکنند. درآمد کلی یک کشور (GDP) تقسیم بر جمعیت میشود كه میانگین درآمد یک کشور را نشان میدهد و ما با یک ضرب و تقسیم ساده به عددی حدود پنج میلیون تومان میرسیم. پنج میلیون تومان میانگین درآمد ایرانیهاست که ممکن است بسیاری از ما کمتر از این مبلغ و بسیاری دیگر نیز چندین برابر این رقم طی یک ماه دریافت کنند.
با وجود این، میانگین درآمد با خط فقر همواره متفاوت بوده است. استاندار تهران چندی پیش درباره توضیح و تفسیر خط فقر اعلام کرد که باید این خط را به صورت استانی تعریف کرد چرا که خط فقر در تهران، یک رقم است و در شهرستان، رقمی دیگر؛ این در حالی است که تا پیش از این همواره خط فقر را به دو صورت شهری و روستایی مقایسه میکردند و فرقی بین تهران بزرگ با شهرستانی دورافتاده قائل نمیشدند.
با این حال کارشناسان و متصدیان صنفها و کانونهای کارگری در کشور هر کدام یک رقم را بهعنوان خط فقر محاسبه و رسانهای میکنند. همین هفتههای گذشته بود که کانون کارگران نیز خط فقر را رقمی حدود پنج میلیون تومان اعلام کرد که به نظر میرسد این رقم بیشتر به واقعیت نزدیک باشد تا خط فقر 10 میلیون تومانی.
آقای علی اصلانی، عضو هیاتمدیره کانون عالی شورای اسلامی کار کشور میگوید: با توجه به سبد معیشتی تعریفشده توسط دولت و شورای عالی کار و محاسبه میانگین قیمت ۳۳۰ قلم کالای ضروری که در این سبد در نظر گرفته شده است، حداقل حقوق یک کارگر در کشور باید چهار میلیون و ۹۳۰ هزار تومان باشد که بتواند به نقطه سربهسر (برابر بودن درآمد و مخارج) برسد، اما متاسفانه بهخاطر مشکلات اقتصادی و افزایش نرخ لحظهای تورم و همچنین عدمتوانایی کارفرمایان خرد در تامین چنین مبلغی، حقوق کارگر در سال جاری به میزان دو میلیون و ۵۱۸ هزار تومان تعیین شده است. مقایسه این مبلغ و تورمی که گریبانگیر اقتصاد کشور است، نشان میدهد که فرایند محاسبه و تعیین حقوق کارگر، دارای خلأ است و باید با توجه به اوضاع روز جامعه، بازبینی و درنهایت اصلاح شود؛ کاری که امروز در تمام کشورهای پیشرفته دنیا صورت گرفته است تا منزلت جامعه کارگری خدشهدار نشود.
کدام رقم به واقعیت نزدیکتر است؟
فقر مطلق در سراسر جهان 1.37 دلار است که اگر آن را در فرمول فقر مطلق بگذاریم، با احتساب دلار 30 هزار تومانی رقمی معادل 320 هزار تومان میشود؛ یعنی فردی که در ایران ماهانه کمتر از این رقم دریافت میکند، زیر خط فقر مطلق قرار دارد. این افراد عموما در تامین نیازهای اولیه زندگی خود دچار مشکل هستند، اغلب بیخانمانهستند و شبها را گرسنه سپری میکنند که قاعدتا چه در ایران و چه در کشورهای جهان نباید فقر مطلق وجود داشته باشد اما متاسفانه این افراد وجود دارند که طبق آمارهای جهانی 0.3 درصد از جمعیت ایران زیر فقر مطلق هستند؛ اما موضوعی که این روزها بر سر آن دعواست، فقر نسبی است که در ایران با نام خط فقر شناخته میشود.
درآمد 5.5 دلار در روز میانگین خط فقر در کشور است؛ به عبارتی دیگر افراد باید در ایران روزانه 165 هزار تومان و ماهانه چهار میلیون و 950 هزار تومان درآمد داشته باشند تا از خط فقر بگریزند. اخیرا نیز خبرگزاری رویترز به نقل از پژوهش دانشگاه سازمان ملل خبر داده که اگر افت اقتصادی ناشی از شیوع جهانی کرونا به افت ۲۰ درصدی درآمد سرانه بینجامد و خط فقر طبق آمار بانک جهانی، درآمد روزانه کمتر از پنج دلار و ۵۰ سنت باشد، بیش از سه میلیارد و ۷۰۰ میلیون نفر از مردم جهان به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد.
فکری به حال کارگران کنید
آمارهای منتشرشده در رسانههای داخلی نشان میدهد که ۶۸ تا ۷۲ درصد بزهکاریهای اجتماعی از بدنه جامعه کارگری رخ میدهد و این معضلات، اغلب ریشههای اقتصادی دارند. در شرایطی که بین حقوق کارگران و خط فقر، فاصله حداقل دو میلیون تومانی وجود دارد، بخشی از جامعه که توان تامین هزینههای اضافی را ندارند، ناچار میشوند از راههای غیرمتعارف امرار معاش کنند.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/
انتهای پیام/