بررسی مذاکرات «مک فارلین» در «قمار» / ماجرایی که درس بزرگی به سیاستمداران و نظامیان ایرانی داد
سید مهدی دزفولی مستندساز و نویسنده ایرانی معتقد است مضرات مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا در جریان جنگ تحمیلی که به ماجرای «مک فارلین» مشهور شده بیشتر از منافع آن بوده است، اما بعضی سیاسیون ایرانی هنوز عبرت لازم را از این ماجرا نگرفتهاند.
دزفولی که بهتازگی مستندی به نام «قمار» در خصوص مذاکرات «مک فارلین» ساخته و رابطه با آمریکا را در سالهای پس از پیروزی انقلاب مورد واکاوی قرار داده این اظهارات را در گفتگو با گروه بینالملل خبرگزاری آنا مطرح کرد.
کارگردان این مستند 75 دقیقهای کتاب دیگری نیز به همین نام منتشر کرده که بهصورت مفصلتر در 420 صفحه در خصوص مک فارلین صحبت کرده است.
این مستندساز جوان ارزیابی خود از منافع ماجرای مک فارلین را اینطور توضیح داد: «نفع اندکی که داشت. من هیچوقت ادعا نکردم نفعی نداشته است. بههرحال باعث کمک به ایران در عملیات فتح فاو در اواخر سال 1364 شد و گشایش مختصری ایجاد کرد. اما در بلندمدت به نفع ما نبود. هم شعارهایی که علیه آمریکا میدادیم زیر سؤال رفت، هم سر ایران کلاه گذاشته شد و هم بعداً مشخص شد اسرائیلیها در مذاکرات نقش جدی داشتند. روند خیلی به نفع ما پیش نرفت. اگر مذاکرات منطقیتر و با برنامه قبلی پیش میرفت قطعاً بهتر بود.»
دزفولی گفت سیاستمداران ایرانی باید از ماجرای مذاکرات مک فارلین درس گرفته و به آمریکاییها اعتماد نکنند.
وی گفت: «من که نقش یک دیپلمات یا سیاستمدار را ایفا نمیکنم. اما بهعنوان یک جوان که تاریخ خوانده و به این حوزه علاقهمند است باید بگویم هر مذاکرهای اول باید اهداف مشخص داشته باشد. بعد به این بپردازیم که با چه روش منطقی میتوانیم به این اهداف برسیم. تضمین طرف مقابل چیست و ما چه میدهیم و چه میگیریم. در مذاکرات مک فارلین روی این مسائل زیاد فکر نکرده بودیم. بحث آزاد شدن گروگانهای آمریکایی و فرانسوی در لبنان بود و در مقابل سلاح گرفتن ایران. خیلی به این توجه نشد که واسطهها چقدر سنگاندازی کردند و دروغ گفتند، چطور اسرائیل وارد ماجرا شد و چرا گروهی در ایران و گروهی در آمریکا مخالفت کردند. نتیجه این مذاکره میشود شکست و آبروریزی. این نوع مذاکره قطعاً مضرات بیشتر از منافع داشته است. اگر منافع مذاکرات مک فارلین را با مضرات قیاس کنیم، قطعاً مضرات بیشتر بوده است. من هیچگاه نگفتم مذاکرات مک فارلین هیچ نفعی نداشته است. اما بحث این است که منافع مذاکرات در مقابل مضرات ناچیز است. ما با تسلیحات آمریکایی توانستیم فاو را فتح کنیم، اما 2 سال بعد عراقیها با کمک تسلیحات آمریکایی توانستند فاو را از ما بگیرند.»
این مستندساز نحوه آشنایی خود با موضوع مک فارلین را اینطور شرح داد: «بنده اواخر دهه هشتاد که دوره کارشناسی را طی میکردم در خصوص این پرونده مطالعات مختصری داشتم. یکفصل کتاب شنود اشباح درباره این پرونده بود. بعدها هم جستهوگریخته در خصوص این موضع مطالعه کردم، بهخصوص کتاب ماجرای مک فارلین که سال 88 موسسه آقای هاشمی رفسنجانی منتشر کرد. اما از سال 91 به دلیل شروع مذاکرات هستهای با آمریکاییها مطالعات من جدیتر شد و از سال 97 رسماً روند تولید این مستند و کتاب شروع شد.»
دزفولی در پاسخ به این سوال که چرا همزمان با مذاکرات شروع به کار روی این مستند نکرد گفت: «آن زمان کمک خاصی به من نمیشد. بههرحال تولید مستند نیاز به حمایت دارد و کار سادهای نیست. با حمایت اندک هم میشود کارهایی کرد، اما وقتی هیچ حمایتی نباشد واقعاً کار کردن سخت است. کار روی این موضوعات که حساسیتبرانگیز هم هست نیاز به یک حامی جدی دارد.»
دزفولی در خصوص چرایی همزمانی عرضه مستند و کتاب قمار گفت: «تولید مستند قمار رسماً از تابستان سال 97 آغاز شد و تیرماه امسال به پایان رسید. نگارش کتاب قمار را هم تقریباً همان زمان با شروع تحقیقات مستند آغاز کردم و اوایل تابستان سال قبل یعنی سال 98 به انتشارات شهید کاظمی دادم. بعد از یک سال تلاش برای گرفتن مجوز و انتشار کتاب، سرانجام مردادماه امسال کتاب هم عرضه شد و الان در دسترس علاقهمندان است.»
وی در این خصوص افزود: «دلیل عرضه همزمان کتاب و فیلم نیز این است که احساس میکردم اگر کتاب و مستند با هم وارد بازار شوند به دیده شدن همدیگر کمک میکنند. تقریباً هم این اتفاق رخداده است. خدا را شکر بازخوردها تقریباً رضایتبخش و دلگرمکننده است. امیدوارم در هفتههای پیش رو هم کار بیشتر دیده شود.»
دزفولی در خصوص حامیان تولید این محصولات گفت: «من طرح مستند را در مرکز مستند بسیج صداوسیما مطرح کردم و آنها قبول کردند از کار حمایت کنند. کتاب را هم به انتشارات شهید کاظمی عرضه کردم و آنها هم از کتاب حمایت کردند. اما کسی به من سفارش کار نداد. عرضه این دو محصول بیشتر حاصل دغدغه و علاقه خود من بوده است.»
دزفولی در پایان گفت: «امیدوارم کار بهتدریج اثر خود را بگذارد و حرفش شنیده شود و بتواند مقطع مهمی از تاریخ انقلاب را به نسل جوان معرفی کند. نسل جوان مثل من آن روزها را ندیده و متأسفانه درباره آن مطالعهای هم ندارد. اینها دردآور است. وقتی مطالعه و آگاهی نباشد یک تجربه اشتباه و تلخ را چند بار تکرار میکنیم تا شاید بالاخره درس عبرت بشود!»
انتهای پیام/