دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
28 آبان 1394 - 11:34

حاشیه‌نگاری سخنرانی آیت‌الله هاشمی در جمع دیپلمات‌ها: دیپلماسی اسلامی رجزخوانی جاهلانه نیست

هاشمی با یک خاطره ساده بزرگترین درس دیپلماسی اسلامی را به دیپلماتها می‌دهد تا یادشان باشد عزت اسلامی را با عزت افراط‌گرایانه اشتباه نگیرند. وگرنه عاقبت دیپلماسی بر مبنای عزت جاهلانه همان می‌شود که امروز در منطقه به چشم می‌خورد همان که برخی‌ها فکر می‌کنند تنها با رجزخوانی و سخنان تند بدست می‌آید. به قول ظریفی می‌گفت اندیشه امام این بود که تمام کشورهای اسلامی متحد بشوند در مقابل اسرائیل. ولی الان تمام آنها متحد شده اند در مقابل ایران!
کد خبر : 50659

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل این حاشیه نگاری به شرح زیر است:


امروز پنج شنبه است. یک صبح پائیزی سرد در 14 آبانماه 1394. آقای هاشمی دو برنامه متوالی دارند. اولی جلسه هم اندیشی هیئت موسس دانشگاه آزاد است. دومی هم در وزارت خارجه در مراسم اختتامیه سفرای جمهوری اسلامی در خارج از کشور. حوالی ساعت 8 صبح به دفتر هیئت امناء دانشگاه آزاد می‌رسم و برای حاشیه‌نگاری جلسه اول آماده می‌شوم.


درباره جلسه هم‌اندیشی و همسویی هیئت موسس دانشگاه آزاد. هم خاطره دارم هم گلایه. خاطره‌اش از 4 سال پیش است. در زمستان 1390 که جلسه هیئت امناء دانشگاه آزاد در همین جا برگزار شد. آن روز وزرای احمدی‌نژاد آمده بودند کار را تمام کنند. تا به قول خودشان دانشگاه آزاد را آزاد کنند. درست مثل دولت احمدی نژاد که از هفت دولت آزاد بود. یادم نمی‌رود چه بی‌احترامی‌ها که به آقای هاشمی نکردند. ولی هاشمی خم به ابرو نیاورد؛ ایستاد، تا گردنه احد دانشگاه آزاد از دست نرود. تا یادگار تاریخی امام از هم نپاشد. جالب است در همان روزهایی که هاشمی اینگونه می‌ایستاد. خیلی‌ها بودند که هم از هاشمی، ناامید بودند و هم از دانشگاه آزاد. با یکی از آنها که حرف می‌زدم. از بازپس‌گیری دانشگاه آزاد که گفتم. پوزخندی به من زد و گفت. «این حرفها از بی‌تجربگی شماست». این‌ها نیامده‌اند که دوساله بروند! جالب است که امروز بعد از 4 سال دوباره ایشان را دیدم. آنهم در ردیف اول جلسه. سعی می‌کنم نگاهمان بهم گره نخورد. شاید یاد پوزخندش بیفتد و شرمنده بشود. پس گوشه‌ای از سالن جایی پیدا می‌کنم و می‌نشینم.


مراسم همسویی و هم‌اندیشی دبیرخانه هیئت موسس سه قسمت اصلی دارد. سخنان دکتر نوریان که خلاصه‌اش یک کلام است. «ضرورت نظارت». سخنان دکتر میرزاده هم تماما ناظر بر خدمت است. سخنان آیت‌الله هاشمی حد وسط این دو سخنرانی است. یعنی خدمت در عین نظارت. توصیه آقای هاشمی هم به آقایان یک جمله است. باید به هم کمک کنیم تا جبران عقب‌ماندگی‌ها بشود. این یعنی موریانه اختلاف در دانشگاه آزاد، ممنوع! امیدوارم نتیجه این هم‌اندیشی، همسویی واقعی باشد. برای صیانت از بزرگترین درخت تناور آگاهی بخشی در نظام اسلامی. انشاء الله.


برنامه دوم در فاصله نزدیکی از همین جاست. میزبان آقای دکتر ظریف است. خیلی سریع به آنجا می‌رسیم. آقای ظریف شخصا به استقبال می‌آید. فرآتر از پروتکل‌های معمول تشریفاتی. استقبالی متفاوت در اندازه یک مرشد و مراد. با اینکه پایشان مدتهاست ناراحته. ولی اصرار دارد تا پایین پله‌ها بیاید و می‌آید. آیت‌الله هم مصافحه گرمی می‌کند. با وزیر خارجه‌ای که خوب میداند چقدر مظلوم است. هم دنبال تامین منافع ملی در خارج است و هم زخمی طعنه‌های باندی در داخل.


آقای هاشمی که وارد جلسه می‌شوند. سفرا همه به اتفاق بلند می‌شوند. گویی قرار است «کلاس دیپلماسی» برقرار شود. با حضور مجتهدی سیاسی، که دنیا قبولش دارد. از اعراب و اروپایی‌ها گرفته تا آمریکا. به قول تعبیر فراموش نشدنی رئیس اسبق CIA. که بعد از پایان جنگ ایران و عراق و سیبل شدن صدام در دنیا درباره هاشمی گفت. تعبیرش این بود. تعریف هاشمی با تعابیر دیپلماسی رایج امکان ندارد. او نه محافظه‌کار است و نه رادیکال، او یک مصلحت‌گرای واقعی است.


حرف اول آقای هاشمی در این مراسم، تعریف دیپلماسی اسلامی است. دیپلماسی اسلامی از جنس اعتدال. نه آنچه افراطی‌ها بیان می‌کنند. دیپلماسی اسلامی از نگاه هاشمی دو اصل اساسی دارد. «تواضع و مصلحت اسلامی». جالب است که آدرس کاملش را هم از صدر اسلام می‌دهد. از ماجرای نوشتن صلح‌نامه حدیبیه از اینکه نام رسول خدا را علی(ع) خط نمی‌زد. ولی پیامبر گفت دست مرا بگیر و با دست من خط بزن. این مصداق همان دیپلماسی اسلامی بود که تمام بهانه‌ها را از دشمن گرفت و پاداش آن نزول سوره فتح شد. فتح بزرگی که در کلاس درس جام زهر پیامبر(ص) تجلی یافت. که می‌شود تلخی خط زدن نام خدا را هم به جان خرید ولی مصلحت مسلمانان را تامین کرد.درست مثل کاری که امام راحل در پذیرش قطعنامه 598 کرد. و فتح واقعی جنگ را در عمل به مصلحت رقم زد.


آقای هاشمی در ادامه سخنانش فصل دیگری از دیپلماسی اسلامی را تعریف می‌کند. فصلی به نام دیپلماسی وحدت بخش اسلامی. خاطره جالبی تعریف می‌کند. از اینکه چگونه توانست پادشاه عربستان را جذب کند. با رعایت همان دو اصل تواضع و مصلحت. با تواضع و تاسی از سیره نبوی(ص) بود که امیر عبدالله شیفته هاشمی شد. امیر عبدالله در سنگال وقتی رفتار بی‌تکبر هاشمی را دید. آنچنان مجذوب او شد که در رعایت مصلحت مسلمانان از آن به بعد از هیچ کاری کوتاهی نکرد. هم در افزایش قیمت نفت و هم در رعایت احوال حاجیان ایرانی. هاشمی با همین خاطره ساده بزرگترین درس دیپلماسی اسلامی را به سفرای خارج از کشور می‌دهد تا یادشان باشد عزت اسلامی را با عزت افراط‌گرایانه اشتباه نگیرند. همان که برخی‌ها امروز فکر می‌کنند با رجزخوانی و سخنان تند بدست می‌آید. وگرنه عاقبت دیپلماسی بر مبنای عزت جاهلانه همان می‌شود که امروز در منطقه به چشم می‌خورد. رجز‌خوانی‌های متقابل راهی جز این پیش پای کسی نمی‌گذارد. پس همه باید به سیره نبوی بازگردند و هاشمی یکبار نشان داده که چقدر زیباتر می شود اگر ما آغاز کننده آن باشیم.


هاشمی در ادامه حرفهایش از مهم‌ترین دلواپسی امام می‌گوید. از نگرانی ایشان درباره تخریب رابطه ایران و کشورهای اسلامی. از ماموریتی که به او دادند. که بروید رابطه با عربستان را درست کنید. و هاشمی رفت و درست کرد. اما متاسفانه امام نماند که ببیند. ولی امروز همچنان دلواپسی امام برقرار است. با شدتی هرچه بیشتر. با آتش بزرگی که دولت قبل افروخت و رفت و کسی هم هاشمی را یاری نکرد تا آن را فرو بنشاند. به قول ظریفی می‌گفت اندیشه امام این بود که تمام کشورهای اسلامی متحد بشوند در مقابل اسرائیل. ولی الان تمام آنها متحد شده‌اند در مقابل ایران!


آقای هاشمی در ادامه سخنانش از راهبردی بزرگ و دیپلماتیک رونمایی می‌کند. که ظاهرش ساده ولی باطنش بسیار عمیق است. راهبرد هاشمی راهبرد حضرت یوسف(ع) است. راهبرد فراموش کردن گذشته‌ها. برای ساختن آینده. که چگونه از انتقام گرفتن از برادرانش گذشت. به فضل و لطف الهی. تا برکت امور مسلمانان را بیفزاید. برکت سیاسی زندگی هاشمی هم ریشه در همین راهبرد دارد. هاشمی همواره دشمنی‌های گذشته را بخشیده. چه از اصولگراها و چه از اصلاح‌طلبان. پس دوباره آدرس عقلانیت را می‌دهد. چه برای گذشتن از گناه برادران یوسف در داخل. چه برای عبور از کینه‌های خارجی برای رسیدن به مصالح و منافع امت اسلامی، راهبرد و سیاست هاشمی راهبرد حضرت یوسف است. راهبرد گذشتن از گذشته‌ها برای ساختن آینده ای بهتر.


حرف آقای هاشمی که تمام می شود به صورت آقای ظریف که نگاه می‌کنم برق عجیبی می زند. گویی حظ وافری برده است از اندیشه‌های مصلحانه این مجتهد کم‌نظیر سیاسی. بخاطر همین هم فوری میکروفون بدست می‌گیرد. انگار جمله‌ای هست که باید حتماً بگوید. جمله که نیست، دعاست. مخاطب دعایش، حضار هستند. ولی گویی برای همه مردم ایران می‌گوید. برای همه جهان اسلام. دعای ظریف این است. انشاء الله سایه آقای هاشمی بر سر ایران و منطقه مستدام باشد.


روایت مصلحت همچنان باقی است....


انتهای پیام/

برچسب ها: هاشمی
ارسال نظر
هلدینگ شایسته