دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نشست نقد و بررسی فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» برگزار شد:

مهم ترین پیام فیلم، یادآوری معرفت و عشق از دست رفته است/ حضور سینما در دانشگاه اتفاق خوشایندی است

نشست نقد و بررسی فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» روز بیست و ششم آبان ماه با حضور جمعی از منتقدین و کارشناسان رشته جامعه شناسی در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد.
کد خبر : 50620

به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از مشاور رسانه‌ای فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، در ابتدای این نشست، یونس نوربخش رییس دانشکده علوم اجتماعی با بیان این که اکران فیلم‌هایی با مضامین اجتماعی در فضای دانشگاه بی تردید اتفاق خوشایندی محسوب می‌شود گفت: ««ما ایده‌ای داشتیم مبنی بر این که پلی میان سینما و دانشگاه بزنیم و برای این ایده مدت‌های زیادی تلاش کردیم، امروز خوشحالم که این مسئله به بار نشسته است و ایده اکران فیلم‌هایی با مضامین روز جامعه در فضای دانشگاه به مرحله عمل گذاشته است. »


همفکری سینماگران و دانشگاهیان برای تولیدات کیفی


او اضافه کرد: «سینما در حال حاضر به عنوان هنر و صنعت شناخته شده است و دراین سال‌ها اتفاقات بزرگی در عرصه سینما رخ داده است. به ویژه این که ما می‌بینیم تعداد فیلم‌هایی که با مضامین اجتماعی ساخته شده‌اند افزایش یافته است. ازاین منظر اکران فیلم‌هایی از این دست می‌تواند برای دانشجویان رشته جامعه شناسی مفید باشد تا آنها از رهگذر تماشای این فیلم ها به تجزیه و تحلیل مشکلات جامعه بپردازند. از طرفی چنین حرکتی می‌تواند برای فعالان عرصه سینما هم مفید واقع شود، چرا که تولیدات خود را در فضای دانشگاه به نمایش می‌گذارند و می‌توانند از همیاری و همفکری اهالی دانشگاه به ویژه استادان و دانشجویان رشته جامعه شناسی برای تولیدات کیفی و بهتر استفاده کنند.»


او اضافه کرد: «نقد فیلم همواره در رسانه ها مطرح بوده و هست اما مسئله این است که امروز دانشگاه توانسته در غنا بخشی به سینما نقش زیادی داشته باشد. البته همان طور که اشاره کردم قراراست در دانشکده علوم اجتماعی ازاین پس،فقط فیلم‌هایی به معرض نمایش گذاشته شود که دارای مضامین اجتماعی است،یعنی فیلم‌هایی که حرفی برای گفتن دارند در الویت نمایش در این دانشکده به شمار می‌رود.»


رییس دانشکده علوم اجتماعی در ادامه تصریح کرد: «دانشکده علوم اجتماعی با مشارکت و کمک مدرسه ملی سینمایی قصد دارد به شکل دو هفته یک بار به اکران فیلم‌هایی با مضامین اجتماعی بپردازد. امیدوارم نمایش این فیلم ها به مدت شش ماه ادامه داشته باشد و دانشجویان مقطع دکتری رشته جامعه شناسی بتوانند از رهگذر تماشای این فیلم ها به کندوکاو و تحلیل مسائل اجتماعی بپردازند.»


معرفت از یادمان رفته است


در ادامه این نشست، محمد گذرآبادی فیلمنامه نویس درباره فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» گفت: «ایده برخورد دانشکده و سینما اتفاق خوشایندی است و این پیوند را باید به فال نیک گرفت. فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» فیلمی در ژانر درام اجتماعی قلمداد می‌شود. درام اصولا به آثاری گفته می‌شود که به زندگی عادی و روزمره ما اختصاص داشته باشد. در این فیلم نیز همان طور که دیدیم، مشکلات جامعه روز محور اصلی قرار گرفته است. مسئله این فیلم به طور کلی فقر است، ضمن این که فیلمساز در هر سه اپیزود به شکل تلویحی این مسئله را بیان می‌کند که عواطف و اصولا معرفت از یاد مردم در جامعه رفته است.»


او اضافه کرد: «کما این که در هرسه اپیزود، مسئله معرفت مطرح می‌شود و هریک از کاراکترهای فیلم به گونه ای با این مسئله مواجه می‌شوند و برخورد می‌کنند. اتفاقا پیام این فیلم برخلاف برخی از فیلم ها،ساده و روان است. من امروز می‌خواهم در قالب این نشست این پرسش را مطرح کنم که ما برای چه هزینه و وقتمان را صرف می‌کنیم و به سینما می‌آییم؟ پاسخ این سوال این است که ما به سینما می‌آییم تا در مجموعه ای از عواطف با یکدیگر شریک شویم.»


بر سر راه دو راهی‌های اخلاقی


این فیلمنامه نویس ادامه داد: «فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» فیلمی است که مخاطب را با مجموعه ای از عواطف درگیر می‌کند، درواقع مخاطب با دیدن چنین فیلمی به واسطه مضمون آن به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد. اما مسئله این است که مخاطب علاوه براین که نسبت به هرکدام از شخصیت‌های فیلم،احساس دلسوزی دارد آنها را به واسطه قرارگرفتن در موقعیت‌های مختلف مورد تحسین هم قرار می‌دهد. در واقع در فیلم سه شخصیت لیلا، ستاره و آشتیانی دارای چنین مولفه ای هستند. به نظر می‌رسد مخاطبان این فیلم در حالت بیم و امید سرگردانند، اگرچه می‌بینیم شخصیت‌های فیلم با وجود آن که دارای کنشی هستند ولی کنش‌های آنها فرعی است و نمی‌تواند حس تعلیق را در مخاطب ایجاد کند.»


گذرآبادی به دیگر مولفه‌های فیلم اشاره کرد و گفت: «شخصیت‌ها در این فیلم در دو راهی‌های اخلاقی قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، لیلا در اپیزود اول فیلم در تردید است که به خاطر شوهرش پول را از آشتیانی بگیرد و از طرفی، شوهر او راضی به این کار نیست. یا درباره ستاره نیز چنین دو راهی وجود دارد که از همسرش جدا شود و یا همسرش به خاطر نداشتن دیه در زندان بماند. درباره آشتیانی هم همین طور است. او هم به نوعی بر سر دو راهی می‌ماند، منتهی دو راهی او به نسبت دیگر شخصیت‌های فیلم، کمرنگ تر است.»


غیبت منحنی تحول شخصیت


او اضافه کرد: «مسئله‌ای که به نظر می‌رسد فیلمساز باید بیشتر به آن می‌پرداخت این است که هریک از شخصیت‌های فیلم می‌بایست در طول داستان به رشد و تکامل می‌رسید در حالی که ما چنین مسئله ای را در فیلم نمی‌بینیم،یعنی شخصیت‌های فیلم در پایان هم همانی هستند که بودند و هیچ تغییر و تحولی در آنها صورت نگرفته است. درواقع، منحنی تحول شخصیت در فیلم غایب است و طبیعی است تا زمانی که چنین مولفه‌ای در فیلم وجود نداشته باشد مخاطب نمی‌تواند یک سری از عواطف را احساس کند. درحالی که ما به عنوان مخاطب به سینما می‌آییم که مجموعه ای کامل از عواطف را تجربه کنیم.»


این فیلمنامه نویس درباره لحن فیلم نیز توضیح داد: «این فیلم لحن دراماتیک دارد ولی درعین حال به واسطه نماهای زیادی که در شب گرفته شده،نوع انتخاب موسیقی و همین طور اخمو بودن بازیگران به لحن تراژیک هم نزدیک شده است. ارسطو در زمان خود به تراژدی نویسان همیشه گوشزد می‌کرد که زیاد بگریان و کمی هم بخندان. زیرا براین باور بود که لازم نیست مخاطبی که به دیدن یک اثر هنری مثل فیلم یا تئاتر می‌نشیند تمام مدت افسرده باشد. به نظر می‌رسد می‌توانستیم شاهد کمی لحظات خوب نیز دراین فیلم باشیم.»


تصویر عینی از جامعه امروز


حمیدرضا جلایی پور عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی نیز گفت: «پیش‌تر هر وقت می‌خواستم به فیلمی درباره مشکلات زنان اشاره کنم به فیلم نرگس اشاره می‌کردم و از آن فیلم برای دانشجویان مثال میزدم اما امروز با دیدن این فیلم به این نتیجه رسیدم که «چهارشنبه 19 اردیبهشت» توانسته به این درجه برسد و مشکلات زنان را به خوبی بیان کند. در مجموع می‌توان فیلم را نمونه خوبی از شرایط جامعه حاضر عنوان کرد. در فیلم مشکلات اجتماعی به خوبی مطرح می‌شوند. به عنوان مثال زندگی لیلا که با مریضی همسر دستخوش تغییرات گسترده‌ای شده یا همین ستاره که بازمانده زلزله بم است و دست تقدیر او را به تهران می‌کشاند یا همین طور جلال آشتیانی که فرزندش را از دست داده است هرکدام ازاین شخصیت‌ها نماینده قشر متوسط جامعه هستند که به دلایل مختلف در طبقه فرودست جامعه فرو کوبانده شده‌اند.»


افزایش آسیب‌های اجتماعی


او اضافه کرد: « ازاین ها گذشته، خیابان سهرودی دراین فیلم به نوعی نماد جامعه امروز ما به شمار می‌رود. در جامعه نورمال،حکومت یعنی شبکه رفاهی رسمی و نیروهای مدنی با یکدیگر در تعامل هستند و در خدمت آدم‌های فرودست جامعه کار می‌کنند. درحالی که در جامعه امروز ما این مسئله وجود ندارد. نیروهای مدنی و شبکه رفاهی رسمی از یکدیگر فاصله دارند و به نظر می‌رسد مشکلات مردم در چنین جامعه ای عادی شده است. درواقع این جامعه،کرخ شده و چیزی احساس نمی‌کند. در همه جای دنیا این طور است که آمار آدم‌های عاصی مشخص است ولی در کشور ما هنوز نمی‌دانیم که چه تعداد ازاین آدم ها در جامعه داریم و از همه مهم تر باید برای راه حل مشکلات آنها چه کنیم. در شرایط کنونی،جامعه ما دچار مشکلات زیادی شده است، آسیب‌های اجتماعی متعددی گریبان جامعه را گرفته است که یکی از آنها نوعی از تن فروشی است که امروز در شبکه‌های اجتماعی به شکل محفلی اتفاق می‌افتد و این دردناک است. با این حال تصورمی کنم، فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» به شکل درونی به تبیین مشکلات جامعه می‌پردازد و این حسن فیلم به شمار می‌رود.


این استاد دانشگاه درادامه خاطرنشان کرد: «فیلم به ما می‌گوید که در حال حاضر مسائلی چون معرفت و عاطفه و عشق در جامعه ما کمرنگ شده است و اگر می‌بینیم آسیب‌های اجتماعی روز به روز در حال افزایش است به همین خاطر است و ما باید ازاین منظر نگران باشیم. نکته قابل تامل درباره این فیلم،حضور نیروی انتظامی در صحنه‌ای است که مردم برای اطلاع یافتن از آگهی به خیابان سهرودی آمده اند. در فیلم، یک جور تعامل بین نیروی انتظامی و مردم می‌بینیم در حالی که در حالت عادی و خارج از فیلم این طور نیست. اتفاقات امیدوارم نیروی انتظامی این فیلم را ببیند و تعامل با مردم و اصولا جامعه را بیشتر دریابد.»



او ادامه داد: «به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که با دیدن چنین فیلم‌هایی به ریشه آسیب‌های اجتماعی و مشکلاتمان پی ببریم. یعنی بدانیم چرا دراین سال‌ها آمار اعتیاد این قدر افزایش یافته است یا مشکلات دیگر چرا بروز کرده اند. تصور می‌کنم ریشه تمام مشکلات اجتماعی ما دراین سالها در دو نکته نهفته است. نخست این که ما در این سال ها با رشد جمعیت در مدت کوتاهی مواجه بوده‌ایم و جامعه گنجایش چنین جمعیتی را ندارد و دیگر این که نتوانسته‌ایم آن طور که باید توسعه همه جانبه اقتصادی داشته باشیم. در واقع ما دراین سال‌ها رشد اقتصادی نداشته او طبیعی است، مملکتی که در رکود اقتصادی قرار گرفته باشد به تولید خانواده‌هایی از جنس خانواده لیلا می‌پردازد و ناخودآگاه تعداد این خانواده ها در جامعه زیاد می‌شود.»


موضوعی برای همه زمان‌ها


سخنران پایانی این نشست نیز مجید حسینی زاد عضو هیات علمی دانشکده صداو سیما بود. او طی سخنانی گفت: «این فیلم فرصت خوبی را در اختیار جامعه شناسان قرار میدهد تا به آسیب‌شناسی مشکلات روز جامعه بپردازند. فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» حاوی این پیام است که مسائلی که در فیلم نشان داده می‌شود فقط مختص 19 اردیبهشت نیست، بلکه این مسائل هر روز اتفاق می‌افتند. یکی از محاسن فیلم این است که نشانه‌های اجتماعی زیادی دارد. در واقع ما این نشانه‌ها را از تیتراژ گرفته تا اسم فیلم به خوبی میتوانیم دریابیم. منتهی مسئله‌ای که درباره فیلم وجود دارد این است که به زعم منتقدین،دارای یک جور دستپاچگی و سرگشتگی است. این آشفتگی هم مطلقا به فیلمنامه برنمی‌گردد بلکه به نوع نگاه کارگردان هم ربط دارد. البته از حق نباید گذشت که جلیلوند مستندساز خوبی است و این مستند سازی در برخی از صحنه‌های فیلم به خوبی اتفاق افتاده و آن را دلنشین کرده است. با این حال یکی از چیزهایی که باعث شده است تا فیلم دستخوش سرگردانی شود این است که در برخی قسمت ها به دیالوگ مستمسک می‌شود و این مسئله در ذهن مخاطب به گره سازی می‌انجامد.


زنان در صحنه، مردهای مأیوس


حسینی زاد در ادامه گفت: «نکته جالبی که در فیلم به خوبی به آن پرداخته شده است مسئله فعالیت پررنگ زنان در سطح جامعه است. در این فیلم این طور بیان شده که زنان در امور اجتماعی حتی در کشتارگاه فعالیت می‌کنند درحالی که مردها در جامعه ای که فیلمساز نشان میدهد، بریده اند و به نوعی کم آورده اند. با این حال زنان هستند که بار همه چیز را به دوش می‌کشند. ازاین ها گذشته، خیابان سهرودی نمای از جامعه امروز ما به شمار میرود که طبقه متوسط جامعه را به خوبی به تصویر می‌کشد. درابتدای فیلم که دوربین چهره آدم ها را در خیابان سهرودی می‌گیرد، می‌بینیم هریک از این آدم ها آبرو دار ولی گرفتار هستند. فیلم به ما نشان می‌دهد که در جامعه ای زندگی می‌کنیم که عاطفه و معرفت در آن رنگ باخته است. کما این که می‌بینیم، صحنه‌هایی که دارای حس عاشقانه است، در نماهای بسته اتفاق می‌افتد. مثل گفت‌وگوی ستاره و مرتضی در زیر طاق بازارچه یا گفت‌وگوی آنها در اتاق ملاقات زندان. با این حال مهم‌ترین پیام فیلم این است که در بین این همه آشفتگی و بی مروتی و ناجوانمردی، فقط عشق است که می‌تواند نجات بخش باشد و اگر عشق از یاد برود جامعه به سمت نابودی کشیده می‌شود. با این حال تصور می‌کنم این فیلم یکی از تجربیات خوب جلیلوند در جایگاه کارگردان بوده است و اگر زمان بیشتری بگذرد، به طور قطع شاهد آثار زیباتری ازاین کارگردان خواهیم بود.»


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب