چرا اعترافات تکاندهنده پلیس مخفی دخیل در حادثه آمیا نادیده گرفته شد؟/ نقش منافقین در پروندهسازی علیه ایران
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، گرت پورتر، مورخ و روزنامهنگار تحقیقی در گزارشی که در پایگاه «گری زون» (TheGrayzone) منتشرشده از انحراف تحقیقات پرونده آمیا و تلاش نیروی پلیس و سازمان اطلاعات آرژانتین برای منحرف کردن توجهات از عاملان واقعی انفجار آمیا میگوید. خلاصهای از این گزارش در ادامه میآید:
افشاگریهای یک پلیس مخفی سابق نشان میدهد روایت آمریکا و اسرائیل از ماجرای انفجار مرکز جامعه یهودیان بوئنسآیرس موسوم به آمیا در سال 1994 حقیقت ندارد و احتمالاً مجرمان واقعی توانستهاند از عدالت بگریزند.
انفجار آمیا که با بهجا گذاشتن 85 کشته و 300 زخمی بزرگترین عملیات تروریستی پیش از حادثه یازده سپتامبر در نیمکره غربی زمین بود، هنوز در افکار عمومی بهعنوان یک پرونده لاینحل باقیمانده است.
در 25 سال گذشته دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره ایران را متهم انفجار توصیف کردهاند و از این ماجرا بهعنوان دستاویزی برای توجیه اتهام حمایت ایران از تروریسم دولتی استفاده میکنند.
پروپاگاندای ضد ایرانی دولتهای غربی سالها از این نوع اتهامات برای زمینهسازی تحریم اقتصادی ضد ایران کمک گرفته و هنوز هم این الگو در خصوص اتفاقات گوناگون تکرار میشود.
حقیقت آمیا چیست؟
ماجرا از این قرار بود که کمی بعد از بمبگذاری، آمریکا و اسرائیل فشار سنگینی به دولت آرژانتین وارد کردند تا ایران متهم شود. این در حالی بود که دیپلماتهای آمریکایی در بوئنس آیرس بهخوبی میدانستند که شواهد محکمی در تأیید این ادعا وجود ندارد.
جیمز جیک، سفیر آمریکا در نامهای که آگوست 1994 به وزارت خارجه فرستاد از تلاش مداوم سفارت برای متهم ساختن ایران خبر میدهد؛ اما چیک خود در گفتگو با پورتر در سال 2007 اعتراف میکند که «شواهد واقعی» در تأیید مسئولیت داشتن ایران ندیده است.
گرت پورتر
بیل برنکیک، مسئول بخش سیاسی سفارت آمریکا از 1994 تا 1997 نیز در مصاحبهای در سال 2007 گفت که اتهامات ضد ایرانی آمریکا تنها بر پایه بعضی «حدسیات» مطرح شدهاند که شواهدی در تأیید درست بودن آنها وجود نداشته است.
برنکیک میگوید وی و دیگر مقامات آمریکایی در آرژانتین فکر میکردند سطح ضدیت با یهودیان که جمعیت زیادی در بوئنس آیرس داشتند، آنقدر بالا بود که مخالفان یهودیان مظنون اصلی بمبگذاری باشند.
اما هیچگاه تحقیقات رسمی خاصی در این خصوص صورت نگرفت، شاید چون آمریکا میخواست ایران متهم ماجرا باشد.
افشاگری تکاندهنده پلیس سابق
سال 2014 یک پلیس مخفی سابق که در جامعه یهودیان بوئنس آیرس نفوذ کرده بود در گفتگو با دو خبرنگار تحقیقی افشا کرد که به وی دستور دادهشده بود نقشه ساختمان آمیا را به افسر پلیس مافوق خود ارائه دهد.
این پلیس مخفی در این گفتگوی عجیب اظهار کرد که مطمئن است نقشه ساختمان توسط مجرمان اصلی حادثه برای بمبگذاری ساختمان مورد استفاده قرارگرفته است.
بیشتر بخوانید:
رسیدگی به اتهام رئیسجمهوری پیشین آرژانتین در مورد بمبگذاری آمیا
سخنگوی وزارت امور خارجه ادعاهای رئیسجمهور آرژانتین را تکذیب کرد
اظهارات این پلیس مخفی نخستین مدرک محکمی بودند که نشان میدادند انفجار توسط عناصری داخل نیروی پلیس و سازمان اطلاعات آرژانتین انجامشده بود که پیشتر در اقدامات خشونتآمیز دولت آرژانتین در دهه 1970 و 1980 علیه مخالفان خود که به «جنگ کثیف» مشهور است، دست داشتند.
این اظهارات واکنشهایی در سطح مطبوعات آرژانتین داشت، اما دستگاه قضائی آرژانتین که هنوز تحت نفوذ دستگاه اطلاعاتی است، از بررسی اظهارات این پلیس مخفی سابق خودداری کرده است.
پلیس مخفی که بود؟
خوزه آلبرتو پرز، نفوذی پلیس در جامعه یهودیان است که باور دارد نقشهای که او به پلیس فدرال داده برای بمبگذاری مورداستفاده قرارگرفته است. وی میگوید در دوره آموزشی ضد تروریستی که در دوران حضور در نیروی پلیس گذرانده بود، یاد گرفت که این نقشهها میتوانند برای طرحریزی عملیات بمبگذاری مورداستفاده قرار گیرند.
پرز همچنین باور داشت که بمب از طریق ساختمان کناری وارد ساختمان آمیا و آنجا کار گذاشتهشده بود. کارشناسان ژاندارمری آرژانتین نیز به همین نتیجه رسیده بودند و تنها دو روز بعد از حادثه در گفتگو با روزنامه مشهور «کلارین» نتایج بررسی خود را توضیح دادند.
خوزه آلبرتو پرز
پرز همچنین شواهدی ارائه کرد که نشان میداد افسران مافوق وی همان باورهای ضدیهودی را داشتند که موجب شد دیکتاتوری نظامی آرژانتین در جریان «جنگ کثیف» رفتار بسیار خشنی با یهودیان داشته باشد. پرز گفت افسر مسئول وی که «لورا» نام داشت به او دستور داده بود هر اطلاعاتی در خصوص طرح موسوم به «آندینیا» میتواند پیدا و ارائه کند.
بر اساس طرح «آندینیا» که هنوز واقعی یا خیالی بودن آن مشخص نیست، مهاجران یهودی و صهیونیستهای خارجی بهطور مخفیانه در حال تلاش برای تحت کنترل گرفتن منطقه پاتاگونیا در جنوب آرژانتین بودند تا کشوری یهودی به نام «آندینیا» در آنجا بنیان نهند.
طرح آندینیا نخستین بار در دهه 1930 در آرژانتین سر زبانها افتاد و به احساسات ضدیهودی در آرژانتین دامن زد و در فشار به یهودیان در جریان جنگ کثیف نقش داشت.
گفته میشود حدود 12 درصد کسانی که در جریان جنگ کثیف مورد بازجویی، شکنجه و قتل قرار گرفتند یهودی بودند، درحالیکه یهودیان تنها یک درصد جمعیت آرژانتین را تشکیل میدادند. تقریباً از همه یهودیان در خصوص طرح آندینیا سؤال پرسیده میشد.
مطرحشدن طرح آندینیا به احساسات ضدیهودی در آرژانتین دامن زد
خوزه یا یوسی؟
پرز سه سال زبان عبری خوانده و با زنی یهودی ازدواجکرده بود که منشی یکی از کارکنان سفارت اسرائیل بود. وی حتی نام اسپانیایی خود یعنی خوزه را به معادل عبری آن یعنی یوسی تغییر داده بود.
یوسی که به خاطر احتمال مشارکت داشتن خود در حادثه آمیا احساس عذاب وجدان میکرد، با دو خبرنگار تحقیقی به نام می ریام لوین و هوراشیو لوتزکی تماس گرفت و ماجرا را برای آنها شرح داد.
یوسی همچنین گفتگویی ویدئویی با گابریل لویناس خبرنگار آرژانتینی داشت که سال 2014 در اینترنت منتشر شد و در آن نحوه ورود خود به جامعه یهودیان و درخواست افسر مافوق برای تهیه نقشه ساختمان را شرح داد.
در ادامه لوین و لوتزکی با آلبرتو نیسمان، دادستان آرژانتینی که سالها ایران را متهم پرونده معرفی میکرد، تماس گرفتند و از او خواستند با یوسی دیدار کند.
اما بر اساس اظهارات لوین، نیسمان تنها قبول کرد بهصورت تلفنی با یوسی صحبت کند و گفت سه نفر از کارمندانش را برای دیدار حضوری با یوسی میفرستد. بعد از دیدار حضوری با یوسی اما نیسمان هیچ علاقهای برای گفتگوی بیشتر نشان نداد.
لورا افسر مافوق سابق یوسی نیز همان سال در پاسخ به سؤالات، گزارشهای یوسی را غیرقابل اتکا توصیف کرد، درحالیکه تحقیقات نشان میداد در زمان مسئولیت خود گزارشهای یوسی را «عالی» توصیف کرده بود.
آلبرتو نیسمان
نقش سازمان اطلاعاتی آرژانتین
فاکتور مهم دیگر که در فساد پرونده آمیا دخیل بود سازمان اطلاعاتی آرژانتین است که به نام SIDE شناخته میشود. این سازمان اطلاعاتی روی دادستان ارشد پرونده یعنی قاضی خوان گالیانو نفوذ داشت.
قاضی گالیانو
بر اساس تحقیقات یک خبرنگار تحقیقی دیگر، یک واحد سازمان SIDE مسئول نظارت بر تحقیقات گالیانو بود و واحد دیگری نیز مستقیم در دفتر گالیانو فعالیت میکرد.
این سازمان اطلاعاتی تلاش میکرد از قدرت خود برای منحرف کردن توجه از مظنونان منطقی حادثه درون دستگاه پلیس و سازمان اطلاعاتی جلوگیری کند. بر اساس گزارش سرخیو مورنو و لورا ترمین در روزنامه لا پرنزا در سال 1994 واحد اطلاعاتی مسئول پرونده آمیا به نفرت از یهودیان شهره بود.
روایت سازمان SIDE این بود که انفجار آمیا توسط یک خودروی بمبگذاریشده انجامشده بود و انگشت اتهام بهسوی ایران و متحد آن حزبالله بود.
این سرویس اطلاعاتی ادعا میکرد یک ون سفیدرنگ بمبگذاریشده باعث انفجار شد و موتور این خودرو را که یک هفته بعد از انفجار در خرابه ساختمان پیداشده بود، بهعنوان مدرک ارائه کرده بود.
شماره شناسایی موتور نشان میداد ون متعلق به کارلوس آلبرتو تلدین بوده است که صاحب یک کارگاه بود و کارش تعمیر ماشینهای آسیبدیده و فروش آنها بود.
تلدین که شیعه بود به کمک در انجام بمبگذاری متهم شد و بعد به زندان افتاد.
اما تحقیقات بیشتر توسط یک «دادستان خصوصی» که توسط بازماندگان حادثه استخدامشده بود نشان داد که تلدین قبل از بمبگذاری آمیا مورد توجه پلیس بوده است. در ادامه مدارک بیشتری افشا شد که نشان میداد تلدین نقشی در حادثه نداشته است.
کارلوس تلدین
گروهک منافقین وارد میشود
بعدها چند بار توسط افراد مختلف ازجمله قاضی گالیانو به تلدین پیشنهاد شد در ازای دریافت پول داشتن نقش در بمبگذاری را بپذیرد؛ اما این پیشنهادها نتیجهای نداشت.
سال 2004 با بدون نتیجه ماندن تحقیقات در خصوص ادعاهای گالیانو مشخص شد که وی در روند بررسی پرونده، جرائم متعددی مرتکب شده است. بااینحال گالیانو تازه سال 2019 به اتهام تلاش برای تطمیع تلدین مجرم شناخته شد تا نفوذ بالای سازمانهای اطلاعاتی در دستگاه قضائی آرژانتین بیشتر مشخص شود.
بعد از کنار رفتن گالیانو از پرونده، آلبرتو نیسمان دادستان بعدی پرونده روایت دیگری برای اتهام زدن به ایران ارائه کرد که بر اساس اظهارات چند نفر از اعضای گروهک منافقین تنظیمشده بود.
اعضای گروهک منافقین خود متهم به انجام اقدامات تروریستی ضد ایران و همکاری در کشتار مردم توسط صدام حسین بودند و ادعای آنها نمیتوانست قابلقبول دادستان باشد. اما نیسمان گزارشهای خود را بر مبنای اظهارات آنها تنظیم کرد تا نشان دهد که هر طور شده قصد دارد به نتیجه از پیش تعیینشده که نقش داشتن ایران در این حادثه بود برسد.
با توجه به این جزئیات دیگر تعجبی ندارد که چرا نیسمان اعترافات تکاندهنده یوسی را نادیده گرفت. درنهایت نیسمان در سال 2015 بهطور مشکوکی در آپارتمان خود فوت کرد تا سؤالات و ابهامات پرونده آمیا بیشتر و بیشتر شوند.
جالب است که چهار دادستانی که پس از مرگ ناگهانی نیسمان عهدهدار پرونده شده بودند نیز علاقهای به پیگیری اظهارات یوسی نشان ندادند.
اعترافات یوسی میتوانست به مخفیکاری مجرمان اصلی پرونده آمیا پایان دهد، اما نیسمان، SIDE و پلیس فدرال همکاری کردند تا از تحقیقات جدی در این پرونده جلوگیری کنند.
یک ربع قرن بعد از انفجار آمیا، تروریستهای واقعی پرونده هنوز از مصونیت برخوردار هستند.
انتهای پیام/4106/پ
انتهای پیام/