ارزیابی قابلتأمل آمریکا در خصوص سیاست خارجی ایران/مقاومت فعال تنها راهکار تغییر محاسبات کاخ سفید است
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، کاخ سفید با کلید زدن راهبرد فشار حداکثری طی دو مرحله در مرداد و آبان 97 بهتدریج گامهای بلندتری برای افزایش هزینه سیاستهای جمهوری اسلامی برداشت.
آمریکا پس از خروج از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) صراحتاً اعلام کرد که درصدد است صادرات نفت ایران را به صفر برساند و سپس با قرار دادن ارکان و اجزای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان سازمان تروریستی خارجی، رسماً سیگنال تقابل جدی در حوزههای اقتصادی و نظامی را ارسال کرد.
تحریک جمهوری اسلامی به عکسالعمل در ماجرای بزرگنمایی ورود ناو جنگی «آبراهام لینکلن» و پرواز بمبافکنهای راهبردی «بی-52» در کنار تجاوز پهپاد جاسوسی «گلوبال هاوک» و حوادث مشکوک انفجار چند نفتکش در بندر فجیره، حاکی از تنگتر کردن حلقه محاصره جمهوری اسلامی بود.
هرچند ساقط کردن پرنده جاسوس آمریکایی و متوقف کردن ناو متخلف انگلیسی در پاسخ به توقیف نفتکش ایرانی در جبلالطارق تا حدی توانست موازنه قوا را بازگرداند؛ اما واشنگتن همچنان که مقامات کاخ سفید بهصراحت اعلام کردهاند، فشار بر ایران بهمنظور تغییر محاسبات و نشستن پای میز مذاکره توافقات فرابرجامی را متوقف نکرد.
بیشتر بخوانید:
رئیس گروه اقدام علیه ایران: سیاست فشار حداکثری بر ایران ادامه خواهد یافت
از تابستان سال گذشته، آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران خیز برداشت و دستگاه دیپلماسی این کشور با قرار دادن ساعتی معکوس که سال، ماه، روز و حتی دقیقه باقیمانده تا رفع محدودیت ایران برای خریدوفروش سلاح تا 27 مهرماه سال جاری را نشان میداد، خطر ساختگی لغو تحریم تسلیحاتی ایران را گوشزد کرد.
ترور سردار سلیمانی و تشدید راهبرد فشار حداکثری
با ترور سردار آسمانی، حاج قاسم سلیمانی تقابل آمریکا با ایران وارد سراشیبی تندتری شد و پسازآن بود که کاخ سفید دو پرونده مهم دیگر شامل جا زدن خود بهعنوان عضوی از برجام برای فعال کردن مکانیسم ماشه بهمنظور بازگرداندن همه تحریمهای شورای امنیت و صدور اولین قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از سال 2012 با پرچمداری تروئیکای اروپایی را بهطور مستمر پیگیری کرد.
پالسهای منفی داخلی همچون آمادگی برای مذاکره با طرف آمریکایی در صورت لغو تحریمها و عدم واکنش جدی به شائبه خرابکاریها در چند نقطه از کشور، افزون بر چالشهای ناشی از کرونا، مقامات کاخ سفید را به این جمعبندی رسانده که مجموعه فشارها علیه کشورمان باعث عقبنشینی و تغییر محاسبات جمهوری اسلامی شده است.
به عقیده آمریکاییها، هزینه سیاستهای منطقهای و موشکی ایران افزایش پیداکرده و موفق شدهاند راهبرد «مقاومت فعال» را موقتاً از مدار تصمیمات کشورمان خارج کنند.
رفتار تهاجمی حریف در منطقه خاکستری ازجمله انفجار در تأسیسات هستهای نطنز و پارچین بدون اینکه با پاسخ متوازن و متقابلی مواجه شود، از یکسو و سفر ظریف به عراق برای ابلاغ پیام حسن نیت تهران به رژیم آل سعود درحالیکه ریاض، یکی از پایههای اصلی ایجاد ناامنی و تشدید تحریمهاست، به جسورتر شدن حریف منتهی شده و به آمریکا جرئت اقدامات تخریبی بیشتر داده است.
ضمن اینکه خیال واشنگتن ازاینجهت که تهران تا زمان مشخص شدن انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا در 3 نوامبر سال جاری (13 آبان 99) از پاسخ به سیاستهای ضدایرانی آمریکا طفره میرود، راحت است! از این منظر، کاخ سفید در تلاش است از این فاصله زمانی حدود پنجماهه تا زمان برگزاری انتخابات، در راستای تثبیت شرایط فعلی و ریلگذاری در راستای تشدید فشار حداکثری، بهرهبرداری کند.
چه باید کرد؟
روشن است که آمریکاییها با یک گام عقبنشینی، دو گام به پیش خواهند آمد و این سیاست در طول بیش از چهار دهه گذشته تکرار شده است. درنتیجه، معطل نگهداشتن توانمندیهای کشور در حوزههای سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، نظامی و ...، دست روی دست گذاشتن تا مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا و عدم تدبیر برای تغییر محاسبات واشنگتن، خسارات سنگینی به کشور وارد خواهد کرد. با توجه به ارزیابی پیشگفته آمریکاییها چارهای جز آمادگی برای بدترین سناریوهای ممکن نیست و تنها راه جلوگیری از پیشروی حریف، نشان دادن ضرب شست و نمایش اقتدار است.
و بالاخره اینکه سیاستهای فعلی کاخ سفید علیه ایران جز در برخی اختلافنظرهای جزئی، مورد اجماع دو حزب دموکرات و جمهوریخواه است و تغییر رئیسجمهور، خللی در اجرای آنها به وجود نخواهد آورد. ازاینرو، دل بستن به تحولات سیاسی در آمریکا، موقعیت ایران در منطقه را به خطر انداخته، در داخل به ناامنی و افزایش مشکلات معیشتی منجر شده و در یک کلام، تبعات جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت.
انتهای پیام/4106/پ
انتهای پیام/