دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
21 تير 1399 - 11:46

روایت حیرت‌آور مرمتگر حمام خسروآغا از تخریب این بنا

انتشار گزارش «رازی که برملا شد»، ما را بر آن داشت تا موضوع تخریب حمام خسروآغا را بیش‌ازپیش پیگیری کنیم، به این امید که نقاب از چهرۀ تخریب گران این بنای باارزش عهد صفوی برداشته شود.
کد خبر : 500907
12208913_341.jpg
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، محمود منشعی دربارۀ فروردین سال ۱۳۷۴ می‌گوید: با ماشینم وسط چهارراه ایستادم، چهارراهی که تا شب قبل فقط سه‌راه بود. پلیس آمد و گفت: «برای چی وسط چهارراه ایستادی؟» گفتم: «ولله تا دیشب اینجا سه‌راه بود و یک حمام هم اینجا وجود داشت.» گفت: «نه اشتباه می‌کنی!» گفتم: «پرسنل من اینجا کار می‌کرد، مصالح من اینجا بود، ولی الان همه‌اش پشت دیوار بانک جمع شده.» خیلی راحت حمام را با لودر خراب و جمع کرده بودند.

انتشار گزارش «رازی که برملا شد»، ما را بر آن داشت تا موضوع تخریب حمام خسروآغا را بیش‌ازپیش پیگیری کنیم، به این امید که نقاب از چهرۀ تخریب گران این بنای باارزش عهد صفوی برداشته شود و پای میز محاکمه بنشاند تا عبرتی باشد برای پیروان راهشان.




«حمام خسروآغا را فرح خراب کرد نه من»، «حقیقت حمام خسروآغا را چه کسی فاش می‌کند»، «حمامی که قربانی شد»، به‌علاوۀ انتشار مشروح خاطرۀ حسین مسجدی از تخریب حمام خسروآغا برای نخستین بار، مجموعه گزارش‌هایی بود که تاکنون در این رابطه در ایسنا کارشده و تا حد بسیاری پرده از این حادثۀ تلخ کنار زده اما عاملان تخریب حمام خسروآغا هنوز آزادند و رها. در ادامۀ مطالبی که با موضوع «تخریب حمام خسروآغا» در ایسنا منتشر می‌شود، با محمود منشعی به گفتگو نشستیم که سال ۱۳۷۴ از سوی میراث فرهنگی وقت اصفهان به‌عنوان پیمانکار مرمت حمام خسروآغا انتخاب‌شده بود. مشروح سخنان او را در ادامه می‌خوانید:


کشف حمام به همت پرفسور گالدیری

زمان حضور پروفسور گالدیری در اصفهان، حمام خسروآغا به شیرینی‌پزی تبدیل‌شده بود. گالدیری مغازه را بررسی کرده و از خودش پرسیده بود این سرستون‌ها وسط چنین مغازه‌ای چه می‌کند؟ او عکس گرفت و کم‌کم در نقشه‌ها تحقیق کرد و متوجه شد که اینجا باید یک حمام قدیمی وجود داشته باشد. آن زمان ایتالیایی‌ها در مورد مرمت آثار تاریخی در ایران قدرت داشتند. گالدیری به تهران رفت و بودجه گرفت و باعث شد که مغازه خریداری و خاک‌برداری برای پیدا کردن همۀ قسمت‌های حمام آغاز شود. در همین زمان سربینه و سنگاب حمام خسروآغا که در دنیا بی‌نظیر بود پیدا شد، افسوس... این حمام سقفی با خطوط عالی بنایی داشت.


احیای حمام خسروآغا توسط آیت‌الله زاده شیرازی


زمان جنگ در حمام خسروآغا نارنجک گذاشتند و مرحوم دکتر آیت‌الله زاده شیرازی آن‌قدر ناراحت بود که اشک در چشمانش جمع شد. او سفت‌وسخت پیگیری کرد تا حمام مرمت شود، به‌هرحال ایشان حمام خسروآغا را احیا کرد. من و برادرم رضا منشعی هم همراه او شبانه در حمام کار می‌کردیم تا به نمایشگاه تبدیل شد. دکتر شیرازی عکس‌هایی از بناهای مختلف را در آن به نمایش گذاشته‌ بود تا مردم را به حمام بکشاند و نشان دهد که چنین چیزی وجود دارد.


مرمت دوبارۀ حمام


سال ۱۳۷۴ من پیمانکار مرمت حمام خسروآغا بودم و قرارداد مرمت را هم با میراث فرهنگی و ریاست وقت این اداره یعنی مهندس روانفر امضا کرده بودیم. البته سر قیمت اختلاف داشتیم؛ من می‌گفتم مرمت این حمام ۱۶ میلیون تومان هزینه دارد و مهندس روانفر می‌گفت: «ما ۱۴ میلیون بیشتر نداریم و کاری بکن که قرارداد بسته شود.» دکتر شیرازی هم می‌گفت: «الان نداریم و می‌خواهیم حتماً این حمام احیا شود. شما قبول کن ما جای دیگر برایتان جبران می‌کنیم چون فعلاً بیشتر از این بودجه نداریم.» آن موقع کارها خیلی صمیمانه بود و خلافی هم انجام نمی‌شد. من هم قبول کردم. با من قرارداد بستند که حمام خسروآغا به‌عنوان یک چایخانه سنتی احیا و نگهداری شود.


شروع مرمت و آغاز تماس‌های مشکوک


به‌این‌ترتیب من مرمت حمام خسروآغا را شروع کردم و دورش را فنس کشیدم. چون یکی دو ستون کم داشت سنگ آوردیم تا ستون‌ها و سرستون‌ها را بتراشیم. مصالح لازم را خالی کردم و دکتر جبل عاملی هم مشاور ما در این مرمت بود. حدود یک ماه و نیم بود که مرمت حمام خسروآغا را شروع کرده بودم و پلی هم بالای حمام زده بودم تا برای عبور و مرور از آن استفاده شود تا بعد گرمخانۀ زیر آن را مرمت کنم.


قرار بود قسمت‌های عقب حمام که ریخته بود بازسازی کنم اما برخی افراد که نمی‌دانم چه کسانی بودند به‌صورت غیرمستقیم از طرف ارگانی با من تماس‌هایی می‌گرفتند و عنوان می‌کردند که اینجا فعالیت نکنم. می‌گفتند این حمام عامل فساد است! من گفتم ممکن است در زمانی استفادۀ صحیح از یک بنا نشود اما آجر و گچ که گناهی ندارد.


تا دیشب اینجا سه‌راه بود نه چهارراه!


فروردین سال ۱۳۷۴، دقیقاً نمی‌دانم چندمِ ماه بود اما شب حقوق کارگرها را پرداخت کردم و چون فردای آن روز، روز عید و تعطیل بود می‌خواستم در مراسمی شرکت کنم به همین دلیل آمدم تا کفش مناسبی بخرم و دیدم حمام خسروآغا که تا دیشب بود، دیگر نیست. بهت‌زده با ماشین وسط چهارراه ایستادم؛ چهارراهی که تا شب قبل فقط سه‌راه بود. پلیس آمد و گفت: «برای چی وسط چهارراه ایستادی؟» گفتم: «ولله تا دیشب اینجا سه‌راه بود و یک حمام هم اینجا وجود داشت.» گفت: «نه اشتباه می‌کنی!» من گفتم: «پرسنل من اینجا کار می‌کرد، مصالح من اینجا بود ولی الان همه‌اش پشت دیوار بانک جمع شده». خلاصه اینکه حمام را خیلی راحت با لودر خراب و جمع کرده بودند.


بعدازاینکه جای خالی حمام خسروآغا را دیدم به منزل رفتم و دوربین آنالوگم را برداشتم و آمدم و عکس گرفتم. عکس‌ها را به عکاسی کنار دروازه دولت دادم که چاپ کند ولی گفت فیلم‌ها سیاه شده و نداد. از حمام خسروآغا عکس‌های زیادی دارم و اینکه آقای سیف‌اللهی گفته‌اند از حمام عکسی وجود ندارد اصلاً درست نیست. چون من مرمت آنجا را قبول کرده بودم ازآنجا عکس گرفتم. از هرجایی که در آنجا شروع به کار می‌کنم ابتدا هرچقدر بتوانم عکس می‌گیرم تا ببینم وضعیتش چگونه است، در حین کار هم از محل عکس می‌گیرم. از عالی‌قاپو هم نزدیک به چهار هزار عکس از قبل مرمت در حین مرمت و بعد از مرمت دارم و همۀ آن‌ها را می‌توان کنار هم گذاشت و مقایسه کرد. بیشتر این عکس‌ها را در آرشیو خودم نگهداری می‌کنم.


برخی ارگان‌ها دست‌به‌یکی کردند تا حمام خراب شود


من در صداقت مهندس روانفر، مدیر وقت میراث فرهنگی اصفهان شکی ندارم. زمانی که شنیدم او شهردار یکی از مناطق اصفهان شد نظرم این بود که ایشان به درد شهردار بودن نمی‌خورد چون شهردار بودن بعضی جاها ایجاب می‌کند که چیزی را خراب کند و... در میراث هم صادقانه کار می‌کرد. مدیر فعالی بود و وقتی از تخریب حمام مطلع شد خیلی ناراحت شد و استعفا کرد.


روانفر می‌گفت: «من فکر می‌کردم می‌خواهند حمام را جابجا کنند و برای همین صورت‌جلسۀ استانداری را امضا کردم» البته زمانی که روانفر مدیر میراث اصفهان شد اوایل کارش بود و درواقع در زمانی ، مدیریت میراث را به روانفر دادند که تازه‌وارد بود تا هر کاری می‌خواهند انجام دهند و همین‌طور هم شد. کم‌کم روانفر متوجه شد در سیاست چه اوضاعی است و این اواخر هم شنیدم مهندس روانفر به وزارت کشور رفته و با رتبۀ بالا بازنشسته شده است.


اینکه آقای سیف‌اللهی گفته‌اند حمام خسروآغا حمام شاهنشاهی بوده اصلاً درست نیست. برخی ارگان‌ها دست‌به‌یکی کردند تا حمام خراب شود و هم به رفت‌وآمدهای دولتی وصل باشد و هم تجاری شود و درآمد برای شهرداری داشته باشد. قبل از انقلاب طرح جابجایی و احیای حمام ارائه شده بود و نه تخریب اما در آن زمان و حتی در زمان فعلی امکان اینکه حمام را جابجا کنند مقدر نبوده و نیست. در مورد جابجایی حمام هم آن زمان با من صحبتی نشده بود اما شنیده بودم که این موضوع در جلساتی مطرح بوده است. من معتقد بودم باید بخشی از بانک‌های اطراف حمام که قدمت هم نداشتند خراب می‌کردند و میدان می‌ساختند، حمام خسروآغا هم به‌عنوان حمام سنتی حفظ می‌شد.


خسروآغا داشتیم، وقتی لویی‌های فرانسه نمی‌دانستند حمام چیست


حمام خسروآغا مربوط به زمانی است که لویی‌های فرانسه نمی‌دانستند حمام چیست. این‌ها نشانه‌های تمدن قبلی ما است و باید حفظ شود و روی آن مانور دهیم. ما مبتکر چوگان هستیم. ۵۰۰ سال قبل سازه‌های چوبی کار می‌کردیم و سازه‌های سنگی ما هم در تخت جمشید است. باید ادعاهای خودمان را با پایه و اساس به دنیا بشناسانیم. الان حمام خراب‌شده اما احتمال دارد که پایه‌ها، جاکفشی‌ها و حوض و سنگاب در زیرزمین موجود باشد.


اماواگرهای بازسازی حمام خسروآغا


بازسازی حمام خسروآغا مجری‌های خودش را می‌خواهد. دیدم که سازمان نوسازی بهسازی شهرداری اصفهان عجولانه روی گرمخانه‌اش کارهایی انجام داده ولی باید طمأنینه به خرج می‌داد. نوسازی بهسازی در این حد نیست و نَفَرش را ندارد. حمام خسروآغا بازسازی سبکی لازم دارد، چه کسی می‌خواهد طاقش را با آن خط بنایی بزند!؟ شاید بتوان گفت که استاد رحمت‌الله رضایت کنندۀ آن کار هست، او نظیر ندارد اما نه در کار کاشی و گنبد، بلکه در رسمی بندی و طاق زنی.


منبع: ایسنا


انتهای پیام/




انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب