هنرمان را از ترکمنستان و امارات پس بگیرید!
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شهروند نوشت: البته سکوت دیپلماسی ایران در قبال تمام این تاختوتازها، ماجرای تازهای نیست. معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دولت قبل، در اظهاراتی عجیب، ثبت سازِ «تار» را به نام جمهوری آذربایجان به فال نیک گرفت.
فاجعه برمیگردد به گزارشی که «ایسنا» چند روز است درحال پیگیری آن است اما فعلا که خبری مبنی بر اعتراض مسئولان نمیرسد. جمهوری آذربایجان در اکسپو ٢٠١٥ میلان، غرفهای ساخته که فرش تبریز را هم بهعنوان یکی از صنایع دستی خود به بازدیدکنندگان عرضه میکند. قصه البته به همینجا ختم نمیشود. رفقای کشور همسایه، کتابی نفیس هم تهیه کردهاند به نام «مینیاتور» که هنر ایرانی را به نام خودشان در این کتاب سند زدهاند. در این کتاب نامی از «ایران» به میان نیامده و هرآنچه موسوم به هنر ایرانی است، به نام جمهوری آذربایجان مصادره شده. حتی شهرهای اردبیل، تبریز، ارومیه و مراغه (در استانهای اردبیل و آذربایجانشرقی و غربی ایران) تا ایروان (پایتخت جمهوری ارمنستان) و باکو (پایتخت جمهوری آذربایجان)، قلمرو هنر این کشور توصیف شده است. عجیبتر اینکه نمونههایی از تصاویر نگارگری ایرانی در شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ، خمسه نظامی، گرشاسبنامه، کلیله و دمنه، همای همایون، خاورنامه، جامعالتواریخ، هفت اورنگ و... در این کتاب آمده که به زبان لاتین، بهعنوان میراث این کشور معرفی شده است. البته این اقدام دور از ذهن نبود. یادتان هست تمام کاشینوشتههای مقبره «نظامی» را به بهانه بازسازی تخریب کردند؟ سال ٩٢ بود که اشعار فارسی داخل آرامگاه را کندند و جای آن، ترجمه لاتین شعر این شاعر فارسیزبان را نصب کردند. جمهوری آذربایجان حالا خیز برداشته برای سرقت و ثبت هنر نگارگری ایرانی به نام خود.
در این میان رئیس انجمن نگارگری، محمدباقر آقامیری، از نمایش مینیاتورهای دوره صفویه از کانال جمهوری آذربایجان هم خبر میدهد و میگوید: «من نمیدانم چرا مسئولان این کشور عقده دارند که همهچیز را به اسم خودشان بزنند. اگر کانال جمهوری آذربایجان را نگاه کنید، در برنامه فرهنگی- هنریشان یک مینیاتور بزرگ از دوره صفویه میگذارند و شعار میدهند که این هنر برای ما است. درحالیکه این اقدام بسیار مضحک است، چون همه اشعار آنها به زبان فارسی است... البته هر کاری که بخواهند بکنند برای خودشان بد است، چون در همه کتابهایی که در ٧٠سال گذشته در لندن و نیویورک و کشورهای غربی چاپ شده، عبارت نقاشی یا نگارگری ایرانی آمده است.... کسی نمیتواند تاریخ را خدشهدار کند. بنابراین باید قاطعانه با این نوع رفتارها برخورد کرد. به نظر من، همه این کارها ناشی از کمکاری و سوءمدیریت در وزارت ارشاد است. سازمان میراث فرهنگی هم هیچ حرکت و کار مفیدی در این زمینه انجام نمیدهد و هرچه انتقاد در رسانهها منتشر میشود، انگار گوشها کر و چشمها بسته است.» دولت قبلی دست روی دست گذاشت و کشورهای همسایه برای مصادره هنر، شعر و ادبیات ایران تاختند.
یادمان نمیرود که معاون سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دولت قبلی در اظهاراتی عجیب نهتنها ثبت «تارِ» ایرانی به نام کشور جمهوری آذربایجان را پذیرفت بلکه آن را اتفاقی نیک قلمداد کرد! استادان موسیقی مقامی در همان زمان اعتراض کردند و مقصر را نماینده یونسکو در ایران دانستند... اما در این میان، حکایت حکیم الیاسبنیوسفبنزکی، معروف به نظامی گنجوی، از مصادره مولوی به نفع ترکیه هم غمانگیزتر بود. مولانا در کل اشعار خود ٦٠ بیت شعر تُرکی دارد حالآنکه نظامی در کل آثار خود حتی یک بیت شعر تُرکی هم ندارد! فقط مسأله اینجاست که این شاعر بلندآوازه ایرانی در گنجه خاک است و دست دولت جمهوری آذربایجان برای دخل و تصرف در تاریخ، باز.
رئیس انجمن نگارگری ایران در ادامه گفته: «متأسفانه کسانی در مدیریت فرهنگی کشور هستند که برای ارزشهای این مملکت قدم برنمیدارند. کسانی که دلسوز نیستند و تا به حال قدمی برنداشتهاند.» البته باید این نکته را به اظهار نظرهای آقامیری اضافه کرد که قدمهایی هم که برداشتند، موثر نبوده است. ترکیه در سال ٨٦، مقارن با برگزاری هشتصدمین سالگرد مولانا، مراسمی بزرگ برپا کرد و چنان تبلیغی انجام داد که توانست قریب به یکمیلیون گردشگر را جذب خود کند. ایران نیز در همان سال، مراسمی در شهرهای مختلف در بزرگداشت مولانا برپا کرد که برخلاف ترکیه، ملالآور و کمرمق بود. بزرگداشتی که در ایران برپا شد، منحصر بود به سخنرانیها و کنفرانسهایی که پشتِ هم، از جانب مولویشناسان برجسته کشور ارایه میشد و خب، همه میدانیم که بزرگداشت آنسوی مرزها (در ترکیه)، برای هر رهگذری جذابیت داشت؛ از پخش موسیقیهای مختلف گرفته تا برگزاری مراسم مربوط به جلسات مولویخوانی و.... اگر دست مسئولان در آن سالها دور از معرکه ترکیه در بزرگداشت مولانا بود، دستکم ایران در اکسپو میلان حضور دارد. «خط نستعلیق» در غرفه امارات متحده عربی درحال عرضه است و «فرش تبریز» در پاویونهای کشورهای جمهوری آذربایجان و ترکمنستان!
در این میان، جمهوری آذربایجان نیز یکسره دست به مصادره هنر ایرانی زده است. دیر نیست دیوانهای نظامی را نیز از جمهوری آذربایجان جمعآوری کنند و جای آن ترجمه خود را به خورد مردم دنیا بدهند (همان کاری که با اشعار مولوی در ترکیه کردهاند). یادمان نمیرود زمانی که دولت ترکیه در مسافرت وزیر امورخارجه ژاپن به این کشور، دیوان تُرکی مولانا را به او تقدیم کردند. دیری نمیگذرد دیوان آذری نظامی هم تقدیم شود به دولتهای دیگر. با این خواب زمستانی مسئولان، هیچ بعید نیست فردا فرش تبریز را هم از زیر پایمان جمع کنند و ببرند ترکمنستان. در این میان فقط میماند فریادی خفته که در سکوت مسئولان، بین اتاقهای تحریریه ما خبرنگاران میپیچد.
فریادی که پژواکش همینجا میپیچد و همینجا میماند. فریادی ناامیدانه رو به مسئولان که: «هنرمان ما را پس بگیرید!»
انتهای پیام/