امام «سیاهپوستان جهان»؛ زمانی که «امام خمینی(ره)» سیاهان آمریکا را فرزندان خود نامید
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، شاید کمتری انسانی در جهان امروز باشد که جمله «نمیتوان نفس بکشم» را نشنیده باشد. این صحبتهای آخر «جورج فلوید» سیاهپوست آمریکایی بود که زیر چکمههای پلیس سفیدپوست آمریکا به طرز فجیعی کشته شد.
همین قتل کافی بود که اعتراضات ضدنژادپرستی باوجود تمام نیروی سرکوب پلیس و ارتش و ویروس بی رحم کرونا در ۱۴۰ شهر سرایت کرده است.
شاید امروز در آمریکا یک انقلاب سیاه یا انقلاب ضد آپارتاید در جریان است. انقلابی که امام خمینی(ره) سالها قبل از آن صحبت کرده بود و به تمام جهان این موضوع را گوشزد کرد که مردم آمریکا بیدار خواهد شد، اما بد نیست به مناسبت سالگرد سیویکمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) رفتار و گفتار ایشان نسبت به سیاهپوستان و اقلیتهای نژادی در جهان را مرور کنیم.
آزادی زندانیان سیاهپوست لانه جاسوسی آمریکا
نخستین رفتار بسیار قابل تأمل امام خمینی(ره) در مقابل سیاهپوستان و زنان آمریکا به ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بازمیگردد. در آبان سال 1358 جمعی از دانشجویان معروف به «خط امام» سفارت آمریکا که به مرکز جاسوسی و کودتا علیه ایران بدل شده بود را تصرف کردند. 444 روز گروگانها در اختیار ایران بود تا با قرارداد الجزایر گروگانها تحویل آمریکا شد.
بعد از اینکه دوهفته از تسخیر لانه جاسوسی گذشت امام خمینی (ره) به رابطین دانشجویان پیرو خط امام، نامهای را مینویسند و در آن نامه دستور میدهند تا «زنها و سیاه پوستانی» که در لانه جاسوسی دستگیر شده بودند را آزاد و توسط دولت به آمریکا بفرستند.
حضرت امام خمینی (ره) با این اعتقاد که زنان و سیاهپوستان آمریکایی، در اصل در ردیف مستضعفان جامعه آمریکایی هستند و ناخواسته به چنین مأموریتهایی اعزام میشوند، دستور آزادی آنان را صادر فرمودند.
در همین رابطه سیداحمد خمینی فرزند امام بعد از آزادی سیاهپوستان در گفتگوی گفت: «این را باید بدانند که آزادی سیاه پوستان در اینجا را نباید فقط بحساب خود آنهایی که در سفارت هستند و یا در چهارچوب سفارت یا بطور کلی در جریانی که در ایران اتفاق افتاده بررسی کرد بلکه این بعنوان پشتیبانی از خط مبارزاتی سیاه پوستان در جهان است. ما در آمریکا و در سایر نقاط دو خط بیشتر نداریم خطی که ظالمان پیش میگیرند و خطی که آن عدهای که در مقابل ظالمان قد علم کردهاند و موضع گرفتهاند پیش میگیرند. ما میبایست با آزادی سیاه پوستان اعلام میکردیم که پشتیبان خط مبارزاتی سیاه پوستان هستیم. بطور کلی تنها این کشیشهای سیاه پوست بودند که زنگها را بصدا در آوردند و فهمیدند که باید زنگها به صدا در بیاید و فهمیدند و میدانند که برای چه کسانی هرگز نباید زنگها را بصدا در آورد. برای پشتیبانی از سیاه پوستان چه در آمریکا و چه در آفریقا دست به یک چنین کاری زدیم».
این نخستین ابراز محبت امام به سیاهپوستان و مسلمانان آمریکا نیست. یکی از تحلیلهای امام راحل درباره وضعیت آمریکا که گویا برای این روزها گفته شده است این بخش از بیانات ایشان است که میفرمایند: «مظلومها دیگر نمیتوانند تحت ظلم ابرقدرتها باشند. الان در آمریکا هم خود ملت آمریکا قبول ندارد این کارهایی را که دارد رئیسشان میکند. الان مردم آمریکا هم عاصی شدهاند از دست اینها. دنیا اصلاً به عصیان کشیده شده است.» (صحیفه امام؛ ج 18؛ ص 323). یا این بخش از بیانات ایشان که میفرمایند: «در خود آمریکا هم ملت آمریکا کمکم بیدار میشوند و خواهد شناخت این ابرقدرتهایی که تحمیل میکنند خودشان را بر ملتها.» (صحیفه امام؛ ج 11؛ ص 357).
یکی دیگر از رفتارهای خاص امام خمینی(ره) درباره سیاهپوستان و رنگین پوستان آمریکا به نامه دانشآموزان دبیرستانی در آمریکا به ایشان بازمیگردد. اندکی پس از پيروزی انقلاب اسلاميی به رهبری امام خمينی، دانش آموزان سرخ پوست مدرسه مرکزی «اسپرينگ دال» در ايالت آرکانزاس آمريکا، نامهای به حضور امام خمينی مینويسند و با ارسال يک جفت جوراب به عنوان هديه از طرف دانش آموزان مدرسه، از امام میخواهند که يک شی خود را هر چند يک جوراب کهنه باشد به عنوان يادبود برای آنان ارسال دارد.
اما رفتار امام برای دانشآموزان آمریکایی بسیار حائز اهمیت است. رهبر فقید انقلاب اسلامی در حرکتی بسیار قابل تأمل برای ابراز محبت زیاد به اقلیتهای نژادی در آمریکا یک نامه به همراه قرآن برای آنها ارسال میکند.
متن نامه امام خمينی(ره): «بسم الله الرحمن الرحيم. فرزندان عزيز خوب دبيرستان اسپرينگ دال ايالت ارکانزاس آمريکا نامه محبت آميز و هديه ارزشمند شما عزيزان را دريافت نمودم. من میدانم که سرخ پوستان و سياه پوستان در فشار و زحمت هستند. در تعليمات اسلام فرق بين سفيد و سرخ و سياه نيست؛ آنچه انسانها را از يکديگر امتياز میدهد، تقوی و اخلاق نيکو اعمال نيک است. از خداوند بزرگ میخواهم شما فرزندان عزيز را موفق کند و به راه راست هدايت فرمايد. يک جزوه از کلمات نصيحت آموز پيغمبر بزرگ اسلام را که برای کودکان ايران هديه دادهاند، برای شما عزيزان میفرستم و به شما دعای خير میکنم. اميد است در ارزشهای انسانی موفق باشيد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی(ره)، تحولات واژگون شد. نظام برآمده از انقلاب اسلامی، دقیقا در تقابل ایدئولوژیک با اندیشه آپارتاید و نژادپرستی قرار داشت و پشتیبانی از نهضتهای آزادیبخش و مظلومان و مستضعفان جهان از اصول اساسی سیاست و ایدئولوژی آن بود. اندیشه قطع رابطه با دولت نژادپرست آفریقای جنوبی حتی پیش از پیروزی انقلاب مطرح بود. حضرت امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو درباره فروش نفت به آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی اعلام کرد: «ما حاضر نیستیم به کشور نژادپرست و جنایتکار و دشمنان بشریت و انسانیت نفت بفروشیم.» در جای دیگر میفرماید: «...و یا آفریقای جنوبی تا به این وضعی که دارد خاتمه ندهد ما با او رابطهای نمیتوانیم برقرار کنیم و نفت هم به او نخواهیم داد.»
روابط دو کشور در 13 اسفند 1357 قطع شد. جمهوری اسلامی همکاری نفتی رژیم پیشین با دولت آپارتاید را نیز معلق کرد که این تحریم نفتی ضربه اقتصادی سنگینی برای دولت آفریقا بود. دولت موقت در مقررات صادرات و واردات مصوب 29 فروردین 1358 ورود محصول یا مصنوع کشورهای اسرائیل و آفریقای جنوبی و نیز صدور کالا از ایران به این کشور را غیرمجاز اعلام کرد. در پی قطع رابطه، دولت سوئیس در خرداد 1358 به عنوان حافظ منافع دو کشور تعیین و سرکونسولگری ایران در ژوهانسبورگ به عنوان دفتر حفاظت منافع تبدیل شد.
جمهوری اسلامی در کنار قطع روابط با دولت آپارتاید، با گروههای مبارز و آزادیبخش ارتباط برقرار کرد و با عناوین مختلف از این مبارزات حمایت به عمل آورد. دفتر نهضت استقلالطلب نامیبیا (سواپو) در تهران افتتاح شد و حمایت از مبارزات کنگره ملی آفریقا در دستور کار قرار گرفت. سفر نلسون ماندلا پس از آزادی به ایران و دیدار با آیتالله خامنهای نقطه عطف و برآیند طبیعی این روابط بود.
بعد از امام خمینی(ره) هم آیتالله خامنهای نگاهی ویژه به مسلمانان آمریکا بهویژه سیاهپوستان داشتند. رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی با برشمردن جنایات و پروندههای حقوق بشری آمریکا به مواردی همچون «سوزاندن اعضای فرقهی داوودیها در آمریکا در زمان کلینتون»، «نگهداری و شکنجهی فجیع زندانیان در زندانهای گوانتانامو، ابوغریب عراق و یک زندان آمریکایی در افغانستان»، «آزادی فروش سلاح در آمریکا به دلیل منافع کمپانیهای اسلحهسازی»، «رفتار وحشیانهی پلیس آمریکا با سیاهپوستان»، «نقش مؤثر آمریکا در ایجاد و حمایت از داعش»، «کمک به رژیم صهیونیستی در کشتار مردم از جمله در کشتار اخیر غزه» و «کمک و حمایت از سعودیها در کشتار مردم یمن و سرکوب مردم بحرین» اشاره و تأکید کردند: سازمان ملل اگر سازمان ملل است و وابسته به رژیم آمریکا نیست باید این پروندهها را بهطور جدی پیگیری و کوتاهیهای گذشتهی خود را جبران کند.
رهبر انقلاب اسلامی در جای دیگر برخوردهای پلیس آمریکا با سیاهپوستان را نمونههایی از اقتدار ظالمانه خواندند و خاطرنشان کردند: در آمریکا که اکنون رئیسجمهور آن هم یک سیاهپوست است، سیاهان به وسیلهی پلیس مورد ظلم و بیاعتنایی و تحقیر قرار میگیرند که چنین رفتاری موجب بروز نا آرامیها نیز شده است.
رهبر معظم انقلاب بارها با «نلسون ماندلا» دیدار کردند و از مبارزههای سیاهپوستان در جهان حمایت زیادی انجام دادند. در یک دیدار حضرت آیتالله خامنهای همچنین به بیان اهمیت حضور و نقش مردم آفریقای جنوبی در صحنههای مختلف مبارزه با رژیم نژادپرست حاکم بر این کشور پرداختند و فرمودند: در شرایطی که اقلیت سفیدپوست حاکم بر سرنوشت ملت آفریقای جنوبی امکانات سیاسی و اقتصادی خود را همراه با فشارهای اجتماعی، تلاش عظیم دیپلماسی و خشونت علیه مبارزات بحق مردم آن کشور بکار گرفته است و برای ایجاد اختلاف و تفرقه بین گروههای قومی و سیاه پوستان برنامهریزی و تلاش میکند، رهبران مبارزات ضد نژادپرستی باید تمامی ظرفیتهای خود را برای به زانو درآوردن رژیم آپارتاید مورد استفاده قرار دهند که در این زمینه حضور مردم در صحنه بهترین و مؤثرترین سلاح خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در 3 اسفند 95 در ابتدای بیاناتشان در اجلاس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین، با اشاره به سالروز این حادثه، فرمودند: قبل از آنکه سخنرانی خودم را شروع کنم چون امروز سالروز شهادت مالکوم ایکس رهبر سیاهان مسلمانان آمریکاست از حضار محترم خواهش می کنم فاتحه ای برای آن شهید بزرگوار بخوانید. مالکوم ایکس، مبارز سیاهپوست و عدالتخواهی بود که سال 1925 در ایالت اوهامای آمریکا به دنیا آمد که پس از یک دوره مبارزه پیگیر برای احقاق حقوق سیاهپوستان آمریکا و همچنین سایر ملل مظلوم جهان در سال 1965 توسط سازمان های امنیتی آمریکا ترور شد.
در آخر میتوان این نتیجهگیری را داشت که جمهوری اسلامی و رهبران آن بعد از انقلاب اسلامی همواره از حامیان درجه یک سیاهپوستان در جهان بودند و این خط همچنان ادامه دارد.
گزارش از محمدعلی حسن نیا
انتهای پیام/4082/
انتهای پیام/