صالحی امیری: جهان باید «ایران فرهنگی» را بشناسد/ پورنجاتی: نباید دور فرهنگ سیمخاردار کشید/ معیدفر: دو سال بعداز انتخابات، هنوز معارضان دولت در تسلط هستند
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، نشست علمی «پساتوافق و فرهنگ» عصر دیروز دوشنبه 18 آبان به همت گروه جامعهشناسی سیاسی انجمن جامعهشناسی ایران، در اندیشگاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد.
ضرورت ارائه تصویر فرهنگی از ایران به جهانیان
دکتر سیدرضا صالحی امیری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی بهعنوان نخستین سخنران این نشست با ارائه تصاویر تاریخی از ایران در محافل جهانی گفت: «بهنظر من در طول دهههای معاصر، دو تصویر از ایران در جهان مطرح بوده که عبارتاند از ایران نفتی، ایران هستهای و در نهایت تصویری که باید بعد از مذاکرات پیشآمده از ایران ارائه شود، ایران فرهنگی است.»
وی ضمن بیان این مطلب که تصویر نفتی و هستهای از ایران، تصاویری سیاه و ناعادلانه بودهاند، افزود: «وضعیت موجود این امکان را ایجاد میکند که با ارائه تصویری فرهنگی، ایران را زیبا را ترسیم کنیم. بنابراین تغییر نگاه جهانیان به ایران از تصاویر نفتی و هستهای به تصویری فرهنگی، میتواند مهمترین دستآورد دوران پساتوافق باشد.»
صالحیامیری با تاکید بر دیپلماسی فرهنگی اظهار داشت: «در ذیل دیپلماسی فرهنگی است که گفتوگوی فرهنگی آغاز میشود که خود، دلیل شناسایی نقاط مشترک با رویکرد تعامل فرهنگی است. همچنین گفتوگو باعث عواملی از جمله کنترل عصبانیت، درک متقابل و ظهور عقلانیت خواهد شد.»
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، ایران را فاقد قدرت رقابت صنعتی با قدرتهای جهان خواند و گفت: «به نظر من حوزه فرهنگ، نقطه قوت و قدرت ما در جهان است. با گسترش تعامل فرهنگی، خشونت که بزرگترین آسیب در منطقه و خاورمیانهاست، کاهش پیدا میکند و ایران میتواند کانون گفتوگو و تمدن شود.»
وی همچنین با اشاره به طرح رئیسجمهوری وقت ایران با عنوان «گفتوگوی تمدنها» افزود: «متاسفانه طرح گفتوگوی تمدنها در طول سالهای اخیر رنگ و بوی خود را از دست داده و فرصت ایجاد شده، فرصت خوبی است تا دوباره آن را احیا کنیم.»
توافقات، ایران را به سابقه فرهنگی خود برگرداند
احمد پورنجاتی، دیگر سخنران این نشست ضمن بیان این مطلب که فصلبندی تحت عنوان دوره «پساتوافق» نوعی گرتهبرداری از تحولات سیاسی در جهان و ایران است و میتوان آن را با فصلبندیهایی که پس از جنگ جهانی دوم انجام شد، مقایسهاش کرد، گفت: «به نظر من میتوان دوره «پساتوافق» را به عنوان یک تقسیمبندی تاریخی و سیاسی در نظر گرفت، اما به صورت مشروط.»
وی اظهار داشت: «نکته دوم، بررسی مفهوم فرهنگ و نقش توافقات در آن است. سوال اینجاست که آیا منظور از فرهنگ، همان ذهنیتی است که جامعه از خود و آینده دارد؟ یا به مفهوم فرآوردههای ذوقی و حسی در حوزه هنر است؟»
پورنجاتی ضمن اشاره به تصاویری که صالحیامیری به آنها اشاره کرد، اظهار داشت: «به نظر من باید یک تصویر میانی نیز به این تصاویر اضافه کنیم که همانا تصویر «ایران انقلابی» است که همچنان نیز در اذهان عمومی و جهانی وجود دارد زیرا تقریبا میشود گفت انقلاب ما، دیگر نمونهای در جهان نداشت.»
وی با ارجاع به مساله مذاکرات هستهای و برجام، گفت: «به نظر من ایران توانست با کسب موفقیتِ برجام، بازگشتی به هویت تاریخی خود داشته باشد. با بررسی فرهنگ ایران، درمییابیم که یکی از اصلیترین ویژگیهای فرهنگی ایران در دورههای مختلف، پیوندپذیری بودهاست؛ یعنی ایران در چهارراه حوادث و تحولات جهان، همواره آمیبوار فرهنگهای دیگر را میزبانی کرده و به نوعی آنها را در آغوش گرفته است.»
وی توضیح داد: «فرهنگ ایرانی همیشه اینکار را کرده است. مثل کاری که با ادبیات عرب یا کلیله و دمنه انجام داده. بنابراین به نظر من ایران پساتوافق، ایرانِ ایران است؛ یعنی ایرانِ تاریخی و مبتنی بر توافقات معقول.»
وی ضمن بیان این مطلب که به سرانجام رسیدن برجام، نیازمند کوشش دستگاهها و مجموعههای فرهنگی است، اظهار داشت: «اگر بنا باشد پساتوافق، همراه شود با مراقبت سیمخاردارگونه از فرهنگ، آنچنان که مثلا مانع از ورود مکدونالد به ایران شویم و... این حقیرانهترین مصداق فرهنگ پساتوافق است. ولی اگر بهدنبال یک کنش اساسی هستیم، میشود شاخصهای قابل قبولی را برای فرهنگ در دوران پساتوافق دنبال کرد.»
بدون توجه به خواستههای جامعه با انقلابِ انتظارات سرخورده روبرو میشویم
در ادامه این نشست، هادی خانیکی در توصیف رابطه توافقات با فرهنگ، گفت: «نخست باید دید توافقات با ما و فرهنگ ما چه کرده است. دیگر آنکه باید مفهوم گفتوگو را کاربردی کرد، به این معنی که وقتی ایران توانسته است با حتی با مخالفان و دشمنان خود به توافق برسد، چرا به فرهنگ گفتوگو را دنبال نکند؟»
وی افزود: «مساله بعدی، فرهنگ سیاسی است؛ آنچنان که نتیجه مذاکرات، تسریع و گسترش روند عقلانی شدن جامعه بوده است. به نظر من اگر رفتار جامعه از انتخابات 92 تا روند توافقات را کارشناسی کنیم، ظهور این عقلانیت را میبینیم. نکته بعدی، فرهنگ نقد در جامعه و گسترش آن است، به طوریکه مشروط پذیرفتن، یکی از محصولات تفکر انتقادی است.»
خانیکی در بخش دیگری از سخنان خود به آیندهپژوهی اشاره کرد و گفت: «به نظر من اثری که برجام بر ذهنیت جامعه گذاشت، مبتنی بود بر فضای آزاد، تنوع، توجه به شادی، آزادیهای مدنی و... چراکه به هر تقدیر حصول نتایج برجام باعث راحتتر شدن زندگی میشود و مردم این انتظار را دارند.»
وی ادامه داد: «نکته بعدی از منظر فضای فیزیکی و کالبدی جامعه این است که به هر حال در این توافقات،مسائل اقتصادی اولویت پیدا کردهاند که مظاهر آن عبارت است از افزایش سرمایههای خارجی، گسترش توریسم و... که خود پیامدهای فرهنگی را نیز به همراه خواهد داشت. همچنین پیدایش فرصتهای جدید در ارتباطات علمی و فرهنگی نیز پیامدهای فرهنگی خاصی را به همراه میآورد.»
این کارشناس رسانه و ارتباطات همچنین اظهار داشت: «اگر از خود بپرسیم در فضای پساتوافق باید چه کرد، به نظر من اولین نیاز، نیاز به تامین سرمایههای اجتماعی، گسترش امید و نشاط، اعتماد و جایگزینی کنش به جای نظارهگری است زیرا جامعه ما بیشتر جامعهای نظارهگر است و حتی نخبگان آن نیز، کمتر در حوزههای مختلف از خود کنش نشان میدهند.»
وی افزود: «دومین نیاز، ضرورت بهسازی فضای عمومی اجتماع با تاکید بر انتظارات جامعه است. دیگر آنکه حوزه عمومی، به جای سیاست رسانهای شدنِ فعلی قرار بگیرد. همچنین نیاز به تصویر امن از جامعه، یکی از ضرورتهاست. حال آنکه برخی رسانه های مخالف مدام سعی دارند تصاویر ناامنی از جامعه ارائه کرده و مخاطبان خود را به این شکل تهدید کنند.»
خانیکی توجه به نهادهای مدنی و تقویت آنها، اخلاقیتر شدن جامعه و توجه به خطراتی که سرمایههای فرهنگی و سرمایههای نمادین را تخریب میکند را از دیگر ضرورتهای دوره پساتوافق خواند و گفت: «در این صورت است که میشود گفت خواستههای انباشتشده در جامعه از برجام، به سرانجام میرسد. وگرنه ما با انقلابی از انتظارات سرخورده مواجه خواهیم بود.»
حاکمیت باید تحولات اجتماعی را درک کند
سعید معیدفر، دیگر سخنران این نشست با طرح این سوال که آیا دوران پساتوافق، برساخته دولتمردان نیست؟ از منظر آسیبشناختی به وضعیت پسامدرن وارد شد و گفت: «آیا خواسته آنها این نبوده که بعد از انتخابات 92 عملا اتفاقی نیفتد تا بعد از محقق شدن برجام، مردم شاهد اتفاقات و فضای تازهای باشند؟ در این صورت آیا جامعه بعد از انتخابات،به لاک خود فرو نرفته؟ با این زاویه، با حالت دفاعیای که جامعه به خود گرفته، زیاد نباید انتظارات بزرگی از برجام داشت؛ کمااینکه در بورس هم اتفاقی نیفتاد.»
وی ادامه داد: «حتی مردم آنطور که انتظار میرفت، با توافق برجام به خیابانها نیامدند و چندان اظهار شادی نکردند، چراکه از خود میپرسیدند نقش ما در این برجام چیست؟ دولت باید با این لاک دفاعی چه کند؟ این یک آسیب جدی است و از طرفی معارضان دولت، در موضع تسلط هستند. این اتفاق در شرایطی رخ داده که بعد از انتخابات 92، مردم در سراسر کشور و حتی در روستاهای دور، آمادگی و انتظار تغییر و تحولات را داشتند.»
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: «در این شرایط زیاد هم نمیشود به نخبگان ایراد گرفت. حتی دانشگاههایی که زمانی موتور حرکت جامعه بودند، مدتیاست در آنها خبری نیست و سکوت مطلق در آنها جاری است. حالا چطور میشود انتظار اتفاقات بزرگ داشت؟ به نظر من دولتمردان ابتدا باید درک درستی از جامعه داشته باشند زیرا در وضعیت حاضر، آمادگی تحولات بزرگ در جامعه وجود ندارد.»
وی گفت: «اگر با برجام بخواهد اتفاق فرهنگی جدی بیفتد این است که با تحولات جامعه، از زاویه ایدئولوژیک و امنیتی برخورد نشود. باید این جامعه را همینطور که هست به رسمیت بشناسیم و بعد در صدد رفع مشکلات باشیم. متاسفانه در حال حاضر رابطه دولت (حاکمیت) و ملت چنین رابطهای است به گونهای که رویکرد عمدتا مبتنی بر نقد و مداخله است. »
معیدفر اظهار داشت: «این نگاه باید تغییر پیدا کند، همانطور که نگاه ما به جهان عوض شد. به عبارتی دولتمردان ما در جریان مذاکرات مجاب شدند به تغییر، اما انگار این ضرورت در داخل کشور همچنان احساس نشده است. درحالیکه بهنظر من دولت و حاکمیت باید تحولات و تنوعی که در بطن جامعه اتفاق افتاده و در آینده گسترش هم خواهد یافت، درک کنند.»
وی افزود: «تنها در این صورت است که میتوان به تغییرات درست کمک کرد اما متاسفانه تغییراتی که در جامعه شاهد آن هستیم، بیشتر تغییرات خودبهخودی هستند. این تغییرات میتواند با دخالت نخبگان و همافزایی دولتها مفیدتر و بیشتر دنبال شود. مثلا کانون ارتباطات اجتماعی واقعی ما به سمت فضای مجازی سوق پیدا کرده اما حاکمیت بهجای استفاده از ظرفیتهای فضاهای مجازی، مدام انگشت اتهام بهسمت آن دراز میکند. جالب آنکه هرقدر این نگاهها افزایش پیدا میکند،شاهد گسترش بیشتر فضاهای مجازی هستیم.»
باید به تغییرات فرهنگی درازمدت توجه کنیم
محمود شهابی، آخرین سخنران این نشست ضمن بیان این مطلب که هم موافقان و هم مخالفان برجام برداشت غلطی از فرهنگ دارند، اظهار داشت: «موافقان فکر میکنند یک شبه میتوان فرهنگ را تغییر داد و مخالفان فکر میکنند تهدیدهای خارجی میتواند یک شبه به فرهنگ ما رخنه بکند و ایجاد خطر کند. به همین دلیل معتقدم این مرزی که بین قبل و بعد تحریمها و توافقات ترسیم میشود، کاملا قراردادی است و نمیتوان با آنها شرایط فرهنگی جامعه را تقسیمبندی کرد.»
وی افزود: «من معتقد به گسست نیستم. من معتقدم پیوستگیهایی در فرهنگ است که متاثر از حوزههای دیگر مانند سیاست و اقتصاد پیش میرود. همین حالا میبینیم حتی با تغییر مدیران دانشگاهها، گفتمانهای حاکم بر فضای دانشگاهی تغییری نکرده است. ما اسیر مکانیسمهایی هستیم که خودمان ساختهایم: نابرابریها، فسادهای اقتصادی و... ممکن است طعم پساتحریم را به کام ما تلخ کند. ما در گذشته نیز فرصتهایی مثل پساتحریم داشتهایم اما از آن به درستی استفاده نکردهایم.»
این پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی گفت: «ما باید بدانیم منظور ما از فرهنگ چیست؟ فرهنگ عمومی که به این سادگی تغییر نمیکند. مثلا فرهنگ ترافیکی ما که با تحولات سیاسی در جامعه و در دولتهای مختلف عوض نشده. ما تصور میکنیم دولت اعتدال به تنهایی مختار است و هیچ مانعی بر سر راه نیست. اینطور نیست.به نظر من دولت، منتقدان و مردم واکنشهایی به اتفاقات نشان میدهند که خروجیهای مختلفی میتواند داشته باشد. معلوم نیست نتیجه نهایی چه خواهد بود.»
شهابی ادامه داد: «ما نمیتوانیم حوزههای فرهنگ را جدا از هم بررسی کنیم. چه مقدار از تغییرات فرهنگی پساتحریم به حوزه سیاست و اقتصاد مربوط میشود؟ مثلا وقتی اقتصاد متحول شود، مصرف فرهنگی مردم نیز عوض میشود. »
وی افزود: «یکی از بدفهمیها در خصوص فرهنگ، نداشتن تفکر سیستمی است. ما فکر میکنیم هر اتفاقی که در سیاست و اقتصاد بیافتد، میتوان با نصیحت و پند در فرهنگ مشکل را حل کنیم. این سخیفترین نوع فرهنگگرایی است. من هم معتقدم جامعهای که نیازهایش تامین شود، کمتر پرخاشگری خواهد کرد. به نظر من بعد از توافقات میتوان به این سمت رفت. اما ما باید به تغییرات فرهنگی درازمدت توجه کنیم.»
شهابی خاطرنشان کرد: «روندهایی که در 40 سال اخیر شاهد آن بودهایم، کاهش توسعه فرهنگی را رقم زده. شاید یکی از عوامل آن شیوع تکنولوژی و فرار مردم از جامعه باشد. امروزه آدمها میتوانند در خانه خود، جهانوطن شوند. ما خودمان زمینه ارتباط با جهان را ایجاد کردهایم، پس چرا باید نگران رخنه کردن فرهنگ بیگانه در ایران باشیم؟ اینطور نیست که اگر فلان برند به ایران بیاید، ما اصالت فرهنگی خود را از دست دادهایم.»
وی گفت: «بدبینیهای من در آنجا خلاصه شده که جامعه ما در دوره پساتحریم،مرتب با هراسهای اخلاقی درگیر میشود. نگاههای منفعتی به این وضعیت تضادهایی را ایجاد میکند و سنگلاخهایی را پیشپای ما ایجاد میکند که این ادامه همان نگاه جامعه جنبشی است. اگر فرهنگ سیاسی را به حال خود رها کنیم، این حرکت پاندولی جامعه ادامه خواهد داشت اما فرصت خوبی است که دولت با نهادسازی، این وضعیت را اصلاح کند.»
انتهای پیام/