مریم زندی:40 سال برای کارم جنگیدهام/ بهمنپور: برای چاپ بدون سانسور«انقلاب 57» اجبارا هفت سال صبر کردیم
به گزارش گروه فرهنگی آنا به نقل از روابط عمومی نشریه «بخارا» در ابتدای این نشست، علی دهباشی از مریم زندی به عنوان عکاسی چند وجهی نام برد و گفت: «ما به عنوان مجلۀ کِلک و بعد بخارا این شانس و اعتماد را از سوی مریم زندی داشتیم که روی جلد بسیاری از شمارهها و همچنین در داخل مجله از کارهای هنر عکسهای او بهرهمند باشیم. زندی در بین هنرمندان عکاس ما یک استثناست. با کمی بررسی در زندگی ایشان پی میبریم که از سنین نوجوانی وارد محیط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دوران خود بودند و در عین آن که سالهایی حضوری بسیار علنی و صریح در مسائل اجتماعی داشت، آن هم به واسطۀ آشناییهایی که در سر راه زندگیاش قرار گرفته بود اما همواره مستقل باقی ماند».
او اضافه کرد: «در سالهایی که اصلا رسم نبود عکاسی از چهرههای سرشناس فرهنگی و ادبی به این صورت که او انجام داد، انجام شود این کار را آغاز کرد. نه در آتلیه با نورپردازی بلکه در محیط طبیعی نویسنده یا هنرمند، در میان فضایی که با آن زندگی میکند. پشت میز کار، یا در کتابخانه، اتاق مهمانخانه و این کار در مجموع یک دوره از حضور فرهنگی و ادبی جامعۀ ما در طول دو دهه و بعد کتاب پرترههای نقاشان و بعد هنرمندان سینما مبدل شد.کافی است مروری بر کتابهای چهرهها در زمینه ادبیات ، نقاشی و سینما بیاندازیم، با یک دوره از تاریخ و فرهنگ و هنر ایران روبرو میشویم».
سردبیر نشریه «بخارا» تصریح کرد: «مریم زندی کارهای دیگری هم انجام میدهد . شیشهگری فقط ذوقیات او نیست. در کنار همۀ این زمینهها که بر شمردم، بد نیست به فعالیتهای نجاری زندی اشاره کننم. شاعری یک وجه دیگر از هنر مریم زندی است. یکی دو بار ما در بخارا و یک بار در مقدمه یکی از کتابهایش شعری از خود را چاپ کرد. سرودههایی که حکایت از یک تجربه درونی عمیق شاعر را از زندگی دارد.»
پس از این سخنرانی، گزیدهای از عکسهایی که مریم زندی طی دوران مختلف کاری خود گرفته نمایش داده شد، سپس ناصر تقوایی گفت: «عکاسی در ایران سابقۀ جدیدی ندارد . عکاسی در ایران خیلی پرسابقه است . از همان دورۀ قاجار، مخصوصاٌ دورۀ ناصرالدین شاه که دیگر دوران رشد هنری است به اسم عکاسی که از شکل صنعتی که تصویر شما را یا میگیرد و یا به جای حافظۀ ما عمل میکند، به شکل هنر درآمد و هنری که در سینما و در سالنهای عمومی و در عموم هنرها به شدت اثر گذاشت» .
او اضافه کرد: «عکس واقعیتی است که شما آن را میسازید و به نظر من یکی از اَشکال اصیل هنر است. بین شما کسانی هستند که حتماٌ عکاسی میکنند ، یا به عکاسی علاقه دارند یا یک دورهای دوست داشتند که عکاسی بکنند . هر کدام ما یک جور تجربه با دوربین عکاسی داریم. خودتان را بگذارید در آن روزهایی که فرضاً در یک سفری، مثلاٌ میخواهید برای استراحتی به شمال بروید، یا به جنوب یا هر جای دیگری. در جاده برمیخورید. مثلاٌ اگر طرف بهار باشد و این جا هم خوزستان باشد، ناگهان دشتهای مسجد سلیمان به ذهنم میآید. از آنجا عبور میکنید، دشتهایی پر از شقایق، واقعاٌ در اوایل بهار یکی از زیباترین جاهای ایران است. اگر مثل زندی دوربین همراهتان باشد ، نمیتوانید از ماشین پیاده نشوید و عکاسی خودتان را امتحانی نکنید.»
او اضافه کرد: «در زمینۀ طبیعت هم مریم کارش خیلی قوی هست. گاهی شما منظره ای را میبینید که خیلی خوشتان میآید، ولی به محض این که دوربین را جلوی چشمتان میگیرید آن عکس را نمیپسندید. برای این که دوربین یک ویزوری دارد و ویزور یک کادری دارد . کادرتان را دوست ندارید، آن چیزهایی را که میخواهید در این کادر وجود ندارد. خوب درختها به اختیار ما نمیرویند، گیاهان به اختیار ما سبز نمیشوند، گلها به اعتبار ما که میخواهیم از آنها عکس بگیریم شکل نمیگیرند. ما جای انسان را میتوانیم تغییر بدهیم، نورپردازی کنیم و جایش را عوض کنیم ولی با طبیعت نمیتوانیم این کارها را بکنیم».
تقوایی با اشاره به پرترههای مریم زندی نیز گفت: «پرترههای او به لحاظ تکنیکی دوگانه است. بعضی از آنها در نور طبیعی روز و یا در محیط جغرافیایی که پرسوناژش در آنجا زندگی میکند گرفته شده و زندگی در این عکسها مطرح است. یکی پرترههایی که در استودیو با نورپردازیهای خودش گرفته که معمولاٌ زمینۀ تاریک دارند و یک خطوطی از چهره نمودار میشود. چه اتفاقی در سوژه میافتد که دو حالت متفاوت را در دو نوع متفاوت ارائه میدهد؟ این چیزها هم مثل رمز و راز میماند. پرترههایی که ما امشب اینجا در تعدادی از آنها هر دو گونه عکس را دیدیم ، خیلی تفاوت بین این دو گونه عکس وجود دارد. آن عکسهایی که با زمینه تاریک و نور مصنوعی و در آتلیه گرفته شده ، چه آن عکسهایی که در محل زندگی پرسوناژها گرفته شده است».
او افزود: «با هر مجموعهای که از مریم زندی بیرون آمده یک رشد بوده. این رشد چیز نامحدودی است. درخت نیست که بگوییم به یک ارتفاعی میرسد و دیگر رشدش متوقف میشود. انسان توقفناپذیر است. من امیدوارم که همیشه راهش باز باشد، چشمش بینا و دوربینش یک دوربین خوب . دوربین خوب دوربینی است که عکس شما را خوب میاندازد . دوربین گران قیمت نیست. من اولین بار که مریم را دیدم یکی از این دوربینهای ارزان قیمت را داشت. شاید هم اصلا انسان در ابتدای کار به دوربین گران قیمت نیازی ندارد. آن ابزار ساده بهتر کار میکند . تکنیک رشد میکند. دیگر میبینید آن ابزار ساده جوابگوی شما نیست. حالا لنزهای حساستر میخواهید ، لنزهای دقیقتر میخواهید . ابزاری که در تصویربرداریهای ساده ممکن است خیلی برای شما کارایی نداشته باشد».
اسماعیل عباسی نیز درباره مولفههای عکاسی مریم زندی گفت: « مریم زندی اگرچه از طریق دعوت به بازی در فیلم و مجموعۀ تلویزیونی توسط برادرش زندهیاد نادر ابراهیمی وارد کار بازیگری شد اما آیندۀ خود را به واسطۀ دوربینی که از برادرش دریافت کرده، ترسیم کرده و بهتر بگویم ساخته است».
عباسی تصریح کرد: «اگرچه در ادامۀ راه به عنوان پژوهشگر به تلویزیون ملی ایران راه یافته، اما در نهایت سر از هفته نامۀ تماشا درآورد و عکاسی درآورد. اگرچه برای تحصیل به دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی پا گذاشته اما روحیۀ مریم زندی نه منطبق بر چارچوبهایی بوده که سر ا وزارت امورخارجه دربیاورد و نه در راهروهای دادگستری در پی چارهجویی برای این و آن باشد. منابع آموزشی آن دوره چیزی نیست جز نشریاتی مانند پاپیولار فتوگرافی و نشریۀ تصویر که به زبان فارسی به تازگی راه افتاده است. جز معدودی از عکاسان که راههای تازهای را تجربه میکنند، الگوی عکاسی رایج رعایت اصول کلاسیک ترکیببندی و رسیدن به بالاترین کیفیت فنی است. زندی در چنین بستری رشد میکند. در انتخاب موضوع سراغ موضوعهای اجتماعی میرود. عکاسی که به گفتۀ خود، نگاهش پیگیر مسائل اجتماعی و نشان دادن معضلات جامعه هست، باید روحیهای خاص داشته باشد».
عباسی ادامه داد: « زندی 32 سال پیش نخستین کتاب عکس خود « ترکمن و صحرا» را با هزینۀ شخصی منشتر میکند. لیتوگرافی و چاپ کتاب بسیار بد است. اما با وجود کج سلیقگی چاپخانه، عکسهای مریم زندی خود را با قدرت تمام نشان میدهند. در تمامی عکسها توجه جدی به ترکیبببندی کلاسیک آشکار است. زنده یاد نادر ابراهیمی هم برای این کتاب مقدمه نوشته است. کتاب ترکمن و صحرا سندی است از دگردیسی و دگرگونی ترکمنها و افسوس که کتاب فاقد شرح و توضیح و زیرنوس است. هر چند به محل و تاریخ عکاسی اشاره شده است».
او افزود: «زندی با انتشار مجموعه چهرهها گامی دیگر در مستندسازی برمیدارد . او نه مانند ریچارد اودون فضایی بیزمان و بیمکان میآفریند و نه مانند آرنولو نیومن برای پرترههایش فضایی کاملا منطبق بر تعریف عکاسی پرتره محیطی تدارک میبیند. او درباره این مجموعه بیادعاست. اگرچه بیشتر عکسها بر اساس تقسیمبندیهای رایج پرتره محیطی هستند. وقتی از او میپرسی برای عکاسی از این شخصیتها چه معیاری داشتی و پیشاپش چه بررسیهایی میکردی، به سادگی میگوید، برخورد من با موضوعهایم غریزی بوده و پیش از عکاسی در پی شناخت افراد نبودم و اکنون که به عکسها نگاه میکنم ، میبینم برداشت من از شخصیت افراد در همان برخورد اول، برداشتی درست بوده و این را با گذشت زما و شناخت بیشتر متوجه میشوم».
این عکاس ادامه داد: «مجموعه چهرههای مریم زندی سند و آرشیوی ماندگار از چهرۀ اهالی ادبیات، نقاشان، معماران، هنرمندان سینما و تئاتر است. اگرچه در این زمینه کتابهایی از سوی عکاسان دیگر نیز ارائه شد، اما زندی در کار خود پای فشرده و پیگیرتر بوده است و دیگران پشتکار او را نداشته اند و پرسشی در اینجا مطرح میشود که چرا عکاس به خود عکاسان بیتوجه بوده است!»
سپس محمود رضا بهمنپور مدیر انتشارات «نظر » با اشاره به کتاب «انقلاب 57» مریم زندی از سوی این نشر گفت: «مریم زندی برای من جنگجویی سازشناپذیر است که سرانجام هم پیروز میشود. وقتی به ما گفتند که با حذف چند عکس میتوانیم کتاب جدید او، انقلاب 57 را چاپ کنیم، خانم زندی نپذیرفت و ما به اجبار هفت سال صبر کردیم تا توانستیم مجوز چاپ کتاب را بدون هیچ گونه حذفی بگیریم. برخی از چهرههایی که مریم زندی از آنها عکس گرفته است ، حضورشان را برای همیشه در تاریخ ما ثبت کردهاند و هرگز نمیتوان نادیدهشان گرفت».
مریم زندی نیز در پایان این مراسم با اشاره به این که کار کردم و مستقل ماندم گفت: «توقعی ندارم و نداشتهام. شاید جوانتر که بودم در لحظاتی یا شرایط سختی انتظار پشتیبانی و حمایتی را داشتهام که هرگز نداشتهام، ولی توقع یا انتطاری برای قدردانی و این گونه صحبتها هرگز ندارم که هر کاری کردهام در جهت آنچه بوده که دوست داشتهام و به آن معتقد بودهام. من همیشه به دنبال رؤیاهایم رفتهام و یاد گرفتهام در این جامعۀ مردانۀ پر از تبعیض و مبتنی بر روابط کار کنم، بجنگم، حقم را بگیرم و نگذارم غمگین و ناامیدم کنند».
او اضافه کرد: «من حرف زیادی برای گفتن ندارم. همیشه گفتهام عکسهای من حرفهای من هستند و بسیاری از آنها را شما دیدهاید. پس حرفهایم را شنیدهاید.همیشه گفتهام که عاشق حرفه ام، هنرم ، عکاسی هستم و از شروع کارم سعی کردهام آثارم تأثیرگذار، مفید و ماندگار باشد. در مجموعههای چهرهها که بیشتر مرا با آنها میشناسند، خواستم دوربینم را به سمت کسانی بگیرم و نور فلاشم را بر کسانی بتابانم که بطور سیستماتیک در تاریکی قرار داشتند . در عکسهایم از طبیعت، خواستم مهرم و توجهم را به طبیعت نشان دهم و سعی کردم در عکسهایم نگاهی نو و بدعت گذار داشته باشم».
این عکاس ادامه داد: «در تقویمهایم سعی کردهام مردم را با تصویر و با ایران آشنا کنم و عکس را به خانههای مردم بردهام و در کارهای اجتماعی و خبریام، سعی کردهام به آنچه که استادیست برای فرزندانمان و آیندگان وفادار بمانم و نگاهی ثبت کننده و حقیقتجو داشته باشم و در همۀ کارهایم سعی کردهام عشقم را به ایران، سرزمین غمگین محبوبم، نشان دهم و ثابت کنم».
او تصریح کرد: «کار کردن و مستقل بودن، به خصوص برای یک زن و در حرفهای مثل عکاسی در جامعۀ ما آسان نیست . پس من هم در طول 40 سال برای آنکه بتوانم کار کنم و حقوقم را حفظ کنم جنگیدهام که کم و بیش در جریان انواع نامههای سرگشاده و مشکلات کاری و پروندهسازیهای علیه من هستید که ترجیح میدهم در این باره دیگر حرفی نزنم . ولی آنچه میخواهم بگویم این است که پیروز این جنگ من بودهام زیرا بالاخره عکاسیام را کردهام . کتابهایم را چاپ کردهام و توانستهام شریک ساختن فرهنگ جامعهام باشم و جوابم را از مخاطبینم گرفتهام. میدانم کجا ایستادهام، پس امشب برای من فرصتی است برای تشکر و سپاسگزاری از اندک یارانم که نمیدانیم چقدر فرصت باقی است».
انتهای پیام/