تاریخچه و نقشه جامع شهر کاشمر در ویکی آنا
به گزارش خبرنگار حوزه سفر و گردشگری گروه اجتماعی خبرگزاری آنا, کاشْمَر، مرکز شهرستان کاشمر، در شرق ایران و جنوب غربی استان خراسان رضوی و در حدود ۲۴۰ کیلومتری شهر مشهد قرار دارد. از محصولات مهم این شهر میتوان به زعفران، انواع مختلف انگور، انار، کشمش، و فرش دستباف اشاره کرد.
در حال حاضر کاشمر دارای پنج مرکز آموزش عالی شامل دانشگاه پیام نور کاشمر، دانشگاه آزاد اسلامی کاشمر، دانشگاه جهاد دانشگاهی کاشمر، مرکز آموزش عالی کاشمر ودانشکده پرستاری میباشد.
قالیبافی، زیلوبافی، گیوه بافی، تهیه پارچههای دستباف و بافتن چادرشب ابریشمی مهمترین صنایع دستی این شهرستان را تشکیل میدهند.قالی بافی کاشمر چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت دارای شهرت خاصی بودهاست و عواید حاصلهٔ از ان بالاترین رقم اهالی را تشکیل میدهد. قالی و قالیچه بافت این شهرستان بیشتر پشمی و دارای طرحهای کاشمری و کاشانی و نقشهای زیرخاکی، لچک، ترنج، اسکیمی، تخت جمشید، درختی، سه کله (قالیچه)، چهار رقصی، طرح و ترکمنی (قالیچه) و گلتورهای (قالیچه) هستند. کاشمر دومین شهر زیارتی خراسان رضوی و چهارمین شهر زیارتی ایران است.
این شهرستان دیر زمانی است با نام عمومی تر شیز شناخته می شد ( قبلا" سه شهرستان کاشمر – بردسکن – خلیل آباد در کنار هم به عنوان یک شهرستان با مرکزیت کاشمر بوده است ) این منطقه برحاشیه جاده ابریشم واقع شده ؛ از این رو قدمتی به گستره تاریخ دارد.
وجه تسمیه کاشمر : کشمر ، کشمیر ،کیشمار، ، کشمار،ودر بعضی کاخجر به معنی کاج بزرگ که اشاره به همان سرو معروف است.نامهای دیگری را مانند بست، ترشیش ، طریثیث وسلطان آباد به آن اطلاق می دهند. برای کاشمر در کتب تاریخی 25 نام داده اند . سنبل اصلی این شهر سرو کشمر است که در بسیاری از کتب از سرو کاشمر به عنوان یک جایگاه اصیل و مهم یاد شده و خواستگاه حضرت زرتشت ،پیامبر ایرانی است (کشمر نام روستایی با برج وبارو و از توابع شهرستان خلیل آباد است ) توضیحاتی مختصر درزیر خواهد آمد.
معز ی شاعر قرن پنجم می سراید:
ترک نزاید چو تو به کاشغر اندر سرو نبالد چو تو به کاشمر اندر
امام راحل(ره) می فرماید :
قد دلجویت اندر گلشن حسن یکی سرو یست کاندر کاشمر نیست
همچنین فردوسی حماسه سرای معروف سروده::
همه نامداران به فرمان اوی سوی سرو کاشمر نهادند روی
"کاشمر و استوره سروکشمر:
داستان زير برگرفته از نسک دانشنامه مزديسنا است و چنانکه در شاهنامه از زبان فردوسي بزرگ نقل شده است ،احتمال آن وجود دارد که در منبع پهلوي خداي نامه نيز آمده باشد. کاشمر يا کشمر همان ترشيز قديم است.
«گويند زرتشت،دو درخت سرو به طالع سعد در دو محل به دست خود کاشت، يکی در دهکده کشمر و ديگري در دهکده فريومد از روستاهاي توس(طوس) خراسان.به مرور اين درخت بلند و ستبر و پرشاخ شده و ديدن آن موجب شگفتي بينندگان ميشد.چون وصف اين سروها در مجلس متوکل عباسي،خليفه عهد،بيان شد، او که مشغول به عمارت در جعفريه سرمن راي ،مشهور به سامره بود به خاطرش افتاد که آن سرو را قطع کرده،به بغداد بياورند. حکمي به طاهربن عبدالله بن طاهر ذواليمينين نگاشت که آن درخت را قطع کرده در گردونها نهند ،شاخهاي آن را در نمد گرفته بر شتران بار کرده و برسانند.چون جماعت زرتشتيان از آن اطلاع يافتند،پنجاه هزار دينار به طاهر پيشنهاد کردند که درخت را قطع نکند چراکه نشاني است آشکار از بزرگواري زرتشت.عبدالله قبول نکرده به قطع درخت حکم کرد و استاد حسينِ نجار نيشابوري مامور بريدن سرو شد.دور آن درخت بيست و هفت تازيانه و هر تازيانه ارشي و ربع ارشي بوده است.و گفته اند که در سايه آن درخت، زياده از ده هزار گاو و گوسفند قرار ميگرفتند.و چون درخت بيافتاد در آن حدود زمين بلرزيد،و به کاريزها و بناها خلل راه يافت.و اصناف مرغان بيرون از حد و حصر از شاخسار آن درخت پريدن کردند؛ چنانکه آسمان پوشيده گشت و مرغان به انواع اصوات خويش نوحه و زاري مي کردند و صداي مختلف در مي آوردند.» ابوالحسن علي ابن زيد بيهقي،در تاريخ بيهق چنين ادامه ميدهد: «وقتي که آدمي نبودي و گوسفند و شبان نبودي وحوش و سباع در آنجا آرام گرفتندي و چندان مرغان گوناگون در آن ماوي داشتند که اعداد ايشان کس در ضبط حساب نمي تواند آورد.چون بيوفتاد،زمين بلرزيد،و نماز شام،انواع و اقسام و اصناف مرغان بيامدند ؛چندان که آسمان پوشيده گشت و به انواع اصوات خويش نوحه و زاري کردند و گوسپندان که در ضلال آن آرام گرفتندي همچنان ناله و زاري آغاز کردند.پانصد هزار درم صرف افتاد در وجوه آن،تا اصل آن درخت از کشمر به جعفريه بردند.و شاخها و فروع آن بر هزار و سيصد اشتر نهادند.آنروز که به يک منزلي جعفريه رسيدند،آن شب،غلامان متوکل را بکشتند(1).و آن اصل سرو نديد و از آن برخورداري نيافت.و آن،بريک منزلي جعفريه بماند تا عهدي نزديک.و در آن سال والي نيشابور ،که آن فرمود-ابوالطيب طاهر-، و هرکه در آن سعي کرده بودند،از جمله پيش از حولان حول هلاک شدند.درودگر و آهنگر و شاگردان و اصحاب نظاره و ناقلان آن چوب هيچکس نماند.واين از اتفاقات عجيبه است!» در باره کاشمر و اين سرو شعرا اشعاري دارند:
.فردوسي بزرگ گويد:
يکي سرو آزاده را زردهشت ... به پيش در آذر اندر بکشت
نبشتش بر آن زاد و سرو سهي. که پذرفت گشتاسب دين بهي
فرستاد هرسو به کشور پيام.. که چون سرو کشمر به گيتي کدام
زمينو فرستاد زي من خداي... مرا گفت از اينجا به مينو گراي
کنون جمله اين پند من بشنويد.. پياده سوي سرو کشمر رويد
بايد دانست که درخت سرو از دير باز علامت و نشانه ايران باستان بوده .اينکه در قاليها،فرشها و غيره نقش سروهاي شاخه برگشته بسيار ديده ميشود،بقاياي آثار همان سنت ملي است.در کشمر مناره اي است به نام مناره کشمر که هنوز باقي است.سالها پيش،مرزبان خسرويان پيرو گفته برخي از افراد محل آن را آرامگاه زردشت(زرتشت) دانست که صحت آن به ثبوت نرسيده است.رئيس دفتر رضاخان سردار سپه قطعه ذغالي از آن محل در دست داشت که وقتي سرخ ميشد و سپس خاموش مي گرديد،خاکستر نمي شد و همانگونه باقي ميماند.در اطراف و اکناف ايران، بويژه نقاط ييلاقي ،درختهاي کهني است که مردم آنرا هزار ساله و شايد بيشتر ميدانند و آنها را جمشيدي ميگويند. همچنين در روستاي قنوات غسان ،نزديک کرمان،درخت چناري بود که توي آن خالي بود،برخي آنرا گرامي داشته و حتي در جوار آن کسب و کار ميکردند.چند سال پيش آتش گرفت و از بين رفت!!!!! اين چنين گفته شده بود که اگر کسي دستور به بريدن يکي از اين دو سرو دهد و يا ريشه آنرا ببيند(آنرا قطع کند) بلافاصله خواهد مرد و متوکل نيز بدست غلامانش کشته شد.
موقعیت جغرافیایی واقلیمی کاشمر:
کاشمر با مساحت 9/4370کیلومتر مربع از شمال به نیشابور – از غرب به خلیل آباد وبردسکن واز شرق به تربت حیدریه – واز جنوب به فیض آبادمحولات و گناباد ختم می شود.کاشمر دارای اقلیمی چهار فصل است، مناطق شمالی معتدل کوهستانی، منطقه جنوبی کویر وگرم و خشک و جلگه مرکزی بسیار حاصلخیز است .این شهرستان دارای دو بخش مرکزی و بخش کوهسرخ می باشد ،در فاصله 217 کیلومتری جنوب غربی مشهدو بخشی از این شهرستان بر روی گسل درونه قرار گرفته است وطبق سرشماری سال 85 جمعیت شهرستان 150000 نفر می باشد
آثار با ستانی :
در این شهر با وجود تخریب ها وویرانی ها ی بسیار که از حوادثی نظیر فرسایش طبیعی ، زلزله ، تهاجم مکرر اقوام غارتگر و حفاری های غیر مجاز ناشی شده هنوز هم آثار ارزشمندی از ادوار مختلف تاریخی بر جای مانده است گرچه متاسفانه اغلب آن ها و به ویژه آثاری که دربخش کوه سرخ این شهرستان واقع شده در پیچ وخم ها ی صعب العبور کوه ها چنان از نظر دورمانده که کمتر کسی بخت آن را دارد تا از نزدیک آن ها را مشاهده کند.
در این جا به اختصار نه اهم آن ها اشاره می کنیم :
این شهرستان دارای آثار باستانی زیادی می باشد که بواسطه نداشتن سازمان میراث فرهنگی شمار اندکی در فهرست آثار ملی قرار گرفته است .
1 -مسجد جامع کاشمر
مسجد جامع که در سال 1213 در زمان عبدالعلی خان ومصطفی قلی خان میش مست بنا گردیده این بنا در مرکز شهر واقع شده و حدود سال 1213 هجری قمری به روزگار حکم رانی عبدالعلی خان و مصطفی خان میش در این شهر هم زمان با سلطنت فتح علی شاه قاجار بنا گردیده است بنای مسجد ساده و دارای صحن ، ایوان ، شبستان ، ستون دار وغرفه های اطراف صحن است در ورودی مسجد هشتی کوچکی قرار دارد که براساس حروف ابجد سال 1205 هجری قمری وبعد از مرگ عبدالعلی خان است با این حال تاریخ بخشی از تزئینات مسجد بر اساس کتیبه های موجود سال 1213 هجری قمری مقارن اوج اقتدار مصطفی خان عرب عامری است
2-باغمزار (سیدحمزه)3-سید مرتضی(ع)4-قلعه چهل دختر و چهل پسر 5-قلعه آتشکده(آتشگاه )در 12کیلومتری شمال غرب شهر کاشمر (در حدود6کیلومتری شمال روستای کسرینه )قرار دارد .در حال حاضر ،از این قلعه ی باستانی ،تنها دیواره ای مختصر وآثار غاری بر جای مانده است.درازای آن 90مترودارای دوشاخه است که ازیادگارهای عصر ساسانی است 6-بند شاهی (سدشش طراز ):این سددر25کیلومتری غرب کاشمر قرار گرفته واز جاده اصلی درحدود5کیلومترفاصله دارد ،که از آثار دوره غزنوی می باشد .
7-قلعه گبر حصار:در شمال شرق روستای خضربیگ بخش کوه سرخ (درحدود 27 کیلومتری شمال غرب ریوش ) ،از جمله مناطقی است که دیر زمانی مسکن وماوای اسلاف اهالی منطقه بوده است پیشینه تاریخی این قلعه را بین قرن های 5-2هجری دانسته اند .
8- خرابه های ارگ قدیم(بازار امین ) در حدود 2 قرن که ترشیز به شکل قلعه ای مستحکم با حصار و برج وبارویی نفوذ ناپذیر یاد آور عظمت این شهر در عصر قاجار است9-قبرستان فرشه 10- یخدان قدیمی کاشمر در ابتدای روستای فروتقه 11- مدرسه علمیه حاج سلطان:این اثر فرهنگی ومذهبی ؛ با بافت معماری ایرانی اسلامی خود؛ با وجود برخی نوگرایی در دهه اخیر ار معدود اماکنی است که تاکنون دست نخوذده باقی مانده 12- یک باب بادگیر قدیمی در بلندای بام ارگ قدیم 13- بقایای قلعه خزر آباد در بخش کوهسرخ در شمال غربی شهر ریوش با 10000 متر مربع و ارتفاع 6 مترکه تا 4-5 دهه قبل مسکونی بوده است و تعداد زیادی آثار دیگراز قبیل آب انبارها- منازل قدیمی- کاروان سراو...
مراکز زیارتی :
کاشمر بدلیل وجود امامزادگان اعظم به دومین شهر زیارتی استان معروف است که انصافا درسالهای اخیر، هم اداره اوقاف وامورخیریه وهم آستان قدس رضوی همت بسیاری در تعمیرو مرمت وزیباسازی این اماکن متبرکه روا داشته اند وسالانه خیل عظیمی از مشتاقان از شهرها وروستاهای دور ونزدیک جهت زیارت به این اماکن مشرف میگردند. بشرح ذیل:
1-آستانه مقدسه حضرت سید حمزه (س)برادر امام رضا (ع) که بدوره صفویه برمیگردد و همه ساله جمعیت زیادی را برای زیارت وتفریح به خود جذب میکند 2-آستانه مقدسه سید مرتضی (ع)برادر امام رضا (ع)نیز محلی زیبا وتفرجگاه، هم از لحاظ زیارتی وهم اقامتی تفریحی است3-آرامگاه شهید والا مقام آیت الله سید حسن مدرس 4-آستانه مقدس آقاسید محمد(س) واقع در 3 کیلومتری جاده خلیل آباد .
مراکز دیدنی :
از مراکز دیدنی وتفریحی این شهرستان علاوه بربوستان امامزاده های معظم ،میتوان به بلوار سید مرتضی که جاده ای بطول 5 کیلومتربا درختان سرسبزمی باشد وپارک جنگلی سیدمرتضی ودره سرسبز وکوهستانی همراه با رودخانه فصلی که منتج به نیشابور میشود اشاره کرد. همچنین سدهای خاکی وبتنی فصلی از تفریحگاههایی است که مشتاقان زیادی را به سوی خود جلب کرده است ، همچنین آبشار و آبگرم کریز،یخدان طبیعی بند قراءکوهسرخ را نیز میتوان نام برد .
مفاخر و علمای شهرستان : این شهرستان مفاخر وعلماوشعرای زیادی داشته ودارد از جمله:
شهاب ترشیزی –ظهوری ترشیزی –طوطی ترشیزی- مومن ترشیزی –شیخ احمد جامی نامقی که در تربت جام مدفون است–عمید الملک کندری (که کندر قبلا از توابع شهرستان بوده است)-آهی ترشیزی -محمد حسامی بند قرائی- ابو طاهر طرطوسی- محی الدین طریثیثی-عهدی ترشیزی –مظهری ترشیزی-منتخب ترشیزی -غواص بستی –اهلی ترشیزی –کاتبی ترشیزی (شاعرنادره گوی خراسانی )که از آثارش میتوان منظومه دیوان –بهرام وگل اندام –حسن وعشق وخمسه رانام برد. از دیگر مفاخر وعلمای شهرستان می توان به مراجع عالیقدری چون :حاج شیخ –حاج سلطان –آل طه –واله –امامی( امام جمعه کاشمر) –سیبویه –سعیدی -مدرسی–اشراقی ایوری – حاجی مجتهدو.... اشاره نمود.همچنین دیر زمانی ملک الشعرای بهار نماینده مردم کاشمر در مجلس شورای ملی بوده است.
در مورد عميد الملك كندري آورده اند:
طغرل بيك سلجوقي كه در سال 439 ه . ق با جلوس خود، سلطنت آل سلجوقي را آغاز كرد ، مدت بيست سال از بيست و شش سال سلطنت خود را بر كفايت و كارداني وزيري دانشمند تكيه داشت كه (عميدالملك) خوانده مي شد . عميدالملك در وزارت طغرل همان شهرت و موقعيتي را دارا بود كه بعدها نظام الملك در سلطنت بقيه آل سلجوقي مانند آلب ارسلان و ملكشاه . اين دو وزير بزرگ ، هر دو از روستا زادگان خراسان بودند. عميدالملك از كندر ترشيز و نظام الملك از توغان النهايه. كه از جهت اعتقادي و سياسي تجانس با هم نداشتند. عميدالملك در مذهب حنفي تعصب مي ورزيد و نظام الملك در مذهب شافعي . نظام الملك از خدمت در شاخه شرقي و عميدالملك نخست از خدمت در شاخه غربي سلاجقه آغاز به كار كردند .
عميدالملك اگرچه كم زيست و در هنگامي كه به قتل رسيد ، چهل و چند سال بيش نداشت ، ليكن نيمي از همين عمر كوتاه را وزارت داشت و هم در طول دوران وزارت خود ، از خدمت به زبان و ادب فارسي باز نايستاد . عميدالملك از دانشمندان وشاعران زمان خود بود و سبب راه يافتنش به دربار سلاجقه نيز به علت فضلي است كه داشته است . بدين معني كه وقتي طغرل وارد نيشابور شد، خواستار مردي شد كه عربي را خوب بنويسد و بخواند . موفق ، عميدالملك را معرفي كرد و او در آن حال مردي بود فاضل و فصيح و شاعر. اين وزير دانشمند ترشيزي، علاقه وافري به زبان فارسي داشت . چندان كه نقل كرده اند كه تا هنگام سلطنت محمود غزنوي قانون و دفاتر و امثله و مناشير از درگاه سلاطين به زبان عربي نوشته مي شد ، چون وقت وزارت به عميدالملك رسيد دستور داد اين قاعده را بر طرف سازند ، شايد به دليل همين علايقه ي وي به زبان فارسي بوده است ، كه شاعران نامداري همچون لامعي گرگاني و ابوالحسن باخزري صاحب دميه القصرا ، او را مدح گفته اند .
عميدالملك سرانجام با سياست رقيب سياسيش نظام الملك به قتل رسيد . آن گونه قتلي كه اعضاي بدن وي ، در پنج شهر مختلف دفن گرديد . خونش در مرو به زمين ريخت ، سرش به نيشابور برده شد ، پوست سرش را به كرمان منتقل كردند و بعضي از اعضاي بدنش را به خوارزم . امّا به هر حال عمده ي جسد او به زادگاهش كندر برده شد و در كنار مدفن پدرش ابوصالح منصور به خاك سپرده شد و اين به سال 456 ه .ق بود .
آورده اند كه عميدالملك جلاد را گفت : وزير را بگو بد رسمي كه نهادي و وزير كشتن در سلاطين آموختي ، عجب اگر بر خود و نسل خود اين معني باز نبيني .
جام نامقی ، احمد(ژنده پیل)
در روزگار حاکمیت سلجوقیان، در سپیده دم یکی از روزهای محرم سال 440 هجری قمری در قریه ی نامق از توابع ترشیز ( کاشمر ) در دودمانی شریف و اصیل که سلسله نسب ایشان به " جریر بن عبدالله بجلی " صحابی معروف پیامبر اکرم ( ص) می رسید کودکی چشم به جهان گشود که نام او را احمد نهادند.
شیخ الاسلام ، قطب اوتاد ، شهاب الدین ، شیخ احمد زنده فیل ، حضرت ژنده پیل، پیر جام ، شیخ جام ، برخی از لقب ها وشهرت های اوست کنیه او ابونصر بودزیرا یکی از فرزندان برهان الدین نصر نام داشت بنابراین نام و شهر ت کامل وی چنین است : شیخ الاسلام شهاب الدین ابونصر احمد بن ابی الحسن بن احمد بن محمد نامقی جامی
وفات وی را به سال 526 هجری قمری یا به قول حاجی خلیفه به سال 536 هجری قمری نوشته اند.
آثار وی عبارتند از :
الف – سراج السائرین : به شکل سو ال و جواب وشامل سلسله مقالاتی غالبا"گیرا و مغز دار درذکر تفاوت بین منش ها و کنش ها ی نیک وبد آدمی بین فضائل و رذائل ، بین تائبان پرهیزگار و خرقه پوشان ریاکار بین عشق وهوس
ب – روشه المذنبین و جنه المشتاقین : سفارشات و تذکرات وی است به پیران راه و روندگان طریقت الله
ج- بحار الحقیقه : شیخ احمد در این کتاب به موازات بسط وتحلیل مباحث و اندیشه های صوفیانه به طرزی گیرا ودلپذیر بنا به خواهش مریدان وحاضران در مجا لس وی به ترجمه و تفسیر آیاتی از مصحف عزیر با سبکی دل نشین و آموزنده پرداخته است .
د- انیس التائبین مفصل ترین اثر شیخ ژنده پیل و مشتمل بر 45 باب به صورت پرسش وپاسخ می باشد از آنجا که خود شیخ در 22 سا لگی توبه کرده و برای توبه ی جوانان ارزش خاصی قائل است و هم از آن رو
ه - مفتاح النجاه : در خقیقت ، مفتاحی برای گشایش مشکلات مریدان و جواب پرسش های آنان است . از جمله مباحث آن اعتقادات اهل سنت ، سیرت راه روندگان ، تائبین راستین و روش ایشان ، بیان کیفیت امر و نهی و ... می باشد .
و – رساله ی سمرقندیه : رساله ای است مختصر ، مشتمل بر پاسخ پرسش هایی که یاران و مریدان شهر سمرقند از او میپرسند.
انتهای پیام/