احمد بَدَوی؛ عابدی بر بام خانه
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ـ بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
احمد بن علی بن ابی بکر، مشهور به «بدوی»، «سطوحی»، و «ابوالفتیان» (596-675ق)، صوفی برجسته و بانفوذ مصر و مؤسس طریقه «بدویه» است.
وی در فاس متولد شد و دوران کودکی را در آنجا سپری کرد. مادرش، فاطمه، از بربرهای شمال افریقا بود. برخی او را «شریف» یعنی منسوب به حضرت رسول (ص) خواندهاند و برخی دیگر نسبت او را از طریق امام هشتم به حضرت علی (ع) رساندهاند.
اصل احمد از قبیله بنی برّی از قبایل عرب شام بود، اما پدرش در مغرب اقامت داشت. هنگامی که احمد هفت سال داشت، همراه خانوادهاش که مالکی مذهب بودند، برای گریز از شرایط ضد مالکی حاکم بر مغرب آن روزگار به مکه مهاجرت کردند و همانجا اقامت گزیدند.
احمد بدوی از همان کودکی به زهد گرایش داشت و در جوانی چنان غرق عبادت و ادای فرایض دینی شد که حتی ازدواج نکرد. وی حافظ قرآن و مالکیمذهب بود، اما در فقه شافعی نیز تحقیق و مطالعه کرد. سرانجام بر اثر شوریدگی بسیار و مجذوبیت، از کسب علوم ظاهر دست کشید و گوشهنشینی اختیار کرد. کم سخن میگفت و بیشتر اوقات به غاری در نزدیکی مکه میرفت و به عبادت و ریاضت و تأمل میپرداخت . از آنجا که همانند بدویان شمال افریقا همواره در تابستان و زمستان دو نقاب به چهره میزد، به او نسبت «بدوی» دادند.
احمد بدوی در 633ق همراه برادرش راهی بغداد شد و در عراق مرقدهای عارفان بزرگ و امامان شیعه را زیارت کرد. این سفر در شکلگیری شخصیت و راه و روش آینده او تأثیر فراوانی نهاد. وی در 634ق رهسپار مصر شد و در طنطا، در 90 کیلومتری شمال قاهره ساکن شد. محل اقامتش غالباً بام خانهای بود که در بدو ورود در آنجا سکنا گزیده بود. به همین سبب، به «سطوحی» شهرت یافت. وی 12 سال به عبادت مشغول بود و ریاضتهای سختی را متحمل شد، چنان که چشمانش بر اثر گرما بهشدت آسیب دید. مریدانش در پشتبام خانه با او ملاقات میکردند و دیگران از طریق یکی از مریدان خاص شیخ به نام عبدالعال با او ارتباط داشتند.
وی در 675ق در طنطا درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. علما و فقها احمد بدوی را به سبب اعمال و رفتار و حرکات غریبش تقبیح میکردند اما عامه مردم به او اعتقاد و ارادت فراوان داشتند .ین توجه و ارادت باعث شد که طریقه او به نام «بدویه» یا «احمدیه» در مصر و دیگر کشورهای اسلامی منتشر شود. درباره این فرقه گفته شده است که این فرقه ملامتیمذهباند. رعایت احکام شرع نمیکنند و متهم به بیبندوباری هستند.
پس از مرگ احمد، شاگردش، عبدالعال، در کنار مقبره او زاویهای ساخت که چندین بار تجدید بنا شد و سرانجام در سده گذشته مقبره او به صورت یکی از زیارتگاههای بزرگ درآمد .
چند اثر با موضوعات دینی و عرفانی به احمد بدوی نسبت دادهاند که عبارتاند از:
1. حزب، که دعای کوتاهی در حدود 10 سطر است.
2. صلوات، که شیخ عبدالرحمان بن مصطفی شافعی آن را در رسالهای با عنوان فتحالرحمن بشرح صلوات ابیالفتیان شرح کرده است. نسخهای از آن در دارالکتب قاهره محفوظ است؛
3. بیان احکام الفرائض فی علم المیراث، رسالهای در بیست صفحه است که نسخهای از آن در کتابخانه دانشگاه پرینستون نگهداری میشود؛
4. ادعیه، شامل چند دعای کوتاه که در مجموعهای خطی در دانشگاه پرینستون محفوظ است؛
در منابع متأخر چند نوشته دیگر به او نسبت دادهاند به نامهای وصایا، الاخبار فی حل الفاظ غایة الاختصار؛
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/