ورود دوباره حاتمیکیا به دوگانه آرمان و مصلحت با «خروج»
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - سید مرتضی حسینی: ابراهیم حاتمیکیا در خروج به عنوان بیستمین تجربه سینمایی خود، باردیگر به تقابل آرمان و مصلحت پرداخته است. دوگانهای که از همان سالهای ابتدایی فیلمسازی او به اشکال مختلف در شخصیتها بنمایههای آثارش را تشکیل میداد.
این تقابل به شکلی روشن در سکانس مواجهه و گفتگوی سعید (علی دهکردی) و نوذر ( صادق صفایی) در اداره رسیدگی به امور مهاجران خود را نشان داد. در بوی پیراهن یوسف نگاه متفاوت دایی غفور به فراق فرزند رزمندهاش نمایانگر این دیدگاه بود. در آژانس شیشهای این دوگانه آرمان-مصلحت یا عاطفه-قانون به پختگی و صراحت رسید و موج مرده، روبان قرمز و ارتفاع پست نیز هر کدام به اشکال مختلف و در قالب داستانهای متفاوت آیینهای برای انعکاس این دو موضوع بودند. در بین این آثار، ارتفاع پست علاوه بر بازنمایی این دوگانه همیشگی، دغدغههای اجتماعی و عدالتخواهانه حاتمیکیا را نیز در خود داشت.
این کارگردان نامآشنای سینمای ایران از اواسط دهه هشتاد دورهای متفاوت در کارنامه کاری خود را ساخت و آثار متفاوتی همچون سریال حلقه سبز و فیلمهای دعوت، به نام پدر و گزارش یک جشن (که هنوز هم رنگ پرده را ندیده است) تجربه کرد. فضا و محتوای این آثار چندان به مذاق طرفداران و هواداران این کارگردان خوش نیامد. آنها به دنبال همان فیلمساز آرمانگرا و صاحب سبک دهه شصت و هفتاد بودند که مسائل روز را از فیلتر نگاه خود روی پرده بیاورد.
حاتمیکیا دهه نود را با ساخت «چ» که اولین همکاری او با سازمان اوج در تولید یک اثر سینمایی بود آغاز کرد. این همکاری در سالهای بعدی با «بادیگاد» و «به وقت شام» ادامه داد تا سهگانه «بیگ پروداکشن» و پرهیجان خود را تکمیل کند. در این سه اثر و به ویژه در فیلم بادیگارد هم باز شاهد روایتهای دیگر از تقابل این دو گفتمان بودیم.
همچون سایر آثار حاتمیکیا، «خروج» از همان ابتدای انتشار خبر آغاز فیلمبرداری با کنجکاوی رسانهها و طرفداران این فیلمساز همراه شد. به ویژه این که حضور نامهایی همچون فرامرز قریبیان، جهانگیر الماسی، محمد فیلی، پانتهآ پناهیها، کامبیز دیرباز و اکبر رحمتی در گروه بازیگری این فیلم خبر از یک اثر متفاوت میداد. در این میان نقش آفرینی فرامرز قریبیان به عنوان نقش اصلی فیلم خروج میتوانست بیش از هرچیزی جذابیت داشته باشد.
پیش از نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر، اخبار فیلم بیشتر درباره داستان کلی آن یعنی حرکت دستهجمعی تعدادی از کشاورزان منطقهای در جنوب غربکشور با تراکتورهایشان به سمت تهران و اتفاقات مرتبط با آن بود. سوژهای که بیش از هرچیز یادآور «عصیان برای عدالت» است که خصلت همیشگی شخصیتهای اصلی آثار حاتمیکیا به حساب میآید.
«خروج» با آغازی جذاب و قاببندیهای کمتر دیدهشده در سینمای ایران آغاز میشود. سکانس جاریشدن آب در پنبهزار در تاریکی شب و نماهایی که از حرکت تراکتور رحمت بخشی (فرامرز قریبیان) پیشاپیش جریان آب، دیدنی از آب درآمده است. این قاب بندیهای جذاب در سکانسهای بعدی و در قالب لانگشاتهای به موقع «آیین ایرانی» در مقام فیلمبردار اثر بازهم تکرار میشود.
همانگونه که حاتمیکیا در نشست خبری فیلم تأکید داشت، خروج برخلاف سایر فیلمهای جادهای یک یا دو شخصیت اصلی ندارد. بلکه مخاطب را با شخصیتهای متعدد با خود همراه میکند.
فرامرز قریبیان در 77 سالگی مثل همه آثار خود درخشان ظاهر شده است. او به خوبی توانسته با استفاده به موقع از حالات چهره و تن صدای گرمش، رنج پنهان «رحمت بخشی» را به مخاطب ارائه کند. قریبیان با همان تأنی در لحن خود هنگام بیان دیالوگها و انعکاس حالات درونی در چشمهایش، خاطره بازیهای درخشان خود در دههای گذشته را زنده کرده است.
جهانگیر الماسی، محمد فیلی، مهدی فقیه، اکبر رحمتی، آتش تقیپور و رامین پورامین نیز به عنوان سایر بازیگران فیلم به خوبی توانستهاند از تجربه سالها بازیگری خود بهره بگیرند.در کنار این بازیگران هم نسل، سام قریبیان و پانتهآ پناهیها نیز حضور به اندازه و تکمیل کنندهای دارند. هرچند به اعتقاد برخی پناهیها در خروج نتوانسته عنصر جدیدی به نقشهای پیشین خود بیفزاید و «مهربانو» خروج ترکیبی از نقشهای او در «نفس» و سریال «بانوی عمارت» است.
با توجه به شخصیتهای پرتعداد فیلم و از جمله تعداد زیاد رانندگان تراکتور، حاتمیکیا کار سختی برای شخصیتپردازی قابلباور از آنها داشته است. بااین حال او همچون اغلب آثارش قدر و منزلت دیالوگها را به خوبی شناخته و از خلال آنها معرفی نسبتاً جامعی از اهالی روستای عدلآباد و شخصیت رحمت بخشی (فرامرز قریبیان) و سایر رانندگان معترض ارائه کرده است.
دست گذاشتن روی سوژهای حساس که راه برای برداشتهای سیاسی متنوع و گاه دور از ذهن مؤلف باز کند خروج را به یک اثر جذاب تبدیل کرده است. فیلمساز دغدغههای جماعت زحمتکش، تولیدگر، کمتوقع، پویا و دارای سابقه درخشان انقلابی در برابر ساختار معیوب اداری و برخی غفلتهای سیاستگزاران قرار داده است و با این حال با تیزهوشی و ظرافت دامن فیلم را از شائبه ساختارشکنی مصون نگه داشته است.
مخاطبان اعتراض کشاورزان آسیبدیده نه پاستورنشینان و شعبههای مختلف پاستور بلکه نگاه غلط سیاستگزارانی است که به بهانه درگیرشدن با دغدغههای کلان (که البته بخشی از آن هم تأثیر عملی و ملموس ندارد) از مردم غافل شدهاند. این مردم دور از پایتخت، سالهاست که بر اثر سیاستهای نادرست و عوامل طبیعی و مصنوعی، داشتههای مادی خود را رو به کاهش دیدهاند اما همچنان رویکرد آرمانگرایانه خود را با همان تعابیر ساده و خودمانی حفظ کردهاند. آنها وقتی شاهد بیتوجهی و بیانصافی منتخبان خود چه در قالب فرماندار شهر یا همان «شعبه پاستور» و چه پاستورنشینان پایتخت میشوند، چارهای جز خروج از روستا و حرکت به سوی مرکز تصمیات اجرایی کشور نمیبینند.
نقد و تحلیل خروج و اجزای مختلف آن فرصتی مجزا و مفصل میطلبد اما در یک جمله باید گفت که آخرین ساخته حاتمیکیا روایتگر رنج مردمی است که هستند، اما دیده نمیشوند. مردمی که نه ادعای شکستن ساختارها را دارند و نه زیادهخواه هستند. آنها نه همه که بخشی از حق بدیهی خود را میخواهند تا در سایه آن باز هم زندگی زاینده و پویای خود را ادامه دهند.
این اثر را میتوان جدیدترین نسخه حاتمیکیا در قالب دوگانه آرمان-مصلحت دانست. جایی که یک اتفاق، رحمت بخشی را متوجه آرمانهایی میکند که سالهاست خاک خوردهاند. این آغازگر سفری میشود که مصلحتجویانی چون میکائیل (جهانگیر الماسی) و فرماندار یا همان شعبه پاستور در عدلآباد (حمید ابراهیمی) مدام در راه آن سنگاندازی میکنند. در بخشهای پایانی فیلم «خروج»، دکتر آتشکار مشاور رئیس جمهور به این مصلحت جویی رنگ تهدید میبخشد تا این اقدام رحمت و دوستان را خنثی کند.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/