دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

دو کتاب «هایدی» و «روزی که لیمویی بود» تجدید چاپ شدند

دو کتاب داستان «هایدی» و «روزی که لیمویی بود» از سوی انتشارات قدیانی منتشر شدند.
کد خبر : 465754
2544.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، کتاب «هایدی» نوشته‌ی «جوانا اسپایری» به چاپ چهارم رسید. «جوانا اسپایری» نویسنده‌ی این داستان بیشتر شهرتش را مدیون رمان «هایدی» است.


هایدی داستان دختری است خردسال که پدر و مادرش را از دست داده، نزد پدربزرگش بزرگ می‌شود تا با او در کوهستان زندگی کند. به مرور احساسی عمیق بین آن دو به وجود می‌آید اما خاله‌ی سخت‌گیر او بعد از مدتی دوباره او را به شهر می‌فرستد تا در آنجا با خانواده‌ای که دختری هم‌سن‌و‌سال دخترک دارند، زندگی کند. هایدی با وجود دوست جدید و فوق‌العاده‌ای که پیدا کرده، همچنان مشتاق است که به زندگی شادش در کوهستان بازگردد. اما آیا راهی وجود دارد تا او بتواند هردو را داشته باشد؟


کتاب‌ هایدی که از معروف‌ترین آثار ادبیات سوئیس در جهان به شمار می‌رود‌ افزون بر شهرت جهانی‌، در ایران نیز محبوبیت زیادی دارد. هایدی تا کنون به پنجاه زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌است.


انتشارات قدیانی این رمان را برای چهارمین بار با تیراژ یک هزار و 100 نسخه و به قیمت 22 هزار تومان منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.


«روزی که لیمویی بود» به چاپ دوم رسید


«روزی که لیمویی بود» نوشته فروزنده خداجو، نوجوانان را با مشکلات زندگی و دنیایی بزرگ‌تر از جهان پیرامون‌شان آشنا می‌کند.


فروزنده خداجو، رمان «روزی که لیمویی بود» را در ۲۱ فصل و ۱۶۰ صفحه تهیه و تنظیم کرده است. در اين رمان قصه‌ دختری به نام هدیه روایت می‌شود که در ارتباط با خانواده و اطراف خود، درگیر کنش‌ها و واکنش‌هایی است که طرح آن به مخاطب رمان کمک می‌کند تا به جز آشنایی با دنیایی بزرگ‌تر از دنیای خود به این درک و دریافت برسد که مشکلات عجیب و پیچیده و بزرگی نیز در زندگی وجود دارد.


رمان «روزی که لیمویی بود» به نوجوانانی که به هر دلیل، کودکی نداشته‌اند تقدیم شده و در آغاز آن آمده است: «بعضی از حادثه‌ها ناگهان و با صدای مهیبی اتفاق می‌افتند... اما بعضی از حادثه‌ها آرام و بی‌صدا می‌آیند و صدایشان آن‌قدر نرم و لطیف است که باید گوش‌هایت را تیز کنی...حادثه‌هایی که صدایشان مثل فروافتادن قطره‌های باران روی شیشه است و هدیه، مدت‌ها بود که حس می‌کرد این صدا را می‌شنود...»


در بخشی از رمان «روزی که لیمویی بود» آمده است:«...هدیه هیچ وقت خاله‌اش را دوست نداشت. به نظر او این خاله چشم سیاه که توی تمام عکس‌ها به زور خندیده بود، اصلاً دوست داشتنی نبود...»


گاهی هم نویسنده به بیانی شاعرانه پرداخته است: «...کودکی مامان در باغ اناری گذشت. باغ بزرگ و سحرگونی که پر از درختان انار، گردو و بادام بود. باغی که می‌توانست سرچشمه و الهام بخش تمام رؤیاها و آرزوهای یک دختر کوچک باشد.


رمان «روزی که لیمویی بود» نوشته فروزنده خداجو ، در نوبت چاپ دوم، شمارگان یک هزار و 100 نسخه به قیمت 16 هزار تومان از سوی انتشارات قدیانی روی پیشخوان کتابفروشی‌ها قرار گرفت.


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب