اصلاحطلبان و بازهم فاصله از خواست مردم/ بعد از نامه جام زهر نوبت به لگدمال کردن خون حاج قاسم رسید!
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری آنا، اکنون کمتر کسی هست که حضور فعال جمهوری اسلامی ایران در سوریه و عراق و تلاش برای نابودی تکفیریها در این کشورها را که منجر به افزایش امنیت داخلی کشور شده است باور نداشته باشد. چرا که ناامن ساختن محیط داخلی کشور ایران پس از ناامنسازی محیط پیرامونی آن، یکی از اهداف گروه های تکفیری فعال در سوریه و عراق بود.
حضور گسترده تکفیریها در طی چند سال اخیر در منطقه بهویژه در سوریه و عراق، دارای اهدافی است ورای مسائل داخلی سوریه و عراق و حتی فراتر از مسائل منطقهای و فرامنطقهای که اکنون و با گذشت زمان بهراحتی میتوان به دستهای پشت پرده این بحرانها پی برد.
موضع منفعلانه تاجزاده در قبال حضور مقتدر ایران در سوریه
نکته این است که از همان ابتدای حضور ایران در منطقه، برخی چهرههای اصلاح طلب از جمله مصطفی تاجزاده که امضاکننده نامه امروز نیز است، منتقد حضور ایران در منطقه بودهاند تا حدی که در یکی از توئیتهای خود چنین عنوان میکند: «زیانهای این راهبرد از سودهای آن بهمراتب بیشتر بوده است. نقد من این است که ما در سوریه دخالت پرضایعه و کمفایده داشتهایم.»
محکوم فتنه 88 در همین زمینه و در پاسخ به پرسش خبرنگار مجله «روبهرو» درباره حضور منطقهای ایران در سوریه چنین میگوید: «آنچه مورد نقد است، شیوه عمل ایران است. به جای دخالت سیاسی برای جلوگیری از تشدید بحران و جلوگیری از ویرانی سوریه و مرگ صدها هزار نفر در آن کشور، خود به صورت نظامی وارد معرکه شد و مدیریت سیاسی این بحران را رها کرد. به بیان روشن، دولت و وزارت خارجه بحران را رها کردند و نظامیان ایران به کمک نظامیان سوریه رفتند.»
اصلاحطلبان و فاصله همیشگی از مردم
این اظهارات تاجزاده در حالی مطرح میشود که اکنون درباره ضرورت ورود ایران به بحران سوریه و عراق، این اتفاق نظر وجود دارد که عدم حضور ایران در منطقه میتوانست تبعات جبرانناپذیری برای ایران داشته باشد.
اینکه شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی اینگونه موج عظیم غم و اندوه درمیان مردم اعم از پیر و جوان ایجاد کرده و این شهادت اینگونه در میان عموم مردم تأثیرگذار بوده است، خود گواهی بر تاثیرگذاری و اهمیت حضور منطقهای ایران، به فرماندهی اوست و نشاندهنده عدم درایت و شناخت خواصی همچون تاجزاده و گویای فهم بالای سیاسی مردم ایران است.
اما نوشتن نامه از سوی اصلاحطلبان آن هم بر خلاف مصلحت ملی که نمونهای از آن امروز منتشر شده و در مقابل مطالبه عمومی مردم مبنی بر انتقام سخت، خواستار خویشتنداری مسئولان شدهاند، در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده است.
تلاش برای مذاکره مجدد با آمریکا پس از بدعهدی در برجام
25 خردادماه سال گذشته شماری از اصلاحطلبان تندرو و اپوزیسیون خارج کشور که اتفاقاً برخی از آنها امضاکنندگان نامه امروز نیز هستند، در نامهای به مسئولان عالی نظام سخن از مذاکره مستقیم با آمریکا به میان آوردند. در بخشهایی از این بیانیه آمده است: «این مذاکرات میتواند با قدرت و از موضع حفظ منافع ملی دنبال شود و در صورت هرگونه زیادهخواهی یا عدم ارایه تضمین برای پابرجا ماندن تعهدات، راه بازگشت همیشه باز است.»
بیانیهای که با واکنشهای بسیاری مواجه شد. از جمله این واکنشها توئیت علیرضا زاکانی بود. نماینده سابق مردم تهران در مجلس نوشته بود: «فلسفه نابسامانیها و گرانیهای اخیر را در دو چیز باید جستجو کرد، زیادهخواهی اصحاب ثروت و خیانت صاحبان قدرت. نامه آقای کرباسچی و دوستانشان که عمدتاً در آغوش دشمنان مردم ایران لمیدهاند، تأکیدی بر خواست ترامپ بود و دم خروسی بر بیهویتی و پیاده نظامی صاحبان قدرت و ثروت نامشروع.»
جام زهر، لکه سیاهی که هیچگاه از چهره اصلاحطلبان پاک نمیشود
اما یکی از مشهورترین نامههای اصلاحطلبان درباره مذاکره با آمریکا که به نامه «جام زهر» معروف است در اردیبهشت ماه 1381 با امضای 127 نماینده اصلاحطلب مجلس ششم خطاب به رهبری منتشر شد. نامهای که در بخشی از آمده است: «آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم حساسیت شرایط، فرصت اندک و بزرگی خطری است که پیش روی کشور است و با کمال تأسف نجواهای خیرخواهانه و پیشنهادهای آرام و مکتوم ما در سالهای گذشته ره به جایی نبرده است.»
در ادامه این نامه چنین عنوان میشود: «اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بیتردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه میشود که امام عزیز راحل روبهرو شد.»
پاسخ متفاوت بوش به خوشرقصی دولت اصلاحات
و هنوز چندی از نامه معروف به «جام زهر» نگذشته بود که «جرج دبلیو بوش» رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنرانی خود در کاخ سفید ایران، کره شمالی و عراق را محور شرارت در منطقه نامید. این سخنرانی و خط مشیهایی که بوش در آن مطرح کرد سیاست خارجه این کشور و متحدان آن را تا سالها بعد تحت تاثیر قرار داد.
عبارت پرمناقشه محور شرارت به نوعی کشورهای عراق، ایران و کره شمالی را به نیروهای محور در جنگ جهانی دوم (ژاپن، آلمان و ایتالیا) تشبیه میکرد و این رویکرد را داشت که جنگ آمریکا و متحدان آن با تروریسم، مانند رویارویی متفقین و نیروهای محور در جنگ جهانی دوم است.
تأکید روی عملیات در سرتاسر دنیا و ائتلاف بین متحدان آمریکا علیه دشمنان آمریکا و شر خطاب کردن دشمنان همه تلاشی برای شروع جنگ تازهای بود. این جنگ دهه اول هزاره سوم را بهشدت تحت تأثیر خود قرار داد و نظرها را از رکود اقتصادی آمریکا و ناتوانی این کشور در اداره اقتصاد خود که تأثیر منفی آن در کل دنیا احساس شد دور کرد و جایگاه آمریکا را از مسبب رکود اقتصادی به رهبر ائتلاف مبارزه با تروریسم تغییر داد.
دلایلی که هیچگاه امضاکنندگان نامه و سردمداران جریان اصلاحات به آن پی نبردند و ادبیات توهینآمیز بوش برای آنها تنها منجر به علامت تعجب شد!
تعجب اصلاحطلبان از رفتار متفاوت آمریکاییها
در همین زمینه سعید حجاریان، مشاور ارشد خاتمی در دولت اصلاحات اذعان میکند که «ما در زمان ریاست خاتمی در حالی که با آمریکا کاری نداشتیم، جزء محور شرارت قرار گرفتیم.»
سعید حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد میگوید: «من واقعاً از آمریکاییها تعجب میکنم. زمان آقای خاتمی مسائل داشت به نحو خوبی پیش میرفت تا اینکه یک مرتبه بوش آمد و گفت که ایران محور شرارت در منطقه است. یعنی ما را در کنار عراق و کره شمالی نشاند. ما چه کار به آمریکا و بوش داشتیم؟ ما در جنگ با افغانستان به آنها کمک هم کرده بودیم. البته بوش آدم بنیادگرای عجیب و غریبی بود.»
حرکت اصلاحطلبان خلاف موج درخواستهای مردمی
نیمنگاهی به کارنامه مطالباتی برخی اصلاحطلبان در وقایع بحرانی حکایت از آن دارد که فاصله میان مطالبات مردم و این جریان سیاسی بسیار زیاد است و عمدتاً در مسیری مخالف خواست مردم حرکت میکنند. نکتهای که برخی از اصلاحطلبان نیز بر آن اذعان دارد و هشدارهای بزرگان اصلاحطلبی گویای این واقعیت است.
حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در این زمینه می گوید: «اصلاحطلبان اگر چهرههای خوشفکر، اندیشمند، توانا و صالح داشته باشند ولی نتوانند مردم را با خود هماهنگ کرده و با معدل و خواست مردم حرکت کنند، شکست میخورد.»
بیانیه بیشرمانه چهرههای اصلاحطلب پس از شهادت سردار سلیمانی
بنابراین گزارش چهاردهم دی ماه و در پی شهادت سپهبد قاسم سلیمانی گروهی از اصلاحطلبان با انتشار بیانیهای خواستار خویشتنداری مسئولان کشور شدهاند. در متن این بیانیه آمده است:
«ما امضاکنندگان زیر حمله تروریستی روز گذشته دولت امریکا را که منجر به شهادت سردار رشید قاسم سلیمانی شد و با تیرهتر کردن چشمانداز صلح در منطقه پرآشوب خاورمیانه، راه بر ماجراجویی، تشدید تنشها و تخاصم بیشتر گشود، قاطعانه محکوم میکنیم و از دولتها و ملتهای جهان میخواهیم با نشان دادن واکنش مؤثر سیاسی و حقوقی علیه جنگافروزی کاخ سفید، از احتمال بروز جنگی جدید در منطقه ما بکاهند.
ما همچنین مسئولان کشورمان را به پرهیز از افتادن در دامی که جنگسالاران آمریکایی و اسرائیلی برای ایجاد اختلال در روند طبیعی تحولات در ایران و گسترش بیثباتی و ناامنی در منطقه و فروش سلاح بیشتر پهن کردهاند، دعوت میکنیم و از آنها میخواهیم با این جنایت مصیبتبار، هوشیارانه و همهجانبه مواجه شوند و حفظ امنیت عمومی و ملی و نیز آبادانی و رفاه ملت را بر هر موضوع دیگری اولویت دهند.»
محسن آرمین، مرضیه آذرافزا، زهره آقاجری، مژگان اثباتی، حسن اسدیزیدآبادی، حجت اسماعیلی، ابراهیم اصغرزاده، مهدی اقبال، جواد امام، محسن امینزاده، محسن باستانی، مسعود باستانی، علی باقری، رضا باوفا، حسین بیغم، عاطفه پهلوان، علی تاجرنیا، سید مصطفی تاجزاده، مهدی تحققی، محسن ترکاشوند، رضا تهرانی، خسرو تهرانی، حمیدرضا جلاییپور، محمدرضا جلاییپور، سیاوش حاتم، سعید حجاریان، محمد حسینینیا، داود حشمتی، محمدرضا خاتمی، مصطفی درایتی، مهدی دریسپور٫ زهرا ربانیاملشی، علیرضا رجبیان، مصطفی رستهمقدم، عبدالله رمضانزاده، مصطفی سبطی، پروانه سلحشوری، بهرام سمیع، نادر صدیقی، محسن صفاییفراهانی، غلامرضا ظریفیان، محمدرضا ظفرقندی، کریم عابدی٫ فیضالله عربسرخی، علیرضا علویتبار، مریم قدس، حسین کروبی، حسین گوهری، علی مجتهدزاده، فخرالسادات محتشمیپور، اروجعلی محمدی، مهدی محمودیان، علی مزروعی، محمدجواد مظفر، محمدهادی مهرانی، احمد منتظری، عبدالله مومنی، قاسم میرزایی، عبدالله ناصری، علی نیکجو، کامبیز نوروزی، حسین واله، سیداحمد هاشمی، رضا یوسفیان، رضا باوفا.
انتهای پیام/4079/پ
انتهای پیام/