دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 آذر 1398 - 09:49
آنا گزارش می‌دهد؛

طنین صدای گلایه مردم از زبان شاعران و مداحان/ انتقاد از روحانی و لاریجانی پخش تلویزیونی را قطع کرد

مراسم «صدای گلایه مردم» با حضور شاعران، مدیحه‌سرایان و اصحاب رسانه به همت مرکز آفرینش‌های بسیج و در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
کد خبر : 450896
13980926000017637121388165060121_46110_PhotoT.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، صدای گلایه مردم با زبانی متفاوت این بار با حضور مدیحه‌سرایان و اصحاب رسانه به همت مرکز آفرینش‌های هنری بسیج شامگاه روز گذشته در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.


تالار سوره حوزه هنری شاهد یک گردهمایی پرشور بود. قبل از اجرای رسمی برنامه تمامی صندلی‌های این سالن پر شده بود و بسیاری از حاضران و علاقه‌مندان مجبور شدند در راهروهای ورودی و خروجی یا ایستاده برنامه را دنبال کنند.


این مراسم با حضور حجت الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، محسن مومنی رئیس حوزه هنری، خانواده شهیدان احمدی روشن، حدادیان و شیخی، سید مجید بنی فاطمه، عبدالرضا هلالی، محمد مهدی سیار، میلاد عرفان‌پور، قاسم صرافان، مهدی جهاندار، محمدحسن پویانفر و سایر علاقه‌مندان به این حوزه  برگزار شد.


این چاه‌ها که در ته آن گیر کرده‌ایم/ ای شیخ قبل از آنکه بیایید چاله بود


نخستین شاعری که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت محمد رسولی بود که شعری با موضوع برجام قرائت کرد. این شاعر در بیتی با انتقاد از دولت گفت: «این چاه‌ها که در ته آن گیر کرده‌ایم/ ای شیخ قبل از آنکه بیایید چاله بود».


احمد بابایی شاعر برجسته شعر آیینی دومین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت. او شعری با مطلع: «زخم قانون لب تظلم ماست/ بشنوید این صدای مردم ماست، خواند».


میلاد عرفان‌پور شاعر و ترانه‌سرا و مدیر دفتر موسیقی حوزه هنری دیگر شاعری بود که اشعاری را برای حاضران قرائت کرد. شعر کامل وی در ادامه آمده است.


به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گرده‌ی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پرده‌ی نمایش ماست
به قتلگاه خودش می‌رود نفس به نفس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هوس
پلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشم تر رفتن
جهاد چیست؟ در این جاده‌ها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سرپل ذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمه‌ی تن آسانی‌ست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانی‌ست
جهاد, از غم همسایه‌ها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول  ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبان مردم کرد
علی به شانه‌ی خود بار نان و خرما داشت
حسین ما غم این پابرهنه‌ها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفره ای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دل خون کارگر نرسیم
ز جور دانه درشتان چه‌هاست در دل ما
ز آه کوخ نشین، شعله‌هاست در دل ما
چرا به رشوه بگیرند کرکسان پر و بال؟
و دستبرد زند رانت‌ها به بیت المال ؟
بگو به نان و نمک خوردگان سفره‌ی ما
بریده است گرانی امان سفره‌ی ما
اگرچه گاه به پا شد نشست مصلحتی
نه! اقتصادِ رکودی نشد مقاومتی
هنوز مردم مستضعفند پای نظام
بر این همیشه صبوران سربلند سلام
اگرچه دلنگرانیم از گرانی‌ها
مباد، دشمن ما گرم شادمانی‌ها
به نان خشک اگر سر کنیم سرنکشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پر نکشیم
کدام آینه بوده‌ست از شکستن شاد
مبادمان که پریشان شویم و دشمن شاد
 صدایی از نفس راه می‌رسد بر گوش
نوید نصر من الله می‌رسد بر گوش
به هر طرف که نظر می‌کنم شهیدی هست
اگر شهید می‌آرند پس امیدی هست


در ادامه این مراسم حجت‌الاسلام محمد جواد زمانی شعر طنزی برای حضار خواند.


چند قرن است قوتمان درد است/ حرفمان یا عزیز برگرد است


پس از آن عبدالرضا هلالی مداح مشهور کشور نیز به روی سن رفت و شعری با مطلع «چند قرن است قوتمان درد است/ حرفمان یا عزیز برگرد است»، درباره امام زمان (عج) خواند.


عارفه دهقانی تنها شاعر زنی بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت. این شاعر شعری درباره شهدا خواند که با استقبال حضار همراه بود. او در بخشی از شعرش گفت: «با خط به خط وصیتش باید زیست/ ما هرچه داریم برای شهداست یک کوچه که چیزی نیست».


اوج این مراسم شعرخوانی حاج ولی‌الله کلامی زنجانی شاعر و مداح مشهور اهل بیت بود که با حاشیه‌هایی همراه بود. این شاعر ابتدا شعری با مصرع تکرار شونده «صف ما از صف اشرار جداست» درباره اغتشاشات اخیر در کشور خواند که با همراهی حاضران مواجه شد. مطلع این شعر: «دل مردم سپر تیر بلاست/ این چه ظلمی‌ست که بر ملت ماست» بود.


خنده بس کن دگر ای روحانی/ ناامیدیم ز تو لاریحانی


زنجانی در ادامه شعرخوانی خود عنوان کرد: «خنده بس کن دگر ای روحانی/ ناامیدیم ز تو لاریحانی» این اشعار باعث شد پخش زنده تلویزیونی این برنامه از شبکه سوم متوقف شود.


این شاعر در انتهای اجرای خود و البته بعد از قطع شدن پخش زنده، اشعار طنزی درباره آمریکا و دونالد ترامپ به زبان ترکی خواند که با استقبال ویژه حاضران روبرو شد. وی بعد از اتمام شعرخوانی خود گفت: مقام معظم رهبری به شاعران تأکید کرده‌‌اند که مخالفان اسلام و انقلاب را هجو کنید که باید شاعران به این مطلب اهتمام داشته باشند. بنده هم این اشعار را برای این مقصود سرودم. 


محمدحسین پویانفر از مداحان اهل بیت (ع) نیز شعری بلند با ردیف جهل قرائت کرد. شعر کامل قرائت شده توسط این مداح در ادامه می‌آید:


آن‌ها که ساختند به جنس خراب جهل
سیراب می‌شوند فقط از سراب جهل


قرآن بخوان، ببین که تفاوت نمی کند
نوع عذاب کفر و نفاق و عذاب جهل


روز حساب می رسد و ثبت می شود
سنگین‌ترین حساب به نام حساب جهل


مولاست باب علم نبی، در مقابلش
بابی اگر گشوده شود، هست باب جهل


جهل است جهل، حلقه‌ی مفقوده‌ی نفاق
جمع سقیفه جمع نشد در غیاب جهل


از استخوان در گلوی مرتضی بپرس
با او چه کرد چهره‌ی مذهب مآب جهل


نتوان کشید دست خدا را به ریسمان
بسته شده است دست علی با طناب جهل


طلحه نداشت طاقت نان جوی علی
از هوش رفته بود ز بوی کباب جهل


شاید زبیر باشی و با آن همه جهاد
ناباورانه کشته شوی در رکاب جهل


یک شام با معاویه، یک صبح با علی
مروان که بود؟ حقّه‌ی زیر نقاب جهل


ممكن نبود سبّ علی مستحب شود
جز با وجود برق طلا در لعاب جهل


حيرت مكن ز پينه پيشاني نفاق
خيره نمان به جلوه‌گري حباب جهل


سخت است در نگاه خوارج، به نيزه‌ها
تشخيص آيه‌های خدا از کتاب جهل


با حكم اشعری حَكمِين از علی برید
آيا ولايت است در اين انتخاب جهل؟!


با قصد قربت آه، سر مرتضی شکافت
غیر از عذاب چیست درون ثواب جهل


آری نفاق در دل تاريخ شسته است
همواره كفرِ چهره‌ی خود را به آب جهل


خلع سلاح کفر ميسّر نمی‌شود
تا آن زمان که تیر زند از خشاب جهل


گاهی نفاق، حجت الاسلام می‌شود
پشت جناب شيخ می‌آيد جناب جهل


فریاد می‌کشيم سر شبهه‌ی نفاق
لبخند می‌زنيم ولی در جواب جهل


با مرگ، صبح واقعه بیدار می‌شود
آنکس که خويش را زده باشد به خواب جهل


در میانه این مراسم از خانواده شهید شیخی از شهدای اغتشاشات اخیر تهران توسط حجت‌الاسلام قمی و پدر شهیدان مصطفی احمدی روشن و حدادیان تجلیل شد.


محمد مهدی سیار از دیگر شاعرانی بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت. متن شعر این شاعر را در ادامه می‌خوانید:
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها


گر این ساحران اطوار می‌ریزند طوْری نیست!
عصا در دست اینک می‌رسند از کوه موسی‌ها


به حال خویش بگذارید خاک تیره را یاران
کسی چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها


بیاید هر که از فرهاد، شیرین عقل‌تر باشد
نیاید هیچ کس جز ما و مجنون‌ها و لیلاها


همین از سر گذشتن سرگذشت ماست انگاری
همین سرها همین سرهای سرگردان صحراها


شب قدری رقم زد خون ما تقدیر عالم را
که همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها


خوشا سربند یازهرا که پیشانی نوشت ماست
خوشا الله اکبرها خوشا  انا فتحناها


نان به دزدان قرض دادند دکاندارها/ ناخدا را خون به دل کردند سکان‌دارها


مهدی جهانداز شاعر اصفهانی از دیگر شاعرانی بود که روی صحنه حاضر شد و به شعرخوانی پرداخت. این شاعر در ابتدا شعری با مطلع: «نان به دزدان قرض دادند دکاندارها/ ناخدا را خون به دل کردند سکان‌دارها» خواند و در ادامه شعر طنزی درباره سلبریتی قرائت کرد که مورد توجه حضار قرار گرفت و چندین بار او را تشویق کردند.


قاسم صرافان شاعر و ترانه‌سرا نیز در بخشی از این برنامه به شعرخوانی پرداخت.


حسن ختم این مراسم باشکوه شعرخوانی میثم مطیعی بود. این مداح مشهور قبل از شعرخوانی با انتقاد از قطع پخش تلویزیونی برنامه گفت: قرار نبود ما اینجا چیزی به جز حرف مردم بزنیم که پخش تلویزیونی را قطع کردند.


نسل آدم تا قیامت، ایمن از قابیل نیست/ با فریدونی که خود ضحاک شد تکلیف چیست؟


مطیعی در ادامه شعری که در روزهای اولیه حوادث آبان‌ماه امسال توسط این مداح خوانده شده بود و مورد توجه قرار گرفته بود را برای حاضران قرائت کرد. متن این شعر در ادامه می‌آید:


صد گلو بغضیم، از گفتن چرا پروا کنیم
غنچه‌ی زخمیم‌ ما، فریاد اگر لب وا کنیم


درد دل داریم ما، گوشِ شنیدن نیز هست؟
پرسش ما را جوابی آنسوی این میز هست؟


میزهای بی‌غمِ از غصه‌ی ما بی‌خبر
بی‌خبر، از کارهای خویش حتی بی‌خبر


میزهای وعده‌ی پرطَمطَراق بی‌اساس
میزهای بی‌خبر از میزهای اختلاس


میزهای زیر میزی، صندلی‌های غرور
میزهای خو گرفته با زر و تزویر و زور


آنطرف‌تر میزهای سرخوش پرادعا
میزهایی از نژاد خوب آقازاده‌ها


وای اگر مردان خدمت، در ریاست گم شوند
میزهای خدمتِ بی‌مزد و ‌منّت، گم شوند


درد ما دردی جدا از فتنه‌‌ی بی‌دردهاست
درد دشمن نیست، درد دوستان بی‌ریاست


دست‌های پینه‌بسته، سفره‌های وصله‌دار
کوخ‌های مِه‌گرفته، کاخ‌های بی‌بخار


این صدای اعتراض آیا به جایی می‌رسد؟
جز نمک بر زخم پاشیدن، دوایی می‌رسد؟


در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض
در هجوم‌های و هو گم شد صدای اعتراض


باز با کبریت دشمن آتشی افروختند
در میان شعله دیدم خشک و تر می‌سوختند


چیست کار و بار دوزخ زاده‌ها؟ آتش زدن
دزدی و کشتار و قرآن خدا آتش زدن


باز هم خون...خون پاکِ لاله بر چنگال گرگ
برنگشتن‌های سنگین پدرهای بزرگ


باز هم خوش‌رقصی باروت‌ها در بادها
کُشته‌سازی‌های هالیوودی جلادها


این طرف نابود شد دارایی نان‌آوری
آن طرف خاکستری ماند از جهاز دختری


باز از داغ شهیدان سینه‌ها غوغا شده
آه از آن نوزاد یک ماهه که بی‌بابا شده


باز هم از فتنه‌ی قابیل رد شد کاروان
با تولای علی از نیل رد شد کاروان


با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت
خرج‌های چند سال دشمنان بر باد رفت


فتنه رفت و فتنه گردان، غرق  رسواییش ماند
انقلاب ما در اوج اقتدار خویش ماند


مردم آرام ما از این تلاطم دلخورند
دلخوشان بازی برجام! مردم دلخورند


ای که در ظاهر به درد مردمت تن داده ای
وعده را با نیت ازیادبردن داده‌ای؟!


ای نهاده دست خود را باز هم بر روی دست
شعله‌ی این فتنه‌ها از گور بی‌تدبیری است


اعتراض ما به سستی های تدبیر شماست
از گرانیها، از این شش سال تأخیر شماست


مردم ما از تکبر، از تورم شاکی‌اند
از لجوجان سیاست باز، مردم شاکی‌اند


نسل آدم تا قیامت، ایمن از قابیل نیست
با فریدونی که خود ضحاک شد تکلیف چیست؟


طعنه بر دست عدالت می زند قارون عصر
مردمان را خرد و کوچک دیده از بالای قصر


از تمسخر، از تکبر، هیچکس طرفی نبست
ریشخندی زد اگر،  بر ریش خود خندیده است


حاجیان بار بسته جانب میقات غرب!
چیست جز تحریم و آشوب و بلا سوغات غرب؟


باز گردید آی... ای دلدادگان آمریکا
راه حل اینجاست آری در همین ایران ما


وای بر آنان که دل دارند با دشمن گرو
حشر آمریکاپرستان با ترامپ و پومپئو!


هرکه خاک این وطن خرج قمار خویش کرد
باخت و یک عمر بدبختی  نثار خویش کرد


هرکه با خوبان خیانت کرد سیلی می خورد
فاسد اینجا بی برو برگرد سیلی می‌خورد


گردنه در گردنه این راه هم طی می شود
آخر هر فتنه ای اینجا نه دی می شود


نوبه نو با هر شهیدی عهد ما تجدید شد
راه سبز ما به خون سرخشان تمدید شد


باز دل، چشم انتظاری را روایت می کند
صاحبی داریم ما، ما را هدایت می‌کند


جان هستی اوست باید بگذریم از جان خویش
تا ظهورش برنگردیم از سر پیمان خویش


انتهای پیام/۴۰۲۸/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب