دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
02 دی 1398 - 12:26

هورین؛ اسطوره خیالی را چقدر می‌شناسید؟

هورین یکی از شخصیت‌های خیالی از سرزمین میانی در داستان‌های جی. آر. آر. تالکین است.
کد خبر : 450095
13626216_f520.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، نویسندگان و کتب فراوانی در باب شخصیت‌های خیالی و اسطوره‌ای در جهان یافت می‌شود که بسیاری از افراد از آن بی‌اطلاعند و یکی از این شخصیت‌ها شاید هورین باشد که خبرگزاری آنا قصد دارد در ادامه به معرفی وی بپردازد.



هورین و خاندان وی


هورین (Húrin) یکی از شخصیت‌های خیالی از سرزمین میانی در داستان‌های جی. آر. آر. تالکین است.


وی نخستین بار در سیلماریلیون به عنوان قهرمان انسان‌ها در دوره نخست معرفی می‌شود و او را بزرگترین جنگجوی ادین و دیگر انسان‌های سرزمین میانی می‌دانند.



هورین، بزرگترین پسر گالدور و هارت، برادر بزرگتر هور، پدر تورین تورامبار و نیه‌نور و نیز ارباب دور-لومین است که در نبرد نیرنائت آرنوئدیاد به دست مورگوت دستگیر شد و خود و خانواده اش از سوی ارباب تاریکی نفرین شدند که این نفرین منجر به موفقیت‌ها و تراژدی‌های بزرگی در دوران اول شد و تالکین او را بزرگترین قهرمان انسان‌ها در دوران اول می‌نامند.


نوه هادور لوریندول بنیانگذار خاندان هادور به همراه برادر کوچکترش هور در بیشه بره‌تیل بزرگ شدند و در سال ۴۵۸، دو برادر به جمع سپاهیان جنگی پیوستند، اما از یکدیگر جدا افتاده و در دره سیریون گرفتار آمدند.


اولموی والار با قدرت خود مهی را ایجاد کرد و دو برادر توانستند به دیمبار فرار کنند. از آنجا، ائاگلس آنان را به سمت دروازه‌های شهر مخفی گوندولین راهنمایی کرد و پادشاه تورگون از دو برادر استقبال کرد و این پیشگویی را نزد آنان کرد که فرزندان هادور در تاریک‌ترین ساعات به کمک گوندولین خواهند آمد.


آنان مدتی را پیش تورگون ماندند و پس از اینکه سوگند خوردند راز این شهر با بر ملا نسازند، حدود سال ۴۶۲ به دور-لومین بازگشتند.



ارباب دور-لومین و اسرار آن


اورک‌ها در سال ۴۶۲ به هیتلوم حمله کردند و گالدور در راه دفاع از ایتل سیریون کشته شد.


هورین، این شخصیت خیالی اورک‌ها را عقب راند و به عنوان حاکم دور-لومین انتخاب گردید و از این رو دو سال بعد وی با مورون از خاندان بئور ازدواج کرد.


پسر آن‌ها تورین مدت کوتاهی پس از ازدواج به دنیا آمد، پس از وی اولین دخترشان اورون چشم به جهان گشود. اورون، که به لالایت ("خندان") نیز معروف است، بر اثر طاعونی که به آن منطقه آمده بود از دنیا رفت.


اتحادی با نام اتحاد مادروس که شامل الف‌ها، دورف‌ها و انسان‌ها بود در سال ۴۷۲، شکل گرفت که هدف این اتحاد حمله به سپاه مورگوت در نبرد نیرنائت آرنوئدیاد بود، اما نتیجه این جنگ یکی از بزرگترین تراژدی‌های تاریخ بود. پادشاه برین فینگون و سپاهیانش پراکنده شدند و پادشاه در میانه میدان در میان بالروگ‌ها محاصره و به خاک و خون کشیده شد.


پس از اینکه پادشاه برین الف‌ها به قتل رسید، هورین و هور پادشاه تورگون را ترغیب کردند که هر چه زودتر صحنه نبرد را ترک کند و شهر مخفی را از شر دشمنان ایمن نگاه دارد و برای اینکه سربازان دور-لومین بتوانند از فرار سپاهیان الف دفاع کنند، جبهه‌ای را در مرداب سرخ شکل دادند و اکثر آن‌ها توسط نیرو‌های اهریمنی مورگوت از بین رفتند.


هور بوسیله تیری که به چشمش اصابت کرد از دنیا رفت، اما هورین تا زمانیکه زیر بدن‌های سنگین اورک‌ها و ترول‌ها مدفون شد دست از جنگیدن بر نداشت.



هورین در حالیکه به بند کشیده شده بود، نزد مورگوت آورده شد و به خاطر افشا کردن مکان گوندولین شکنجه‌های فراوان دید. زمانیکه این راز را بر ملا نکرد، مورگوت او و تمام خویشانش را نفرین کرد. پس از آن ارباب تاریکی هورین را بر روی یک صندلی بر فراز دامنه‌های تانگورودریم به زنجیر کشید. هورین بر اثر افسونی که مورگوت بر او وارد آورده بود، شاهد تراژدی‌های متعددی بود که بر سر خانواده اش وارد می‌آمد.


هورین به مدت ۲۸ سال، شاهد نفرینی بود که فرزندانش را نابود می‌کرد.


دختر وی، نیه‌نور نینیل مدت کوتاهی پس از دستگیری وی به دنیا آمد و در نفرین تورین گرفتار آمد. کار‌های آنان همچنین منجر به نابودی نارگوتروند یکی از آخرین فرمانروایی‌های نولدور شد. حال تنها گوندولین باقی مانده بود.


پس از مرگ فرزندان هورین در سال ۴۹۹، مورگوت هورین را آزاد کرد.


این مرد شکسته و افسرده ابتدا به دور-لومین رفت، محلی که در حال حاضر از آن اشغالگران ایسترلینگی بود. هورین به دنبال ورودی گوندولین بود. برای بار اول، تورگون با ورود او مخالفت کرد، اما بعداً منصرف شد و عقاب‌ها را برای آوردن هورین به درون شهر گسیل داشت.


هورین بیشه بره‌تیل را ترک گفته بود، ولی نفرین مورگوت گوندولین را نیز مسموم کرد، زیرا اکنون جاسوسان مورگوت محل اختفای شهر گوندولین را می‌دانستند.


هورین در جنگل بره‌تیل قبر فرزندانش را پیدا کرد. همسر وی مورون مدت کوتاهی پس از او سر قبر رسید، اما از حزن و اندوه فراوان بر روی تپه جان داد. پس از اینکه هورین همسرش را دفن کرد، به سمت افل براندیر، منزلگاه خاندان هالت به راه افتاد.


هورین با مردم آنجا برای چند سال زندگی کرد و هورین که سرشار از خشم و اندوه بود، مردم افل براندیر را به جان یکدیگر انداخت و باعث نابودی آنجا و مردمانش شد.


هورین همراه با عده‌ای از یاغیان، به سمت ویرانه‌های نارگوتروند رفتند و میم که از پتی دورف‌ها بود را در آنجا یافتند.


این پتی دورف چند سال پیش به تورین خیانت کرده بود و به خاطر همین کار هورین او را به قتل رساند و میم مدعی گنجینه عظیم نارگوتروند شده بود، اما هورین آن‌ها را جمع آوری نمود و نزد پادشاه تینگول در دوریات آخرین فرمانروایی بزرگ الف‌ها آورد.


این اسطوره خیالی در نهایت اجازه پیدا کرد تا وارد منه‌گروت پایتخت دوریات شود و در آنجا او با عصبانیت گنجینه‌ها را جلوی پادشاه تینگول انداخت و از اینکه به پسرش کمک رسانده بود "تشکر" کرد.


این کار وی باعث بر افروخته شدن یاغیان شد، زیرا خواستار بازپس گیری طلا‌ها بودند و به خاطر همین کار به دست محافظان تینگول کشته شدند.


همسر تینگول، ملیان به درون خشم و اندوه دیوانه وار هورین رخنه کرد و از کار‌های وی دچار شرمندگی شد و در نهایت هورین در حالیکه سرخورده و شکسته‌تر شده بود منه‌گروت و گنجینه‌های را ترک گفت اما با این وجود نفرین مورگوت بعد‌ها دوریات را نیز از بین برد.



هورین در حدود سال ۵۰۰، به دریای بزرگ رسید و در یأس و نومیدی کامل خود را درون دریا انداخت و باید بدانید؛ از زندگی وی و فرزندانش به نارن‌ای خین هورین یاد می‌کنند.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب