گذری بر 40 سال مدیریت کلان کشاورزی ایران
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ اگر کارنامه 40 ساله عرصه کشاورزی ایران را بررسی کنیم، فراتر از افرادی که عهدهدار جایگاه وزارتی آن بودهاند، فراز و فرودهایی را شاهد بودهایم، هرچند به نظر میآید در مدیریت این وزارتخانه، فرودها بیش از فرازها بوده است و هنگامی که نقش اشخاصی که بهعنوان وزیر سکان این مجموعه را بهعهده گرفتهاند، واکاوی کنیم، این پستی و بلندیها بیشتر آشکار میشود.
مصائب و مشکلات کشاورزی ایران از یک سو ریشه در سیاستهای کلان کشور دارد و از سویی دیگر به مدیران عالی این وزارتخانه مربوط میشود. در این میان، دوره تصدی «مهندس حجتی» را در اوایل دهه هشتاد خورشیدی میتوان بهطور نسبی موفق دانست؛ اما کارنامه این وزراتخانه و وزیر مربوط در دولت فعلی رضایتبخش نیست بهخصوص در یک سال اخیر که تخلفات برخی از مدیران زیرمجموعههایی مانند سازمان جنگلها و مراتع و شرکت پشتیبانی امور دام و جهاد کشاورزی استان تهران هم آشکار شد.
شاید همین مسئله، همراه با مشکلات اقتصادی عدیده کشور در شرایط تحریم موجب فشار مضاعف بر مجموعه وزارتخانه شد که در نهایت به استیضاح و البته پیش از آن استعفای وزیر انجامید؛ اما صرفنظر از این مباحث به نظر میآید مشکلات مدیریتی کشاورزی کشور بسیار ریشهدارتر از این موارد باشد.
از گذشته، این وزارتخانه درگیر ناکارآمدی در نظام مدیریتی بوده که بخشی از آن مربوط به شاخصهای مدیریتی در ایران و برخی هم مربوط به ناتوانی ایستادگی شخص اول وزارت در برابر نابسامانیهای موجود و تخلفات است.
تصمیمگیریها در حوزه غیرکارآمد دولتی صورت میگیرد
با اینکه تقریباً تمام فعالیتهای تولیدی کشاورزی در ایران بهعهده بخش خصوصی است؛ اما متأسفانه همه تصمیمگیریها در حوزه غیرکارآمد دولتی صورت میگیرد. بهدلیل نبود سیاستگذاری و نظارت صحیح، بهطور مستمر همراه با نوسانات قیمت محصولات کشاورزی مجوز واردات و صادرات دستخوش تغییر شده که نه تنها سبب کنترل قیمتها نمیشود؛ بلکه مشکلات بازار عرضه و تقاضا را تشدید میکند. از طرفی تعرفههای واردات و صادرات محصولات کشاورزی نیز با تغییرات زیادی روبهرو بوده است و اطلاعات شفافی از چرخه تولید برای سیاستگذاریهای مطلوب وجود ندارد. بهعلاوه در بخش قوانین حمایتی کشاورزی در تولید محصولات زراعی، باغی و دامی نیز کاستیهای زیادی مشاهده میشود که ناشی از تصمیمات موقتی و غیراصولی است.
از جمله دلائل مهم بروز چنین مسائلی نبود کنترل و نظارت جدی بر بخش کشاورزی است که تا حدود زیادی این امر خواسته یا ناخواسته مربوط به رانتهای فراوان در اعطای مجوزها، گماردن اشخاص فاقد صلاحیت در بزنگاههای مدیریتی، آشناسالاری، حاکمیت رابطه و حذف نگاه مدیریتی علمی است.
با وجود تعداد زیادی افراد متخصص و کاردان در حوزه کشاورزی؛ در این سالها مدام با چرخش مدیرانی ثابت روبهرو بودهایم که وضعیت کشاورزی ایران را دچار یک دور باطل کرده است. در دهههای گذشته برای توسعه کشاورزی، طرحهای ملی و بزرگی ارائه شده که بیشتر جنبه نمایشی داشته تا عملیاتی یا آنکه در عمل چندان مؤثر نبوده، هرچند این طرحها در قالب اطلاعات ارائه و ظاهراً موفق ارزیابی شده؛ اما چند سال بعد که آمار و اطلاعات واقعی مورد تحلیل قرار گرفته، حاکی از بازدهی نامناسب این طرحهاست در حالی که هزینههای قابل توجهی از خزانه مملکت برای انجام آنها صورت گرفته است.
یکسال پیش از استعفای وزیر جهاد کشاورزی، سخنان کوتاه یک کشاورز طبسی در شبکههای اجتماعی تبدیل به تیتر اول اخبار شد. صحبتی که با این عبارت آغاز شد: «قیمت یک گوجهفرنگی ۷۰۰ تومان شده و در ادامه به این شعر رسید که: روزگار را هر روز بدتر میبینم/ این جهان را پر از خوف و خطر میبینم و در نهایت تیر خلاص این گفتگو آن بود که – خودتان میدانید و مملکتتان – ».
تمام این بحث در کمتر از یک دقیقه و در میان بُهت وزیری صورت گرفت که تنها توانسته بود یک کلمه را از ذهن بر زبان جاری کند: (( خُب )) و دیگر هیچ!
فرشاد قوشچی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین-پیشوا و مدیرمسئول مجله کشاورزی توسعه پایدار
انتهای پیام/