جلوی 200 میلیارد تومان از سفرهای غیرضروری مجلس را گرفتم
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، حسن کامران دستجردی نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی میهمان این هفته برنامه «دست خط» بود.
متن کامل سؤالات مجری این برنامه و پاسخهای حسن کامران به شرح ذیل است:
*سلام و خیلی خوش آمدید.
و علیکم السلام. شما هم خسته نباشید.
*چه خبر؟ برخی به خاطر این افزایش قیمت بنزین ناراحت هستند، ولی ظاهراً تصمیمی است که گرفته شده و باید با آن گذراند.
من اصولاً که در تلفیق بودجه هستم، امسال هم در بودجه 98 آوردند، من مخالفت کردم. مخالفت من به دو دلیل بود؛ یکی اینکه حاکمان هنوز از کرسی پائین نیامدند که تواضع نشان بدهند و بعد هم ساده بخورند، یعنی خود مجلس همان روز که حرف میزدیم 4 نوع غذا میداد و سیستم باز که هر کسی هر چیزی میخواهد بردارد.
اینها حاکم وقتی شکمش پر است اصلاً فکر گرسنه نیست و حق هم ندارد از عدالت دفاع کند، چون خودش تبعیض را ترویج میکند. دوم اینکه ما عرضه نداریم نظارت کنیم. من همیشه نمره مجلس را زیر 10 در نظارت میدهم. گفتیم وقتی بنزین گران شود روی همهچیز اثر میگذاریم. اول کسی میخواهد سوار تاکسی شود به بهانه اینکه بنزین گران شده، کرایه را گران میکند. میخواهد در مغازه خرید کند همینطور است. ما در اصفهان در محلهای به نام بوزون میشناسیم که محله محرومی است، قصاب محله ما پدر شهیدی است، میگفت آقای کامران کسی هست که قدیم استخوآنهم میگرفت الآن پولی شده است!
عرض من در تلفیق این بود که اگر خواستید نوار صحبتهای من را هم بگذارید، من گفتم املا این مردم پای نظام میایستند و اینطور نیست که بگوییم ... ما را قبول ندارند یعنی بیتدبیری میکنیم عین همین دولت که یکباره بنزین را گران کرد. سهشنبه قبلش آقای لاریجانی جلسهای غیرعلنی درباره همین حرفها و نقلها داشت، اصلاً بحث این چیزها نبود. بعد یکباره و یکشبه بنزین را گران کردند. روز میلاد پیامبر اکرم چندین جشن رفتم. جشنها هم افرادی که متدین هستند و حضور دارند، اینها غرغر میکردند و معترض بودند. تازه فکر میکردند ما که ارتباط خودمانی با آنها داریم ما این را گران کردیم. گفتم ما هم در تلویزیون شنیدیم. درب تمام رئیسها بسته است. حدیث امام رضا (ع) است که میفرمایند از همان در برگردید، از آن پستو نروید. دیپلماسی آرنج که عقب بروید بادش به رئیس نخورد. بعدازآنهم هنوز غذا اربابی است، رعیتی نشده است. گفتیم شما این حرفها را اصلاح کنید و مردم ما آدمهای خوبی هستند.
شما بااینهمه توطئههای ترامپ و اروپا و همه کسانی که از ابتدای انقلاب تاکنون داشتیم، مردم پای نظام ایستادهاند. به یاد دارم در اصفهان در میدان امام 22 بهمن یک پیرمرد کنار من نشسته بود، بلندگو خراب شد. گفت آزمایش میکنیم یک، دو ... این پیرمرد گفت بس است، چقدر میخواهید آزمایش کنید. این در میدان امام برای نظام حضور پیدا کرده است و هم از خرابکاریهای ما به بلندگو وصل میکند و طنز میگوید؛ این یک طنز محلی است.
*فکر میکنید این برای دهکهای پائین که اختصاص مییابد چقدر مؤثر است؟
ببینید، چشم من آب نمیخورد، قبلیها را گفتیم از این لپسرخها قطع کنید، از این خرپولها، که 5 – 6 ماشین دارند، چند وقت پیش یک بار دختری در اصفهان کسی زیر گرفت، در مرداویج بود، گفت من دارم و دیه این را میدهم. مست پول است. ما نه مست پولها را قطع کردیم، مثلاً میگوییم ساده زندگی کنیم و بعد یکهو در هتل عباسی سر سفره رنگین مینشیند که خورشت و ماست آن یک قاطر است یعنی گوشت گردن و زعفران که فقیر اصلاً تاکنون نخورده است. من اعتقاد دارم همین کارها هم قبلش باید ... خودمان خرابکاری میکنیم و مردم را به جآنهم میاندازیم، یکسری هم سوءاستفاده میکنند. بالاخره یک بز گر قاطی شد کار را خراب میکند، تحریککننده هم هست و این طبیعی است. وقتی دشمن داریم دشمن که ساکت نمینشیند. حتماً در این فضای مجازی دروغ رسمی شده است، چهار تا دروغ هم روی این میگذراند. لذا همه باید بنشینیم و ببینیم چه چیزی به نفع نظام است.
*آقای کامران دولتهای مختلف را دیده و 6 دوره مجلس بوده، به نظر شما سختترین دوران به لحاظ اجرایی کشور الآن است؟
حالا؟
*بله.
بله.
*میتوان به دولت به نوعی حق داد اگر شرایط اینطور است.
نه، من ناظر سفرهای خارج 6 ماه بودم. جای یحییزاده، خدا رحمتش کند، آمدم. 200 میلیارد تومان سفر هزینه سفر را زدم. یکی از همکاران را گفتم چرا میخواهید با دامپزشکان بروید؟
*200 میلیارد؟
200 میلیارد تومان زدم. من ناظر بودم. نماینده اطلاعات، نماینده وزارت خارجه، نماینده دولت بودند. من سختگیر بودم و گفتم باید استدلال کنید برای چه میخواهید بروید. در همین جا طرف به من میگوید به من یورو بدهید. یک روز یقه یکی از همکاران را گرفتم و گفتم برای چه برای دامپزشکی میروید؟ باید دکتر دامپزشک برود و آن روحانی برود که ذبح شرعی درست شود. یعنی وقتی حاکم حاضر نیست برای خود سخت بگیرد حق ندارد شعار عدالت بدهد، شعار اقتصاد مقاومتی بدهد. شما مرد این نیستید که سر سفره ساده بنشینید. در سفره مجلس پنیر و انگور دیدهاید؟ غذای آنها باشد؟ در همین سلف مجلسیها یا در هیچ دولتی دیدید که پنیر و انگور بدهند؟ ما همواره فاصله گرفتیم. خدا لعنت کند کسانی که اشرافی را باب کردند و اشرافیت هنوز اصرار دارند. وقتی مرد این نیستند، بارها رهبری در سالگرد امام بیان کردند که اشرافیگیری ممنوع است و فرمودند زمینههای فساد همین اشرافیگری است.
*یک جواب دارند کسانی که متهم میشوند، میگویند آن کسی که خودش نان و پنیر میخورد که آن درآمد. چهکاری کرد؟
آنهم ظرف نداشته است. او سرباز که نشده است. داشتیم آدمهایی که رئیس بودند و در دنیا افتادند. این دنیا خراب میکند وقتی نظارت نمیکنیم. صبر میکنیم تا طرف در چاه میافتد و او را میگیریم. این سیستم ما قبلاً باید هشدار دهد که این بچه تو لوس است و چهکاره هست در جلسات حضور دارد؟ چه فرقی با بچه ده ما دارد که نخبه هم هست و باید التماس کند، آقای رئیس نخبگان را ببیند. من یک روز به یک وزیر گفت این پسر کارچاقکن است. اسم وزیر را بخواهید میبرم. گفت نه اینطور نیست. گفتم بارها سراغ من آمده است و راهش ندادم. روزی یکی از حجتالاسلامها خواست رئیسجمهور شود دیدم آنجا هم نفوذ کرده است. گفتم این وضع درست نیست. گفت آقای کامران این همه بدبینی؟! حالا او را گرفتند.
پدر او چند وقت پیش آمده بود و میگفت من بازنشسته فلان جا هستم، جای خوبی هم بود. من گفتم پسر شما کار چاقکن است و من نمیتوانم این کار را کنم.
چند روز به رئیس بانکی گفتم پسری که اینجا آوردید 16 میلیون میگیرد، یک جوانک است چون پدر او معاون جایی است و دو قورت و نیمش هم باقی است. وقتی به او گفتیم چرا این همه ریختوپاش میکنید؟ گفت اخراجش کنید. من به پدر او زنگ زدم و گفتم این را رسانهای میکنم. به این رئیس بانک میگویم این پسر که لوس است و تازه آمده، بچه شهید را آوردید که خون داده و روی خون او ریاست میکنیم، میگوید من نمیدانم کدام شرکت است. شما بیخود کردید رئیس شدید. آقا فرمودند بانکها بنگاهداری نکنند. این هم میخورد، هم میبرد.
*آن پسر معاون بانک است که 16 میلیون میگیرد؟
در شرکت آنها است. یک بار در مجلس گفتم به درک که آبروی آنها میرود. آبروی نظام نرود. بیخود کرده است، دزدی ژیگولی است. شما با چه بینه شرعی ثروت پدرت 2 ریال بوده حالا 20 ریال شده است؟ در این مجلس گفتیم از کجا آوردید؟ هنوز در کمیسیون قضائی خوابیده است. همین طرحی که از کجا آوردید، بگویند ارث پدر کامران بوده و فلان مقدار اضافی است.
*طرح داده بودید؟
بله. در کمیسیون است. دولت هم آورده بود. در کمیسیون قضائی خوابیده است. چرا خوابیده است؟ خودم روی همین مجلس تفحص گذاشتم. آقای رئیس اجازه نداد.
*درباره سفرهای خارجی؟
نه. یکی روی دیوارهای مجلس که چرا مناقصه نداریم؟ مناقصه وقتی نیست، یعنی دزدی است. باید مناقصه بدهند و خلقالله بدانند. گفتند امنیتی است و از این کشک و ماستهایی که درمیآوریم. کجای این امنیتی است؟
*یک بار هم به دستشوییهای مجلس گیر دادید.
حالا آن را هم بیان میکنم، اجازه دهید تفحص بزرگتر است. دوم اینکه مرکز پژوهشهای مجلس، دیوان محاسبات، هم به آقای مطهری تذکر دادیم، یک سوزن به خودمان میزنیم و یک جوالدوز به دیگران میزنیم، هم به آقای پزشکیان و هم به آقای رئیس! گفتند باشد! کمیسیون بودجه رفت، آنجا دو نفر از ما یعنی تابش و حاجیبابائی از ما دفاع کردند. مابقی زیرسبیلی رد کردند. ما شکایت علیه همین کمیسیون و علیه رئیس شکایت کردیم. به کجا؟
*هیئت نظارت بر نمایندگان مجلس.
ماشاءالله. هیئت هم خواباند. درست شد؟ گفتیم آئیننامه میگوید یا این تفحص را رد کنید یا تائید! گفتیم چطور میگویید تفحص روی دولت و قوه قضائیه بگذاریم که چطور این پولها را خرج کرده است. حتی خارج شمول آقای رئیس، دیوان محاسبات اخیراً دیدیم یک دار و دسته دیگری از سیستم ما کشاندند. بعد به دیوان محاسبات نوشتم دو تا را بکار بگیرید
*از دارودسته شما را کشاندند که با آنها حرف بزنند؟
ما دارودسته نداریم، خودمان که تفحص کرده بودیم آنها کشاندند. شنیدم دو تا از آنها را به دیوان نوشتند بکار بگیرند. من به رئیس دیوان نوشتم چطور اینها آمدند؟ وقتی در مجلس ۲۰ بچه شهید داریم. کدامیک را رئیس گذاشتند؟ یک دفتر و دستکی را در قم درست کردند و میگویند اینجا رئیس میگذارند و از این حرفها! این مجلس وقتی به این شکل است و ما هم چند بار گفتیم ...
*دو نماینده رفتند در دیوان محاسبات کار میکنند؟
دو تا از فامیلهایشان را ... اینطور تفحص روغنمالی میشود. عین کار ما در مجلس است که تفحص میگذاریم، امضا را پس میگیریم. سؤال میکنیم، روغنمالی میشود. یک بار در نطقم گفتم کار چاقکنی است، یک نماینده گفت این به چه معنی است. گفتم هر کسی سؤال خود را پس بگیرد کارچاقکن میشود. وقت کمیسیون، وقت صحن را میگیرد و بعد به رأی نمیگذارد. بعد وزیری سری تکان میدهد و آقای رئیس بالا نشسته است و میگوید آقای وزیر اینهایی که ایشان بیان کرد درست است؛ این مسخره کردن است.
آن وقت شما میخواهید مجلس در رأس امور بماند؟ یعنی آقای وکیل یا سؤال نکنید یا دانش ندارید و سؤال میکنید. پس بیخود کردید وکیل شدید یا معامله کردید. خروجی این معامله چیست؟ فساد است. آن وقت این مجلس باید رس بکشد که حساب ببرند، اما دولت تره هم خرد نمیکند. ما قیر را تصویب کردیم، اجرا نکرد. حقوق را گفتیم دربهدرها زیاد شود، باز نجومیبگیران زیاد شد. همین بنزین را ببینید. حالا که انتهای مجلس است و همه به دنبال یک لقمه رأی هستند.
*امروز فرماندهان ما در سه قوه حاضر نیستند که موارد «خارج از شمول» خود را حذف کنند. این موارد خارج از دید بازرسان است. شما این را گفتید. منظور شما چه بود؟
خارج از شمول که در دست رؤساست، من جمله رئیس مجلس، حداد عادل که بود سه میلیارد داشت، رئیس کنونی ۵۰ تا دارد. یک زمانی میخواست ۷۰ کند من گفتم افشا میکنم، چون خارج از دید بازرس و سیستمهای بازرسی است و یک دو ریال به شما میدهد، یک سریال به آن میدهد، یک عروسی میرود و یک سکه به این میدهد.
*با چه سندی میگویید ۳ میلیارد آقای حداد ۵۰ میلیارد شده است؟
بودجه است. بودجه را بگیرید، زمان حداد نوشته و زمان این هم نوشته است. روسای دیگر اعم از رئیسجمهور، رئیس دستگاه قضا، وزرا، رئیس دستگاه بودجه و غیره هم همین طور است. خارج از شمول به چه معنی است؟ اینها چهکاره مردم هستند؟ یک روزی در نطق خودم گفتم آقای دیوان محاسبات گزارش اینها را بدهید که مردم بدانند این خارج از شمول چند میلیون به کامران داده شده است.
*مجلس چهارم، پنجم، هفتم، هشتم، نهم و دهم حضور داشتید. به نظر شما کدامیک مجلسی در تراز انقلاب اسلامی بود؟
مجلس چهارم بهتر بود. چون املا رأی که میدادند هفتخطها معلوم میشدند.
*یعنی با دکمهای معلوم نمیشد.
خیر. یکی کنار من نوشته بود و گفتم شفافیت را ۱۵۰ و خردهای امضا کردند شما هم هستید، ۵۰ تا رأی آورد چطور رأی ندادید؟ گفت حالا خواستیم حوزهمان را بدانیم. این نفاق است. من زمانی در دوره آقای حداد گفتم شناسنامه برای هر وکیلی درست شود.
*برای هر نمایندهای.
بله. که ایشان در نظارت چقدر کار کرده، در قانونگذاری چقدر کار کرده است. این دو وظیفه اصلی است. مابقی که وظیفه اصلی او نیست در امتیازات چه چیزهایی گرفت، بعد نمره بدهند. بعد بگویند کامران ۸ یا ۱۵ شده است و این را نشان مردم بدهند. حداقل نشآنهمباندیهایش بدهند که سروکله هم میشکستند که به این رأی بدهید و به آن رأی ندهید که اسلام در خطر است. حداقل به همباندیهای خودش نشان دهند. بگویند این ۴ سال که رفتیم این تابلو بماند. به نفع عدالت در اجرای تدابیری رهبری، در اجرای تفکر امام (ره) این کارها را کردیم. این حرفها را قانون کردیم.
*آقای رئیسجمهور چند وقت است که درباره شورای نگهبان، نحوه نظارت، انتخابات مجلس یازدهم صحبت میکنند. یک بار هم اشاره کردند که بهترین مجلس، مجلس اول بود که هیچ نظارتی روی آن نبود، آن زمان شورای نگهبانی نبود و همه طیفها آمدند و ... شما در این زمینه چه نظری دارید؟
ببینید، در تمام دنیا یک نوعی شورای نگهبان هست. شورای نگهبان باید حتماً بررسی صلاحیت را انجام دهد؛ امام فرمودند وضع حال ملاک است.
*میزان حال فعلی افراد است.
بله. خیلی آدمها داشتیم خوب بودند و عوضی درآمدند. حالا بحثهای اخلاقی یا بحثهای مالی بود یا اینکه بیعرضگی کردند. بالاخره ما امانت مردم در دست حکام میدهیم. نمایندگی هم فقط نیست بلکه وزیر هم هست. نمیشود آقای رئیسجمهور به وزیر اطلاعات فشار بیاورد و بگوید این را تائید کنید.
آقا فرمودند اگر شبهه هم باشد نباید تائید کنید؛ بحث حکومتی است. چه کسی حکومت را تشکیل داده است؟ این مردمی که حاضر شدند جان بدهند. وظیفه شورای نگهبان است اگر دید زاویه با این فرهنگ دارند، اجازه ندهد. این در همه دنیا به این شکل است. حالا آنها به دین خود هستند. بهخصوص که ما در رابطه با «نفوذ» ضربات زیادی خوردیم، با ریش بودند و انگشتر داشتند. این ضرورت دارد. آقای روحانی هم همین طور است.
ایشان یک زمانی عقیدتی سیاسی ارتش بود. یعنی اگر بخواهید در نیروهای مسلح یکی را درجه بدهید و شغل بدهید استعلام از حفاظت عقیدتی میکنند. حاج آقا آنجا بود، یعنی ایشآنهمه را تائید کرد؟ نخیر. یعنی به گذشته و عقب خود هم برگردیم و ببینیم چهکاره بودیم. یک روز حاج آقا رئیس کمیسیون دفاع در مجلس بود. من هم در دوره چهارم بودم و با هم بودیم. سر مناطق آزاد بود گفتند این نوع مناطق آزاد فساد میآورد که الآن داریم میبینیم. هنوز وارد میکنند به جای اینکه صادر کنند.
*آقای روحانی گفت؟
بله. رئیس کمیسیون دفاعی بودند. ایشان گفتند نه چابهار به کار ما میخورد، فرودگاه نظامی دارد و نه کیش چون ساختار درستی ندارد و نه قشم چون سرپل نظامی اقیانوس آرام است و اقیانوس هند است، بعد پیوسته شد و شمال شرق و ۳۰۰ کیلومتر شد که بعد حقهبازی نکنند ۳۰۰ کیلومتر را بگیرند. بعد حاج آقا میگفت نه. گفتم این رشته من است و این ضرر دارد. همین امروز که با شما اینجا نشستیم این مناطق آزاد وبال کشور شده است؛ البته من مخالف نیستم، من با این گونه مخالف هستم. در دنیا صادرات وقتی هست از مالیات معاف هستند، ایران واردات دارد معاف است. در مجلس هم برای یک لقمه رأی همواره اضافه میکنند. این دفعه منطقه ویژه اقتصادی را آوردند و ۸۰ مورد اضافه کردند. یعنی مثل این است که کل کشور ... در صورتی که در چین یک کیلومتر است و در سنگاپور ۳۲۷ کیلومتر است. درست هم صادرات دارد و مالیات میدهند. اینجا برعکس است.
*درباره حقوقهای نجومی هم چند مصوبه مجلس دهم داشت و قدری امیدوارکننده بود، فکر کنم تقریبا به حاشیه رفت. یکی طرح بکارگیری بازنشستگان بود که عملا به جایی نرسید. یکی حقوقهای نجومی بود که هنوز این حقوق به صورت نامتعارف وجود دارد. درست میگویم؟
بله. ما مرد این نیستیم. ما در آذر ماه ۹۳ ...
*یعنی ۵ سال پیش.
حسن کامران پیشنهاد داد. در صحن علنی مذاکرات را دربیاورید و صدای من را بگذارید که قانون دائم کردم یعنی ۶ ساله نیست که برنامه باشد. بلندمدت و کوتاه مدت نیست. دائمی است که این رئیسها بیش از 10 برابر حداقل یک کارگر پرداختی نداشته باشند.
*حداقل کارگر چقدر است؟
آن روز که من طرح دادم ۶۰۰ هزار تومان بود.
*یعنی ۶ میلیون میشود.
تازه حقوق و مزایا با هم باشد. نگویند این حقوق باشد.
*یعنی ۹۳ پیشنهادی که شما دادید این بود که آقایانی که رئیس هستند بیشتر از ۶ تومان نگیرند.
دروغ میگویند قانون نیست. مذاکرات را دربیاورید.
*میگویند قانون شفاف نبوده است.
نه. همه را آوردم. دوم، این لایحه مدیریت خدمات کشوری پر از تبعیض است یعنی به نفع نجومیبگیران است. هر بار دولت میآورد و میگوید دو سال تمدید شود. من جلوی این را گرفتم و گفتم ۶ ماهه شود. آقای رئیس مجلس یک ساله میکند یعنی دولت و مجلس و این روسایشان با هم هستند. اخیراً لایحه خدمات کشوری را آوردم و من هم عضو کمیسیون آن هستم. روی این کار کردیم و حالا دولت آن طرف افتاده و حرف از استرداد میزند. یعنی باز میخواهد این نجومیگری را تا مرگشان بمانند. ما هم چند بار تذکر دادیم این خلاف است و نباید برگردد. چند وقت پیش هم کلاه سر مردم گذاشتند و همان قبلی را دائم کردند. این دو مورد است که دروغ گفتند.
*یعنی الآن دائم شد؟
بله.
*اینکه دولت گفت مسترد کنید، نکردند ولی دائم کردند؟
خیر. کلک زد، ابتدا دائم کرد و حالا میگویند این را برگردانید. ما هم گفتیم نماینده دو بدهند، این بار میخواهیم دو فوریت برویم که خودمان طرح ارائه دهیم ولی این دو مورد است. سوم، گفتیم در برنامه ششم هر کسی هر چه دارد در سامانه بیاورد. این هم نشد. یکی هم قانون از کجا آوردهاید بود که در کمیسیون طرح خوابیده است. کاری ندارد. حکومتیها مگر چند نفر هستند؟ ۲۹۰ وکیل داریم، چند وزیر هستند؟
*۲۰ تا
۳۱ استان است و استانداران و شهرداران و مدیرکلها هزار نفر هم نمیشود. این هزار نفر کاری دارد به خط کنند و بگویند این پولها اضافه شد به حساب شغل جوانان بریزید، آنقدر که جوان جوان میکنند.
*برای بازنشستگآنهمین شد؟
برای بازنشستگان کارگران که آقای سخنگو آن روز وزیر کار بود کلاه سر آنها گذاشت و گفت قانون نداریم. آقای ربیعی، وزیر کار که الآن سخنگو است. شما میگویید همسانسازی را قانون کردیم. شما بفرمائید؟ گفت دو هفته پیش جلسه با کارگران و رئیس تامین اجتماعی گذاشتیم و بنا است در بودجه امسال یک ردیف بیاریم و پول بگذاریم. گفتم بیاورید در تلفیق میتوانیم زیاد کنیم. اگر نیاورید آن ور میز ما آقای نوبخت یا پورمحمدی نشسته و میگویند خیر! بازنشستههای کشوری و لشکری میمانند که ۳۰ کانون یا بیشتر داریم، متناسبسازی شود. آن بار تقیزاده میگفت ۳۰ هزار میلیارد تومان میخواهد.
*آقای رئیسی را چطور میبینید؟
آقای رئیسی فعلا خیزشان خوب است و دست ایشآنهم درد نکند، اما بازرسی باید فعال شود و این اقدامات اجرایی شود والا این آثار روانی مثبتی داشته است چون یک مسئول عطسه کند، آثار روانی دارد.
فکر میکنید آقای رئیسی سرد شوند؟
خودشان بعید است، ولی ساختار اینها مهم است، یعنی در سیستم دیوان عالی، دیوان عدالت، بازرسی و جزیرههای مختلف میآید. اگر این حرفهای ایشان در جزیرهها مثلا امروز گفتند رسانهها را تقاضای عفو داده و این کار قشنگی بود، یعنی از حلقوم رئیس وقتی حرف قشنگ درمیآید باید یک تیم بگذارد که کجا اجرا شد و کجا اجرا نشد که وقتی اجرا نشده برخورد کند. به مردم هم بگوید این کارها شده و اینهاست و اگر نشده، برخورد شده است.
*آقای کامران متولد ۱۳۳۳ در روستای دستجرد هستند. چند خواهر و برادر بودید؟
ما دو برادر داریم که یکی دبیر بازنشسته فیزیک است، رزمنده هم هست و دیگری پزشک عمومی و رزمنده است. در قبال ما هم هیچ وقت رئیسشان نکردیم. گفتم فرض کنید ما وکیل نیستیم، چه کار میکنید. سه خواهر هم دارم که خانهدار هستند.
*همه اصفهان زندگی میکنند؟
بله.
*پدر و مادر در قید حیات نیستند.
پدر ما و مادر ما را خدا رحمتشان کند در روستای دستجرد بودند و در همان جا هم دفن شدند و ما هم گفتیم هر وقت مُردیم کنار آنها خاک شویم.
*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟ از شما به عنوان زوج موفق سیاسی یاد میکنند.
زن من بهتر از خود من است. من در شیراز سرباز بودم، زرهی شیراز بودم.
*سال؟
سال ۵۶ بود.
*یک سال مانده به انقلاب بود.
بله. شبها در خوابگاه میخوابیدم. در آن خوابگاه دانشجویان شیراز بودند. یکی آقای حسین مقیمی بود و فرد عاقلی است.
*از اصلاحطلبان؟
بله. بعد یک آقای دیگری هم بود به نام مجید کمال که یک ماه در اتاق اینها لباس عوض میکردم. زنهای اینها در شیراز درس میخواندند. حاج خانم هم شیراز درس میخواند و گفتند خانم خوبی است و مسئول فرهنگی مسجدالرضا در قصرالدشت شیراز بود. پیشنماز آن مسجد حاج آقای دستغیب بود که عضو خبرگان هستند و تولیت آستان شیراز را دارند که آقازاده ایشآنهم یک دورهای وکیل شد. لذا آشنایی ما با حاج خانم از شیراز بود، البته حاج خانم من اهل بروجرد است.
*در شیراز زندگی میکردند.
نه. در بروجرد زندگی میکردند ولی در شیراز دانشجو بودند.
*خطبه عقد را چه کسی خواند؟
امام (ره) خواندند، بعدازآنقلاب عقد خواندیم. امام هم پشت قرآن نوشتند با هم بسازید و مهریه همان قرآن بود.
*یعنی ۱۴ سکه هم نبود؟
نه.
*چند فرزند دارید؟
ما بیاولاد هستیم.
خداوند انشاالله حفظتان کند.
دعا بفرمائید.
*همدیگر را دوست دارید.
ما با حاج خانم رفاقت حکومتی داریم غیر از زن و شوهری. اگر اختلاف پیدا کنیم حاج خانم خودش استخاره میگیرد. هر چه درآمد دوتایی انجام میدهیم. (میخندد)
*شما اصلا در خانه نیستید.
نه. من پرکار هستم یعنی هر جوانی با من بیاید یک هفته کِل میشود چون من اذان صبح بیرون میآیم و در مسجد نماز میخوانم و بعد دفتر میآیم و تا به خانه بروم ۱۲ شب میشود. هر کسی با من کار داشته باشد اذان صبح به در خانه میآید به صرف نماز صبح است و توفیق اجباری سر مراجعین من میشود که نماز صبح بخوانند و هر کسی کار را پیگیری نکند میگویم نیایید چون نامهنگاری سرکاری است. در حکومت ما سیستمی مریض داریم، یک نامه دست خلق الله بدهیم خوشحال میشود. مهم نتیجه است. گاهی مواقع میگویند آقای کامران نامه زیاد میدهد و میگویم خدا توفیق داده و انرژی من زیاد است و ۴ ساعت میخوابم، حوصله زیادی دارم و داغ نمیکنم. اگر کسی سر من داد و فریاد هم کنم خانه او برویم خاموش میشود.
*یعنی کارهای خانه را اصلا وقت نمیکنید کمک کنید.
بله. حاج خانم میگوید این را میخواهید ده شب به بعد نروید چون زنان آلاخون والاخون میشوند. میگویند اذان صبح هم نروید اما با حاج خانم بخواهیم خانه کسی برویم هشت میشود. برای من چون اصفهان بزرگ است و بخواهیم خواسته همه را ... یک روز روز جوان در ورزشگاه پیروزی آمدیم، دعوت کردند. چه زمانی میشود؟
*روز تولد حضرت علی اکبر.
بله. بیرون آمدیم و پسری یقه ما را گرفت و گفت موسیقی اصفهان را اینطور کردند و آن طور کردند. گفتم به خانهتان برویم و بنوازید ببینیم این قرتی است یا درست و درمان است. در تکه کاغذ برای ما نوشت. هفته پیش خانه اصفهان ساعت نه و نیم در خانه او را زدم. گفتم حاج خانم پسر شما هست؟ گفت بله. رفتم خانه و مرد گفت خبر میکردید. خانم گفت آقای کامران بیخبر میآیند. گفتیم تار را بیاورید و بنوازید. بنده خدا سنتی بود. آوازخوآنهم بود و شعر حافظ خواند. این رو و آن رو شد و گفت من فکر نمیکردم بیایید و عکسی گرفتند. گفتم یک نتیجه این است وقتی حاکمان ما وقت برای مردم بگذارند و رفتوآمد کنند مردم به همین قانع هستند، ولی از بس تکریم ارباب رجوع ندیدیم و متکبر و اربابی هستیم فکر میکنیم از ناف فیل افتادیم. حاج خانم ما هم در قسمت مردمداری بسیار خوب هستند ولی ایشان سقف زمانی دارند. لذا این سقف زمانی را هم رفتوآمد میکنیم.
*در کار خانه اصلا تا الآن به ایشان کمک کردید؟
در کار خانه تا جایی که سبزی بوده من هم پاک کردم. اعتقاد دارم ولی گاهی ندارم یا گاهی حاج خانم گفته این را آنجا بگذارید چون حاج خانم خیلی دقیق است و میگویند هر چیزی را برمیدارید سر جای خود بگذارید. در این چیزها بله ولی ما غرغر نمیکنیم که چرا غذا نپختید و هر چه باشد میخوریم. ماست و پنیر هم بود میخوریم.
*غذا درست کردن بلد هستید؟
بله. از قدیم املت یاد گرفتیم و هر سری این را میپزیم.
*فقط املت بلد هستید؟
بله.
*تفریح شما چیست؟
تفریح ما همین خلق الله هستند. مسئولین برخی باغ میروند و ما به عمر خود نرفتیم. تفریح ما دیدن خانه دربهدرها است مثلا یارو از داربست افتاده، قطع نخاع شده است. خانه او میرویم. سیزده بدر خانه اینها میرویم. او هم خوشحال میشود. چون علاقه به کار خود داریم خسته نمیشویم.
*حاج خانم گلایه نمیکند؟
حاج خانم در کارهای حکومتی همراه است. جلوتر از من هستند.
*اهل سینما و فیلم دیدن هستید؟
قبل از انقلاب که دانشگاه بودیم فیلم «گاو» را میدیدیم. حالا هم فیلم سینماچیها و فیلمسازان گمنام را نگاه میکنیم و کمک میکنیم. یکی فیلم «خاتون» ساخته و صداوسیما ماه رمضان پخش کرد. من رفتم دیدم و کار آنها را دنبال کردیم.
*چطور است که شما اصلا غیبت ندارید؟ حتی تاخیر هم در جلسه علنی ندارید.
نه. من هر سه ماه منظمترین فرد معرفی میشوم.
*چرا؟
چون حضور من سر وقت است و حساس هستم.
*چرا اینقدر دقیق هستید؟
برای اینکه ...
*یعنی اصلا پیش نمیآید یک روز ...
نه. باید همیشه سر وقت بیایم و بروم و تمام رایها خود را بدهم. قدیمها مخالفین ما در اصفهان میگفتند این همیشه اینجا است. گفتیم وقتی در مجلس تخته است ما اصفهان هستیم و گفتند به آنجا میرسید؟ گفتیم بله.
ما در بودجه سال گذشته دومین نفر در پیشنهاد دادن بودیم. پیشنهادات ما برای دربهدرها و ایثارگران است و خیلی از اینها قانون میشود، مثلا دیدن یک قطع نخاعی رفتیم و دیدیم بیمه شخص ثالث شامل او نمیشود. من پیشنهاد دادم شامل راننده هم بشود. در مذاکرات مجلس بخوانید بیمه گفت آقای کامران میخواهد از متخلف دفاع کند؟ گفتم اگر کسی لاستیکش ترکید چه میشود؟ عزرائیل جان او را گرفت چه میشود؟ این نمیشود بیمه شامل راننده نشود. یعنی دیدنیهای ما در اصفهان قانون میشود.
*آقای کارمان قبل از انقلاب در فعالیتهای انقلابی بودند؟
در دانشگاه تبریز وقتی وارد شدیم، دست کمونیستها بود. بنده در هر دانشکدهای نمازخانه راه انداختم. ساواک هر باری ما را میگرفت ول میکرد و میگفتم دعاخوان هستیم و کاری به این حرفها نداریم. هر وقت هم خانه ما میآمد، چیزی دستگیر آنها نمیشد و یکبار در تظاهرات هم پای ما شکست. عکس این هست و همه امضا کردند. در آن زمآنهم دانشگاهیان ما آقای مقدم بود، بیت آقا است، آقای رحیم صفوی ...
*شما تبریز درس میخواندید؟
بله. آقای خرم، عبدالعلی زاده بودند.
*آقای پزشکیآنهم بودند؟
بله.
*رفاقت شما با آقای پزشکیان از قدیم است؟
بله.
*شما ۸ شهریور که شهیدان رجائی و باهنر ترور شدند، عامل آنهم بعدا مشخص شد کشمیری بود، ولی شما را هم دستگیر کردند و به نوعی بازداشت شدید و برای شما دو سال زندانی بریدند و با حکم و دستور امام لغو شد. جریان چه بود؟
آنجا اگر شما رجوع به «پرونده ناتمام» کنید که مرکز اسناد چاپ کرده، همه اسناد هست ولی آنجا ربطی به ما نداشت چون حفاظت نخستوزیری با نیروی انتظامی بود.
*با پلیس بود.
بله. آن زمان وزارت اطلاعات هم نبود، اطلاعات نخستوزیری بود.
و اطلاعات سپاه.
بله. آن کشمیری لعنتی حکم از ما نداشت. یعنی با سیستم ما کاری نداشت که ما گزینش کنیم یا ما حکم بدهیم. سیستم دیگری بود. سیستم ما حراست وزارتخانهها بود مثلا صداوسیما را داشتیم، نفت را داشتیم و آن بچههای ما هر کدام را الآنهم نگاه کنید بسیار حزباللهی و ولایی بودند و یک قسمتی در وزارت اطلاعات کار میکنند ضمنا خودم پیگیری کردم و همه را خواستم. بحث ما نبود و من خودم مدعی بودم، بالاخره کسانی که اینها را آوردند و حکم دادند کوتاهی کردند. منتهی برخی در بیرون روی سر حراست ما خراب شدند که حراست چه کار کرده است. یا از روی نادانی بوده یا مریض بودند. این اسنادی که ما تذکرات دادیم و گفتیم به مرکز اسناد رجوع کنید.
*تذکرات چه چیزی دادید؟
که این اشکالات وجود دارد، ما سن و سالی نداشتیم. در باب جذب آدمها و تردد بود، بعدازآنفجاری که در حزب صورت گرفت. با آن بچههایی که داشتیم شور ستادی داشتیم که مکتوب میشد.
*شما اصلا به کشمیری اصلا مشکوک نبودید؟
عرض کردم وقتی ریش افراد ریشهدار نیست، یقه بسته ...، کلاهی در حزب و سیستم آقای قدوسی فرض بر این میگذاریم که آنها خوب کار کردند یعنی آنهایی که من ایراد دارم. وقتی اول انقلاب بود به هر حال در خیلی جاها نفوذ داشتند بهخصوص بعد از پادگان اشرف معلوم شد این کشمیری کار اطلاعاتی سازمان را داشته است.
*یعنی در بخش اطلاعات منافقین بوده است.
بله. این است که آن زمان نفوذ در آن زمان به این شکل الآن دقت نمیکردند مثلا حزب را ببینید. منتهی سیستم اداری ما ورود به این کار نداشت، به عکس اینکه برخی تلقی کردند ولی در عین حال آن اسناد هم برای اینکه از بین نرود، در اختیار گذاشتیم. کتاب «پرونده نیمه تمام» است که در مرکز اسناد ریاست آن حاج آقای حسینیان است چاپ شده است.
*بعد از اینکه حزب جمهوری ...
اصلا محکومیتی نبوده که دو سال ...
*دو سال هم محکوم نشدید؟
خیر.
*خواندم که شما دو سال ...
خیر. غلط مینویسند. اظهاراتی که چه روزنامهها مینویسند و چه برخی از افراد مینویسند یا ندانمکاری است یا غرضورزی است.
*کار به امام هم نرسید؟
در حالت کلی، بله. یک جریانی در نخست وزیری بودند که مجاهدین انقلاب اسلامی بودند یعنی سیستم ما جدای از آن سیستم در این کار بود، یعنی آنجا ورود و خروج افراد و گزینش افراد ... من مدعی بودم آنهایی که مقصر هستند یا قصور دارند را بخواهید که به عرض امام می رسید و آن کار به ما نداشته و یک امر کلی بود. زمان مرحوم آیتالله ربانی املشی.
*بعد هم شما فرمودید حفاظت اطلاعات نیروی زمینی ارتش رفتید.
بله. آنجا ضداطلاعات دوتا آدم داشت. یکی سرهنگ و یکی بازجوی ما بود و با سلام و صلوات آنها را فرستادیم. اینطور نبود که بایستیم و حالگیری کنیم. خدا شهید صیاد را رحمت کند، گفت در دانشکده افسری بروید آدم انتخاب کنید. لذا ما ۶۰۰ تا آدم انتخاب کردیم و از نو این سیستم را راه انداختیم که امروز سازمان حفاظت اطلاعات ارتش از آن بچهها استفاده میکند البته آن زمان ستوان و ستوان دو دانشکدهای و ستوان سه آموزشگاهی و درجهداری بود که آموزش دادیم و تجهیزات گرفتیم. زمان جبهه هم صیاد بود بچههای ما فعال بودند و چند نفر شهید شدند.
*آشنایی شما با صیاد قبل از انقلاب بود.
بله.
*در اصفهان.
بله. ایشان اصفهان بود و ما شیراز بودیم و میآمدیم آشنا شدیم. بعدازآنقلاب هم جماعتی تشکیل دادیم. این جماعت هم ضد بنی صدر بود، مثلا خدمت آقای مدنی میرسیدیم که برخی مانند آقای صالحی و آقای حسام هاشمی که رئیس حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح شدند و خواهر ایشآنهم در آمل شهید شدند. همانند آقای ظفراللهی، ریاحی بودند و برخی به رحمت خدا رفتند که حالا خانه صیاد شب اول ماه جلسه هست، در واقع کم و زیاد میآیند.
لذا ما هم در این جلسات بودیم، آن زمان بنی صدر درجه را از صیاد گرفت و بعد هم برخورد کرد و در پاکسازی بودیم و بنی صدر میگفت اینها باید برگردند جبهه که پاک کننده هستند. برخی برگشتند و برخی مانند پورموسی اعدام شد. همانند عطاریان گول میزد و میگفت این چاخان است و تودهای درآمد. آنهم اعدام شد. یعنی یک طوری حرف میزند که فکر میکردید باید پشت سر او نماز خواند.
*بنی صدر درجه را برای چه از شهید صیاد گرفت؟
صیاد وقتی فرمانده لشکر سنندج بود، چون بنی صدر تزهایی داشت که میگفت باید به دوره اشکانیان برگردیم. سه برابر داشته باشیم تا بجنگیم یا بسیج بینظم است و اوضاع را بهم میریزد. صیاد هم ترکیبی از سپاه و ارتش و بسیج داشت و خودش جلو میافتاد. اینطور نبود فرمانده باشد و عقب بایستد. ایشان میگفت این کارهای شما نظم را بهم میریزد، شما تمرد میکنید و به این بهانهها بود. فضای بنی صدر هم فضای لیبرالی بود. صیاد هم مینوشت و فرد رکی بود حتی نوشتهای دارد که اگر در آینده عریان شود وضع موجود را بیان میکند. هم قلم زیبایی داشت و هم خودش با خط خودش مینوشت.
صیاد هم واقعا تبعیت از ولایت مطلقه فقیه داشت و گفت هر چه امام بگوید. بعد هم فرد پرحوصلهای بود. وقتی امام ایشان را فرمانده گذاشت دو درجه به او داد. برخی بازی درآوردند که این جوان است. گفتند پیامبر اسامه را هم گذاشت وقتی جوان بود ولی وقتی صیاد آمد حتی بسیار دقت در بیتالمال داشت. یک بار که در دفتر او صبری لعنتی ریختند که حسین خرسندی هماهنگ کنندهاش بود و حالا اصفهان است و یک چشم خود را از دست داد، آقای ری شهری در دادگاه بود و به صیاد گفت حق ندارید به خرید بروید. یک پیکان قراضه داشت و آن پیکان را میگفت خرید انجام دهد. یعنی صیاد نه حق ماموریتی داشت و نه حقوقی و نه استفاده از بیتالمالی داشت. واقعا جای او خالی است و حق او بود که آقا بر تابوت او بوسه زد. از هر جهات رعایت میکرد.
*فکر میکردید صیاد شهید شود؟
او همیشه آماده بود. وقتی در مرصاد منافقین آمدند، تابع حکم و این بازیها نبود. در هلی کوپتر نشست و یک راست رفت. در رابطه با منافقین وقتی در عملیات مرصاد آمدند، صیاد کارهای نبود ولی تکلیفمدار بود.
*چطور برای مجلس چهارم آمدید؟
به عنوان یک روستایی که ساکن در شهر بودیم منفرد آمدیم و گفتیم خلق الله این هستیم و اگر وکیل شدیم ...
*کسی شما را تشویق کرد؟
نه. آقای صدیقین را خدا رحمت کند هم استخارههای خوب میگرفت و هم تعبیر خواب خوب داشت، حالا پسر او جایگزین شده است. استخاره کردیم و خیلی خوب آمد. وقتی آمدیم، گفتیم دو کار میکنیم یکی اینکه مفتخور نمیشویم و دیگری وقت برای مردم میگذاریم. تازه از ارث پدرمآنهم برای حکومت گذاشتیم.
*مجلس چهارم فکر میکردید رأی بیاورید؟
من آدم پرحوصلهای هستم. آرامش من زیاد است و در آنجا چه رأی میآوردم و چه نمیآوردم، فرقی نداشت. من در هر دورهای یک سهمیه در استیضاح داشتم. در دو دوره دو نفر اصفهانی بودند. یکی راست و دیگری چپ بود.
*چه کسانی بودند؟
یکی وزیر صنایع محلوجی و دیگری وزیر کشور عبدالله نوری بود. او کاشانی بود و این اصفهانی بود. در مساجد میرفتیم چون من مساجد را میرفتم، همه را به هم میریختند. من هم پرحوصله هستم و نگاه میکردم. یک دوره تفحص از قوه قضائیه داشتم. با همه فراز و نشیبها چون طبق آئیننامه باید آنجا اذن گرفت. یک زمانی هم تفحص صداوسیما بودم. زمان محمد هاشمی بود. لذا من در این فراز و نشیبهای کاری خود پرحوصله هستم یعنی سنگ هم ببارد اوقات من تلخ نمیشود.
*مجلس پنجم وسط آن انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ شد. شما به آقای ناطق رأی دادید؟
بله. ما به آقای ناطق رأی دادیم.
*فکر میکردید آقای ناطق رأی نیاورد؟
نه.
*و رقیب او پیروز شود. بعد در مجلس ششم شما رأی نیاوردید.
من همیشه رأی دارم. رأی ما را خراب میکنند. برخی میگویند این حرفها را بیان نکنید. من خودم رأی ثابت دارم. در اصفهان دکتری در لیست بود و رأی آورد. دفعه بعد تنها آمد و ۵ هزار رأی آورد. اینهایی که لیستی هستند زیاد هنر نیست. یعنی تنها بیایند رأی نمیآورند. تنها در اصفهان بخواهید رأی بیاورید کار سختی است. بعد چپ و راست هم مشت میزنند.
*فکر میکردید برخی از کسانی که در مجلس ششم از اصفهان انتخاب شدند سر از آن ور مرزها دربیاورند؟
چون سابقه دانشجویی آنها را داشتند بهخصوص یکی از آنها، دیگه فکر نمیکردم بروند بلندگوی صهیونیست و امریکا شوند. من فکر نمیکردم آقای مهاجرانی آنجا برود و اینطور شود. برخی از اینها نه که بگویم خراب نبودند، بلکه به این خرابی نبودند و از این تعجب میکردم که چرا اینطور شدند.
*مجلس هفتم هم آمدید. در مجلس هشتم حقوق ۱۰۰ میلیونی خواستند بدهند. درست است؟ شما مخالفت کردید و درگیری فیزیکی در مجلس هم به وجود آمد. با چه کسی درگیر شدید؟
نه. آنجا گفتند تسهیلات دادهایم. گفتیم تسهیلات دادید به این کوچه و بازار تسهیلات قرضالحسنه این مقدار میدهند؟ آنهم سر دو تومان دربهدر بانک و ضامن و سند. اتفاقاَ به آقای رئیس مجلس گفتم، اینها در مذاکرات هست و اگر من دروغ میگویم، استعفا میدهم و اگر شما نادرست میگویی از ریاست کنار بروید.
در آنجا درگیر نشدیم. در فیلم هست. سر ما ریختند. من هم پرحوصله هستم و یکی ناراحت شده بود، این فلان فلان شده چرا عصبانی نمیشود. گفتم تا کور شوید. (میخندد) منتهی الآن به حدی پوست کلفت شدند که دیگر این خبرها نیست. مثلا سراتو که این دوره گرفتند عیبی ندارد میگوید بلاعوض نیست و با تسهیلات گرفته شده است.
*کدام دوره؟ دوره دهم؟
بله. سراتو دادند. او میگوید پدرم داده است. میگوید سایپا یا ایران خودرو حق دارد، حالا هر کسی وکیل شد تخم 2 زرده کرده است؟ این را مردم آوردهاند. همین مردمی که شهید دادند. فرض کنید این وکیل نیست، این سراتو حالا با وام باشد آیا این کارخانه به همه با وام میدهد؟ تازه سراتو هم الآن گران شده و آن زمان ارزان بود. یعنی اعتقاد دارم حاکم باید از همهچیز خود بگذرد.
*ریاست آقای حداد را در مجلس میپسندید یا آقای لاریجانی که از مجلس هشتم ریاست دارند؟
آقای حداد بهتر بود، منتهی در این چیزها برخی مواقع خر حداد هم میرفت و برخی مواقع اینطور نبود. سطلهای چینی که احمد ناطق خریده بود و کارپرداز بود من گفتم برای چه در این اتاقها این را خریدید؟ کارپرداز بود. گفتیم خسارت از او بگیریم. سطلها را جمع کردند. برخی گفتند آقای کامران به سطل آشغال گیر داده است. گفتم من به سطل آشغال گیر ندادم، بلکه به واردات بی ربط و این گونه رفتارها گیر دادم. گفتم خسارت بگیرید. خب اینجا خر آقای حداد نرفت که مواخذه کند. امام چرا امام شد؟ چون با یک استکان وضو میگرفت.
*گفته بودید نقاط قوت مجلس نهم ضداستکباری بودن بود، اما نقطه ضعف آن کاسبی بود. یعنی چه؟
نه. ببینید، من میگویم در رابطه با بیانیه فرض کنید نطقها بالاخره تا جایی که جا داشته، رئیس مجلس هم نطق کرده نطقهای خوبی در این رابطه کرده است. کاسبی، منظورم همان کارچاقکنی است. یعنی شما وقتی امضای خودتان را پس بگیرید و زن خودت را سرکار بگیرید و بچه خودت را سرکار بگذارید این کاسبی است دیگر. کاسبی انواع دارد. یعنی شغل حرامی است. یک زمانی کاسبی شغل حلالی است و یک زمانی شغل حرامی است. اینکه سخنرانیهایی بکنند خوب بود.
*آن تحقیق و تفحص قوه قضائیه مجلس چندم بود؟
مجلس هفتم.
*زمان آقای هاشمی شاهرودی بود.
یک زمانی خواستیم تحقیق و تفحص کنیم آیتالله صافی که الآن مرجع هستند دبیر شورای نگهبان بودند. خواستیم آن زمان سؤال کنیم، فرمودند با تفحص میشود. در نهادهایی که زیر نظر مقام معظم رهبری است باید اجازه گرفت مانند صداوسیما و بنیادها و غیره. آئین نامه میگوید. آقا هم خوشبختانه از نظارت خوششان میآید؛ اینطور نیست بگویند نیایند. بگوییم دفتر شما میخواهیم بازرسی کنیم میگویند بسمالله! یعنی بسیار سیستم ایشان باز است ولی در اجرا رئیس قوه میگفت ربطی به مجلس ندارد.
گفتیم بازرسی، حفاظت و اطلاعات و احکام مرده باشد ولی هیچ کدام را راه ندادند. برای خود اطلاع جمع کردیم و رسم نیست که به دستگاه بدهیم. گفتیم بخوانید و هر کدام مورد دارد خط بزنید. باز گفتند خیر. در کمیسیون قضائی میرفت آنجا هم ماشالله! بعد در دستور گذاشتند. در دستور یکسری مجلس را ول کردند و رفتند و بیشتر جناح چپ بودند. بعد هم غافل از اینکه آئیننامه میگوید در تفحص اینطور نیست که از عدد بیندازند، گزارش کنید و این گزارش هم با این مصیبتها خوانده شد. یعنی مذاکرات مجلس را بخوانید میبینید حسن کامران رئیس تفحص و این چیزها!
*این اطلاعات را به آقای پالیزدار دادید؟
نه. پالیزدار چه عددی بود؟ پالیزدار با خانم آجرلو ارتباط داشت. کار به ما نداشت. تازه به این خانم هم سخت میگرفتیم. گفتم من امضا نمیکنم، اینها از کجا هستند و سر غذا و حقوق و ...! ما کاری به پالیزدار نداشتیم. منتهی اینها درآوردند که پالیزدار کیست که ما زیرمجموعه او باشیم. اول میگفتند کامرانیه برای آقای کامران است. منطقه تهران را میگفتند که من گفتم برای شما است و بردارید. فکر کردند ما از آن آدمهایی هستیم که جا میزنیم. بعد هم در این تفحص ما ماندیم و زن و باجناق ما ماندیم. آقای حسینی از زابل ماندیم. همه کنار کشیدند. اول امضا کردند و همه آدمهای گردن کلفتی که میگویند؛ ولایی هستیم. اسامی را به شما میدهم بعد از اذن آقا، امضا جمع کردیم. بعد اینها آمدند و بعد اینها کنار کشیدند. علی ماند و حوضش! گفتیم نامردی است و من هم ایستادم. گفتند شما ۵ سال محکوم شدید، به جرم نشر اکاذیب بود. گفتیم اگر بدون بازجویی میشود، املا آدم عادی هم نمیشود.
*تبرئه شدید؟
بله.
*۸۴ فکر میکردید آقای احمدینژاد رأی بیاورد؟
خیر. آقای احمدینژاد هم جزو بسیج من بود. در دانشگاه علم و صنعت جزو بسیج اساتید بود. یک دوره به او رأی دادم و دوره دوم دیدم خرابکاری کرده است. در برخوردهایم وضعیت حال را نسبت به حکومت، نه خطوط، میبینم.
*خیلی لطف کردید. خیلی خوشحال شدیم. برای شما آرزوی توفیق داریم.
یا علی.
انتهای پیام/4129/
انتهای پیام/